کد خبر: 50172 A

خواننده‌ مشهوری که به اعدامی‌ها زندگی دوباره می‌بخشد

خواننده‌ مشهوری که به اعدامی‌ها زندگی دوباره می‌بخشد

او چند وقتی است که پیگیرانه و البته بدون سروصدا یک کار ساده، اما پرارزش را انجام می‌دهد. تلاش برای تهیه پول یا رضایت گرفتن برای نجات اعدامی‌ها یا پرداخت طلب بدهکاران.

ایران آرت: محمدناصر حق‌خواه در شهرآرانیوز نوشت: محسن چاوشی مورد جالبی برای دنبال کردن است، جزو نسل دوم خوانندگان پاپ بعد از انقلاب است، همراه و هم‌زمان با کسانی مثل رضا صادقی و محسن یگانه. ترانه‌هایی در حال‌و‌هوای همان چیزی که آن زمان می‌خواندند، با آهنگ‌سازی و سیستم توزیعی مثل دیگران. حال‌و‌هوایی که باب طبع جوانان اوایل دهه ۸۰ بود. دهه شصتی‌هایی که بعد از دوره‌ای نشنیدن موسیقی پاپ ایرانی که در داخل ساخته شده باشد و بعد از چند سالی موسیقی پاپ سنگین و نه چندان عامه‌پسند شنیدن به دوره‌ای رسیدند که در آن ساده و مستقیم از عشق حرف زده می‌شد.

موسیقی‌ها عمدتا پلی‌فونیک و پیچیده نبودند و ترانه‌سرا‌ها به دور از پیچاندن‌های رایج، راحت و مستقیم از میل به وصل یار یا از فراق او حرف می‌زدند. خواننده‌ها هم کم‌کم به همان سیاقی که در سایر جا‌های دنیا جاری است به یک برند تبدیل می‌شدند؛ عکس و پوسترشان همه‌جا پخش می‌شد و پایتخت‌نشین‌ها و ساکنان شهر‌های بزرگ روند رفتن به کنسرت‌های پی‌در‌پی را شروع کردند و شهرستانی‌ها سی‌دی‌های کنسرت‌های آنان را دست‌به‌دست می‌کردند. از همین‌جا تفاوت اصلی چاوشی با بقیه شروع شد. چاوشی کنسرت نمی‌گذاشت. این شروع دعوایی طولانی بین طرف‌داران او و مخالفانش بود که عده اول او را دور از به تکرار افتادن و شبیه همه شدن و تبدیل شدن به یک دستگاه پخش موسیقی در چندین سیانس در سالن‌های کم‌کیفیت می‌دانستند و عده دوم که مخالفانش بودند صدای محسن چاوشی را دستگاهی و کار او را تقلب می‌دانستند. دعوایی که سال‌ها ادامه یافت تا اینکه محسن‌چاوشی چند سال پیش با انتشار یک فیلم از خواندن قطعه‌ای بدون زیر صدای موسیقی و به صورت زنده به شایعات پاسخ داد. البته که عده‌ای هم همان ویدئو را زیر سؤال بردند.

تفاوت مهم دیگر چاوشی با هم‌نسلانش و البته با نسل‌های بعدی، تلاش دائمی او برای ارتقای سطح ترانه‌هایی بود که می‌خواند. محسن چاوشی چندین سال است از شعر‌های مولانا و سعدی تا شاعران خوب امروزی را به جای شعر‌های ترانه‌سرایان ساده‌نویس و عامه‌پسندسرا انتخاب می‌کند. به وضوح می‌توان گفت که چاوشی اواخر دهه ۹۰ با چاوشی اوایل این دهه و اواسط دهه ۸۰ زمین تا آسمان فرق دارد؛ تفاوتی که به معنای بهتر شدن یا بدتر بودن نیست، اما واقعیتی انکارناپذیر است. درحالی‌که صادقی و یگانه و خواجه امیری تقریبا همانی را می‌خوانند که همیشه می‌خواندند.

اما تفاوت چاوشی فقط همین مورد نیست. چاوشی در یک جای دیگر هم زمین تا آسمان با بقیه فرق دارد. در دوره‌ای که بعد از چند سال تلاش برای کار‌های خیر اکثر سلبیرتی‌ها سرخورده شدند، او چند وقتی است که پیگیرانه و البته بدون سروصدا یک کار ساده، اما پرارزش را انجام می‌دهد. تلاش برای تهیه پول یا رضایت گرفتن برای نجات اعدامی‌ها یا پرداخت طلب بدهکاران. کاری که نه سروصدایی دارد و نه کاری به بزرگی ساخت کمپ و دهکده برای مثلا زلزله‌زدگان است. یک کار ساده و پرنتیجه. نجات ماهیانه چند انسان به واسطه شهرت چاوشی.

همه این یادداشت نوشته شد تا این خبر را هم بدانیم که دیروز چاوشی عکسی از یک آزادشده دیگر در صفحه‌اش گذاشت. آزادشده‌ای در آغوش بستگانش که شاید این شعر از آلبوم بی‌نام چاوشی را بر لب داشت: بازآمدم، بازآمدم.

 

محسن چاوشی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین