کد خبر: 62596 A

هنگام ثبت این تصاویر گریه کردم

 هنگام ثبت این تصاویر گریه کردم

عکاسان جنگ، بیم و امیدها را از دریچه دوربین‌ خود به ثبت رسانده‌اند.

ایران آرت: عکاسان از گذشته تا به امروز در نقاط مختلف دنیا، جنگ و بیم و امیدهایش را از دریچه دوربین‌ خود به ثبت رسانده‌اند که در ادامه تعدادی از این تصاویر را به انتخاب مجله تایم مشاهده خواهید کرد.

به گزارش ایسنا، تصاویری که در پایین‌تر مشاهده می‌کنید متعلق به دان مک کالین است. عکاس در توضیح این تصویر سیاه و سفید نوشته است: «عکس من از سرباز آمریکایی که یک کودک مجروح را از نبرد دور می‌کند، موقعیت نادری برای نشان دادن ارزش واقعی مهربانی و کرامت انسانی است. این کودک شب گذشته در حال سرگردانی بین خطوط تیراندازی ویتنام شمالی و آمریکا پیدا شد. احتمالا پدر و مادرش کشته شده بودند.»

او ثبت این اتفاق خارق العاده را یک تجربه مذهبی دانسته و نوشته است: «آن‌ها کودک را به یک پناهگاه بردند، او را تمیز کردند و زیر نور شمع پانسمان کردند. این تفنگ‌‍‌داران سرسخت ناگهان به مهربان‌ترین و دوست داشتنی‌ترین افراد تبدیل شدند.»

عکاس های این تصاویر هنگام ثبت آنها گریه کردند
اثری از دان مک کالین

 

تصویر بعدی نیز که به جنگ ویتنام اختصاص دارد، اثری از هوارد سوچورک است. تانیا سوچورک، همسر وی در توضیح این عکس که چریک‌های جوانی را با نارنجک‌هایی بر کمرشان در حالی که برای مبارزه با نیروهای متجاوز در شمال ویتنام آماده می‌شوند، نشان می‌دهد، این چنین نوشته است: «دیوانه‌وار است که فکر کنیم این سه کودک خردسال با نارنجک به جنگ با ارتش می‌روند. متأسفانه، آن‌ها احتمالا به سرعت در جنگ جان باختند.»

عکاس های این تصاویر هنگام ثبت آنها گریه کردند
اثری از هوارد سوچورک

 

ژیل کارون یکی دیگر از عکاسانی است که بحران جنگ را با دوربین خود به ثبت رسانده است. تصویری که پایین‌تر مشاهده می‌کنید متعلق به این عکاس است. رابرت پلج، عکاس خبری در توضیح این عکس چنین گفته است: «تصویر عمودی غیرمعمول ژیل کارون از یک رویارویی، شکاف و بی‌اعتمادی عمیق فرهنگی را آشکار می‌کند. ترس، تنش و بلاتکلیفی در سرکشی مادر و وضعیت ناهنجار جنگ‌جوی جوان که تفنگ خود را در چنگ می‌گیرد، نمایان است.»

او در ادامه اظهار کرده است: «سایر مردم محلی و ارتش آمریکا در این نزدیکی هستند. نگاه مضطرب کودک هم همین را نشان می‌دهد. برگه‌های تماس آن روز نشان می‌دهد که سقف‌های حصیری به آتش کشیده می‌شود و دهکده می‌سوزد، زیرا این ظن وجود دارد که روستاییان در شب به نیروهای چریکی کمونیست پناه می‌دهند.»

عکاس های این تصاویر هنگام ثبت آنها گریه کردند
اثری از ژیل کارون

 

تصویر بعدی متعلق به دیرک هالستر است. این تصویر که سربازان را در حال عقب نشینی نشان می‌دهد اثر نادری محسوب می‌شود؛ چراکه به طور کلی عکاسانی که احتمال داشته این تصاویر را گرفته باشند، مدت‌هاست که از این منطقه خارج شده‌اند یا توسط نیروهای مهاجم به اسارت گرفته شده و یا کشته شده‌اند.

عکاس های این تصاویر هنگام ثبت آنها گریه کردند
اثری از دیرک هالستر

 

تصویر بعدی که توسط امیر الحلبی، عکاس مطبوعاتی گرفته شده، بحران جنگ در سوریه را نشان می‌دهد. عکاس در توضیح این عکس که بیشتر بر روی تبعات جبران ناپذیر جنگ متمرکز است، این چنین نوشته است: «من با دوستانم سوار ماشینی می‌شدیم که ناگهان اولین بمب بشکه‌ای توسط هواپیماها روی ما پرتاب شد. ۵۰ متر فاصله داشت. ما به محل رسیدیم و مجروحان زیادی وجود داشت. آمبولانس‌ها هنوز نرسیده بودند. دوستم که در حال رانندگی بود به فردی در ماشینش کمک کرد و او را به بیمارستان رساند. من نزد دوست دیگرم ماندم تا قتل عام را مستند کنم.»

وی همچنین نوشته است: «سه دقیقه بعد اولین آمبولانس رسید و در حالی که مجروح را روی برانکارد گذاشتند، شنیدیم که بمب بشکه دوم از هوا بر روی همان نقطه قبلی سقوط کرد. فقط چند متر دورتر بود. فرد مجروح زنده بود، اما بر اثر آن بمب بشکه ای دوم جان خود را از دست داد. یک امدادگر نیز در حالی که تلاش می‌کرد به بقیه کمک کند به شدت مجروح شد. اکثر مجروحان در خیابان جان باختند و فقط از روی شانس بود که من و دوستم از مرگ نجات یافتیم.»

الحلبی همچنین حال و هوای خیابانی که این تصویر را گرفته، چنین توصیف کرده است: «صحنه وحشتناکی بود. ده‌ها جسد در مقابل ما خوابیده بودند و و وقتی بمب دوم افتاد، آمبولانس‌ها به همراه بستگان مجروح ها وارد شدند و آن‌ها شروع به جست‌وجوی بستگان خود کردند. آن‌ها فریاد می‌زدند و گریه می‌کردند، گریه‌هایی که از هر صدایی بلندتر بود. بوی مرگ خیابان را پر کرده بود، تعداد زیادی مرده با دست و پای بریده وجود داشت و داوطلبان غیرنظامی شروع به ارائه کمک‌های اولیه کردند. برای بسیاری از روزها نمی‌توانستم ذهنم را از این تصویر پاک کنم که چگونه مجروحان با سقوط بمب دوم جان خود را از دست دادند و خیابانِ پر از اجساد چگونه به نظر می‌رسید.»

 

عکاس های این تصاویر هنگام ثبت آنها گریه کردند
اثری از امیر الحلبی

عکسی که پایین‌تر مشاهده می‌کنید متعلق به کرم المصری است. او که این تصویر را در ماه آوریل پس از گلوله باران بیمارستان القدس در محله ای در حلب گرفته، در توضیح آن نوشته است: «این بچه در آن روز مادر و برادر کوچک‌ترش را از دست داد و پدرش نیز چند ماه قبل فوت کرده بود. پسر بچه در کنار جسد برادرش گریه می‌کرد، زیرا نتوانست جسد مخدوش مادرش را شناسایی کند. گریه شدید او مرا به یاد خودم انداخت که حدود سه سال پیش در حملات هوایی اعضای خانواده‌ام را از دست دادم.»

این عکاس همچنین نوشته است: «پسر بعدا مادرش را از طریق جواهرات طلایی که به تن داشت، شناخت. سپس کاملا به زمین افتاد و کنار بدن او روی زمین نشست و گریه کرد.»

المصری ضمن اشاره به این نکته که این اتفاق یکی از دلخراش‌ترین صحنه‌ها برایش بوده، نوشته است: «نمی‌توانستم به عکس‌برداری ادامه دهم زیرا او در کنار جسد مادرش گریه می‌کرد. وقتی به یاد خودم افتادم که چطور کنار جسد مادرم ایستاده بودم، چشمانم از اشک پر شد. تنها تفاوت ما این است که او هنوز یک بچه خردسال است و نمی‌تواند به خودش تکیه کند در حالی که من ۲۲ساله بودم.»

 

عکاس های این تصاویر هنگام ثبت آنها گریه کردند
اثری از کرم المصری
عکاس های این تصاویر هنگام ثبت آنها گریه کردند
اثری دیگر از کرم المصری

 

ثائر محمد خالق تصویر بعدی است که در پایین‌تر مشاهده می‌کنید. وی در توضیح این عکس نوشته است: «وقتی دیدم این پیرمرد با صورت غرق در خونش به من نگاه می‌کند، تصور کردم که به من می‌گوید: «لنز دوربینت را شاهد جنایاتی که علیه ما شده، بکن!» حالات صورتش خیلی روی من تأثیر گذاشته بود و هر بار که از او عکس می‌گرفتم خودم را به جای او تصور می‌کردم که یک بازمانده بودم و نمی‌دانستم سرنوشت بقیه اعضای خانواده‌ام چیست، چون او تنها بود. هر وقت به من نگاه می‌کرد، در چشمانش می‌توانستم دردی را ببینم که زنان، کودکان و مردان این ملت متحمل شده‌اند.»

 

عکاس های این تصاویر هنگام ثبت آنها گریه کردند
اثری از ثائر محمد

 

مجله تایم دان مک کالین
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین