کد خبر: 63459 A

بهاره افشاری این روزها آغا محمدخان قاجار است و ۲ نفر دیگر!/ حرف های جالب خودش

بهاره افشاری این روزها آغا محمدخان قاجار است و ۲ نفر دیگر!/ حرف های جالب خودش

بهاره افشاری این شب ها آغا محمد خان قاجار می شود و می آید در تئاتر شهر روبروی شما ...

ایران آرت: حامد قریب در همشهری با بهاره افشاری به بهانه اجرای نمایش احتمالات در سالن چهارسوی مجموعه تئاترشهر گفتگو کرده است. در این نمایش با کارگردانی علی شمس، خانم بهاره افشاری نقش آغا محمد خان قاجار و دو نفر دیگر را ایفا می کند.

گزیده هایی از این مصاحبه را بخوانید:

_ از ۱۵ سالگی تئاتر خواندم. یعنی خاستگاه اولم و جایی که همیشه علاقه‌مند بودم بیشتر از مدیوم‌های دیگر در آن دیده شوم، تئاتر بوده است. به همین دلیل مدرک دیپلم من تئاتر است. شاید ندانید ولی من در ۱۵ سالگی نمایش «کلفت‌ها» اثر ژان‌ژنه را به اجرا بردم و از همان زمان به تئاتر علاقه‌مند بودم. ولی وقتی که درگیر کار تصویر شدم، دیگر هیچ‌وقت این فرصت پیش نیامد که خیلی خوب و آنطور که دوست دارم در تئاتر کار کنم. آن سال‌هایی که کار تصویر انجام می‌دادم، تئاتر این ابهت و قدرت کنونی را نداشت و توسط مخاطبان زیادی دیده نمی‌شد. به همین دلیل شاید خیلی بودن در آن ارزش نبود. ولی به مرور و طی یک دهه اخیر مخاطبان بسیاری به سمت آن جذب شدند. در واقع متوجه شدند که تئاتر به نسبت تصویر، هنر اصیل‌تر و درست‌تری است. برای من هم همین اتفاق افتاد. به‌صورتی که در این سال‌ها مرتب سعی کردم تجربه کنم و به همان جایی که از اول دوست داشتم بیایم.

_ ۳ سال پیش که تازه همکاری من و علی شمس در مستند سریک به پایان رسید، به من پیشنهاد بازی در نمایش را داد؛ گفتم چراکه نه. در واقع اینطور فکر کردم که دوباره با هم یک کار دیگر را تجربه می‌کنیم. ولی از زمانی که تمرین‌ها شروع شد، اتفاق دیگری رخ داد. به‌نظرم کارگردان توانسته یک اتفاق نامهم را برای شما مهم کند. به‌صورتی که اینقدر آن چیز برای شما مهم می‌شود که دیگر هیچ‌چیز در جهان را به اندازه آن کاری که به‌عنوان بازیگر در حال انجامش هستید نمی‌بینید. شاید هم در زمان و مکان درست به من برخورد کرده و من پر از انگیزه برای انجام کاری بودم که با همه کارهای زندگی‌ام متفاوت باشد.

_ تمرین‌های این نمایش مرا تبدیل به موجودی کرد که بتوانم یک سال کار تصویر را به‌طور کامل کنار بگذارم. شاید کارگردان نمایش فکر کند که لطف کرده‌ام ولی در واقع با این کار مانند یک دانشگاه برخورد کردم. فکر کردم که جایی رفته‌ام و در حال خواندن درسی هستم تا چیزهای جدیدی را در بازیگری به‌خودم اضافه کنم. در نهایت هم قرار است با یک شکل و قواره دیگری شروع کنم.

اگر زمانی که به‌خاطر کرونا و نبودن کارگردان در ایران را حساب نکنیم، به‌طور مستمر یک سال و چندماهی را برای این نمایش تمرین کردیم. من در تمام این مدت تازه چند روز پیش به کارگردان گلایه کردم و گفتم که حداقل فشار را از روی من تنها بردار. البته متوجهم، به‌دلیل اینکه شاید من از تصویر آمده بودم و در کارهایی حضور داشتم که با سلیقه او جور نبود، مرتب سعی می‌کرد که من را وارد آن جهان کند و بگوید که هرکاری که تا الان انجام دادی را فراموش کن، چون این کار متفاوت از آنهاست. واقعا هم این اتفاق افتاد.

_ یکی از دوستانم در روزهای ابتدایی شروع اجرا، نمایش را دید و بعد گفت که باورم نمی‌شود با اینکه نسبت به ادبیات اشراف دارم، بسیاری از بخش‌های نمایش را متوجه نشدم و باید دوباره ببینم تا تازه متن را متوجه شوم. به او گفتم اینکه چیزی نیست، دو‌ماه و نیم طول کشید تا ما بتوانیم از روی متن کامل و بدون تپق بخوانیم. در این نمایش، درد را تبدیل به کلمه کرده و به خورد بازیگرش داده است. بنابراین شما وقتی متوجه متن می‌شوید، با همه وجود خود آن را روی صحنه می‌آورید. به همین دلیل است که بعد از اجرا مخاطب می‌پرسد که چطور بازیگر با این متن سخت که پر از کلمات عجیب و غریب است کنار آمده و حتی یک تپق نمی‌زند؟ دلیل این اتفاق همان یک سال زندگی است که ما در تمرین‌های این اثر داشتیم.

_ روز اول اصلا فکر نمی‌کردم که قرار است جز نقش آغا محمدخان، ۲ نقش دیگر را هم در نمایش بازی کنم. حتی در اوایل تمرین هم تمرکزم تنها روی نقش آغامحمدخان بود. اما از یک جایی به بعد ۲ نقش دیگر را هم شروع کردیم. شخصا خیلی دانش و اشرافی به تاریخ ندارم. چراکه تاریخ جز علاقه‌مندی‌هایم نیست. اما در مورد شخص آغامحمدخان، خیلی سال پیش کتاب خواجه تاجدار را خوانده بودم و برای این نمایش تصمیم گرفتم آن را دوباره مرور کنم. ولی اطلاعات کلی که وجود داشت این بود که قرار بود چیزی را بازی کنیم که دقیقا نقطه مقابل آغامحمدخان در تاریخ است.

در نتیجه اگر اطلاعات تاریخی هم درباره آغامحمدخان پیدا می‌کردم، در این کار خاص به دردم نمی‌خورد و کمکی به من نمی‌کرد. بیشتر اطلاعاتی بود که کارگردان باید به من می‌داد. در واقع فرم اجرای من برای کارگردان مهم‌تر از شخصیت بود.

_ در روزهای ابتدایی تمرین، قرار بود هرکس به‌صورت جداگانه مهم‌ترین نقش خود را اتود کند. من وقتی برای شخصیت آغامحمدخان به صحنه آمدم، هیچ کاری برای ارائه نداشتم. نه بدن، نه بیان و نه حتی پیشنهاد اینکه چه کاری باید برای این نقش انجام دهیم. پروسه اینکه من به بدن و بیان یک بازیگر تئاتر برسم، یک بازه زمانی ۹ ماهه بود. در واقع یک روز در تمرین‌ها به‌خودم آمدم و به فرزین محدث گفتم که من کی این نقش را ساختم؟ یک روز از خواب بیدار شدم و فکر کردم که ما کی این نمایش را ساختیم؟ از اشاره انگشت‌های دست تا اینکه صدا از کجا بیاید و چطور گفته شود؛ از بالا و پایین تن صدا تا چگونگی رقص کلمات که آموختم.

 

بهاره افشاری آغا محمد خان قاجار
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین