کد خبر: 61497 A

رازهای جالب درباره "مسخ" کافکا/ شاهکاری که می‌ترساند و می‌خنداند

رازهای جالب درباره "مسخ" کافکا/ شاهکاری که می‌ترساند و می‌خنداند

وایت «کافکا» از مردی که پس از بیدار شدن از خواب خود را شکل یک حشره بزرگ می‌بیند، هنوز پس از گذشت یک قرن از زمان نخستین انتشارش می‌تواند مخاطب را مجذوب کند.

ایران آرت: بی‌شک "کافکا" به عنوان یکی از برجسته‌ترین چهره‌های ادبی تاریخ شناخته می‌شود و در این بین "مسخ" از مهم‌ترین آثار او و شاهکارش به شمار می‌رود.

به گزارش ایسنا،‌ "مسخ"، روایت "کافکا" از مردی که پس از بیدار شدن از خواب خود را شکل یک حشره بزرگ می‌بیند، هنوز پس از گذشت یک قرن از زمان نخستین انتشارش می‌تواند مخاطب را مجذوب کند. اما این شاهکار ادبی چطور خلق شد؟

"کافکا"‌ حین نگارش یک رمان دیگر "مسخ" را نوشت. این نویسنده دوران سختی را حین نگارش رمان اولش گذراند (رمان نخست او هرگز به پایان نرسید و پس از مرگ "کافکا"‌ با عنوان "آمریکا" منتشر شد). زمانی که ایده نگارش "مسخ" به ذهنش رسید سریعا نگارش آن را آغاز کرد. با توجه به این‌که او یک کارمند تمام‌وقت بیمه بود در نگارش این اثر وقفه‌هایی به وجود آمد،‌ با این حال او موفق شد، نسخه اولیه را در سه هفته یعنی از اواسط نوامبر تا اوایل دسامبر سال ۱۹۱۲ به اتمام برساند. 

«مسخ» چطور جاودانه شد؟

چاپ "مسخ" سه سال به طول انجامید. "کافکا" در ۲۴ نوامبر سال ۱۹۱۲ بخشی از این کتاب را برای جمعی از دوستانش خواند. صحبت درباره این اثر آغاز شد و به زودی ناشران نسبت به چاپ آن تمایل نشان دادند. با وجود مشغله‌های مربوط به "آمریکا" نگارش نسخه جدید این کتاب چندین ماه طول کشید. با وقوع جنگ جهانی اول در نگارش این رمان بیشتر وقفه افتاد. در نهایت در اکتبر سال ۱۹۱۵، این داستان در ژورنال ادبی "Die weissen Blätter" منتشر شد و دو ماه بعد نیز در قالب رمان به چاپ رسید.

ترجمه‌های متعددی برای جمله آغازین مشهور "مسخ" وجود دارد. طی سالیان، مترجمان از جملات مختلفی برای این قسمت استفاده کردند: همچون "گرگور سامسا" به "یک سوسک غول‌پیکر تبدیل شد" یا به "یک ساس عظیم‌الجثه تبدیل شد". با این‌که همه‌ کارشناسان موافق هستند که "گرگور" به نوعی حشره تبدیل شده است اما نوع دقیق آن مشخص نیست.  به نظر می‌رسد "کافکا" این کار را عمدا انجام داده باشد چراکه واژه آلمانی‌ای که برای وضعیت جدید "گرگور" استفاده کرد، "Ungeziefer" است که می‌تواند یک گونه حشره یا نوعی کرم باشد.

"کافکا"‌ ناشر را از چاپ تصویر حشره بر روی جلد منع کرد. با توجه به ابهام موجود درباره شکل جدید "گرگور"، "کافکا"‌ تاکید داشت که تصویر این حشره نباید روی جلد نقش ببندد. خواسته "کافکا" در چاپ اول محقق شد و تصویر مردی در پوشش لباسی بلند بر روی جلد رفت اما در چاپ‌های بعدی "گرگور" در انواع و اقسام شکل‌های یک موجود خزنده یا غیرعادی به تصویر کشیده شد. 

حالا بیش از ۱۰۰ سال از نخستین‌باری که "مسخ" روانه بازار شد گذشته است اما چرا این کتاب همچنان مخاطبان خود را ناامید نمی‌کند؟ گاردین در گزارشی درباره "مسخ" می‌نویسد شاید یکی از دلایل جذابیت این کتاب این باشد که داستان "مسخ" به نحوی ترسناک است. این تصور که یک مرد در بدن یک حشره از خواب بیدار شود جذابیت فوق‌العاده‌ای را برای مخاطب ایجاد می‌کند. از طرفی با وجود لحظات ناگوار داستان، این روایت خنده‌دار هم هست. مثلا در این داستان "گرگور" می‌داند که حالا شش پا دارد، با این حال چند صفحه بعد به این فکر می‌افتد که شاید این اتفاق فقط ناشی از یک گلودرد و سرماخوردگی است! مگر مخاطب جز خندیدن انتخاب دیگری هم دارد؟

کافکا فرانتس کافکا
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین