کد خبر: 49693 A

چرا دفتر شعر جدید شفیعی کدکنی اثر مهمی است؟/ غزل، قصیده، رباعی و نیمایی در "طفلی به نام شادی"

چرا دفتر شعر جدید شفیعی کدکنی اثر مهمی است؟/ غزل، قصیده، رباعی و نیمایی در "طفلی به نام شادی"

کتاب "طفلی به نام شادی" شامل 247 قطعه شعر در قالب‌های مختلف قصیده و غزل و رباعی و نیمایی است.

ایران آرت: احسان رضایی در اعتماد نوشت: این هفته مجموعه شعر "طفلی به نام شادی" هم به بازار آمد، سومین مجموعه از اشعار استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی. این دفتر شعر از چند جهت اهمیت دارد؛ اول اینکه این کتاب مجموعه اشعار یکی از معروف‌ترین اساتید حال حاضر ادبیات است و با اینکه در مورد خیلی‌ها اشتغالات ادبی باعث توجه به فرم و تکنیک و درنتیجه تصنعی شدن شعر می‌شود، در مورد دکتر کدکنی این اتفاق نیفتاده و به گواه حضور بسیاری از اشعارش در حافظه جمعی ما، او شاعر درجه یکی هم هست. دیگر اینکه بعد از ۲۳ سال مجموعه‌ شعر تازه‌‌ای از دکتر کدکنی منتشر شده. دکتر کدکنی در سال‌های پیش از انقلاب، از 44 تا 56، هفت دفتر شعر منتشر کرده بود که سال 76 تمام این هفت دفتر در یک مجموعه با عنوان "آیینه‌ای برای صداها" منتشر شد. همان سال مجموعه "هزاره دوم آهوی کوهی" هم نشر شد که اشعار ۵۶ تا ۷۶ را شامل بود.

مجموعه "طفلی به نام شادی" سومین مجموعه اشعار دکتر کدکنی است و حاصل 20 سال اخیر و به‌خصوص اشعاری که استاد در سال‌های تدریس در خارج از ایران، در پرینستون و آکسفورد و لیدن و توکیو سروده است. روی جلد آمده این مجموعه از پنج دفتر شعر تشکیل شده و در متن کتاب هم هر از چندی، صفحه‌ای تیره‌تر به عنوان شروع یکی از این دفترها مشخص شده. هر چند توزیع اشعار در این دفترها به ترتیب زمانی یا مکان سرودن نیست و چندان مشخص نیست که این تقسیم‌بندی بر چه اساسی است و دفترهای شعری که قبلا به شکل مستقل منتشر نشده بودند، چرا اینجا مشخص شده‌اند. به هر حال، کتاب "طفلی به نام شادی" شامل 247 قطعه شعر در قالب‌های مختلف قصیده و غزل و رباعی و نیمایی است.

در مقدمه کوتاه کتاب، دکتر به طعنه نوشته: "در تمام مدتِ شاعری من -که عمری شصت و چند ساله دارد- من همچنان آدم عقب‌مانده‌ای باقی مانده‌ام که نه وزن را رها کرده‌ام و نه قافیه را و نه معنی را، نه عشق را و نه تأمّلاتِ وجودی را و نه ایران را. برای اثباتِ عقب‌ماندگی یک شاعر سندی استوارتر از این می‌توان یافت؟ آن‌هم در مملکتی که عقل اکثریتِ مردم آن به چشم‌شان است!"

در ادامه این مقدمه هم دکتر از "منتقدانِ ره‌نشناس" گله کرده و اینکه داوری نهایی شعر با جامعه و به‌خصوص جامعه آینده است و باد سیاست که بخوابد، معلوم می‌شود وزن هر شعر چقدر است و اینکه خود استاد به اشاراتش از این و آن ارجاع داده و "من تحت‌تاثیر تمام شعرای کره زمینم" و انتقادی هم به تعطیلی رشته ادبیات تطبیقی دارم. اما هر چه این مقدمه 4 صفحه‌ای تند و تیز و پرگلایه است، اشعار کتاب گرم و دلنشین و سرشار از عاطفه هستند و حجم زیادی از آنها عاشقانه هستند. هر چند تعداد اخوانیه‌ها (شعرهایی در ستایش دوستان) هم کم نیست.

بررسی و معرفی تمام اشعار این دفتر، فرصت بیشتری می‌خواهد و اینجا در حد یک ستون کوتاه، فقط برای‌تان یک رباعی از این مجموعه نقل می‌کنم، مشت نمونه خروار:

بیهوده مگو که دوش حیران شده‌ای

سرحلقه عاشقان دوران شده‌ای

از زلزله و عشق خبر کس ندهد

آن لحظه خبر شوی که ویران شده‌ای


کتاب طفلی به نام شادی

 

شفیعی کدکنی محمدرضا شفیعی کدکنی طفلی به نام شادی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین