کد خبر: 37122 A

در آستانه شب یلدا، سیدمحسن حسینی از موفقیتش در عرضه خشکبار می‌گوید

این‌جا زوج‌های جوان با هم استخدام می‌شوند

این‌جا زوج‌های جوان با هم استخدام می‌شوند

DSC_4508

ایران‌آرت، نگار حسینخانی: آدم عجیبی است؛ نه به این خاطر که رعایت قانون کار برای کارکنانش را حداقلی می داند و در سود مغازه شریک شان کرده، دست شان را می گیرد خانه بخرند و در پرداخت هزینه های ازدواج کمک شان می کند. حتی نه به این خاطر که به فکر جمع کردن پول نیست و دوست دارد سفره کسب و کارش را بزرگ تر کند و کسان بیشتری را پای آن بنشاند، یا همسرش را یار و شریک کاری اش قرار داده و با احترام و آداب خاصی با او صحبت می کند؛ به این خاطر که با حجب و حیای خاصی از بازار، تجارت و کار سخن می گوید. انگار نه انگار مردی در آستانه پنجاه سالگی رو به رویتان نشسته و قرار است از موفقیت هایی که برای به دست آوردن شان جنگیده حرف بزند. کمی درباره بی رحمی بازار و ناگزیر شدن کاسب به تن دادن به چیزهایی که چندان اعتقادی به آن ندارد بگوید. انگار پسری رو به رویتان نشسته که همچنان رویایش در بازار پر تنش این روزها به دست آوردن دل کسی و قهرمان شدن برای خانواده ای است.

سید محسن حسینی رو به رویم نشسته و وقتی از فرزندانش حرف می زند در چشمانش برقی می نشیند و با تایید همسرش دوست دارد سفره خانوادگی و کاسبی شان را گسترده تر کند. از فرزندانی می گوید که گاه دو برابر خودش سن دارند و گاه جای برادرش هستند، اما از این که توانسته چنین خانواده ای جمع و جور کند خوشحال است. با او درباره تجربه هایش در بازار خشکبار صحبت کردیم و بازار بهانه شد تا به راه و رسم درست زندگی کردن برسیم. این که موفقیت در دل درستی خوابیده و اگر راه را درست برویم متوجه خواهیم شد که موفقیت است که ما را نشان کرده و به آن سو کشانده است. برای حسینی موفقیت معنای دیگری دارد، هر چند ما با معانی خاص خودمان سراغش رفتیم.

 

همه چیز از یک مغازه 9 متری شروع شد

کارش را از یک مغازه 9 متری در میدان شهدا شروع کرد. آجیل فروشی که همسایگانش چندان امید نداشتند بر پا بماند و قرار بود شاهدان تعطیلی یک کاسبی دیگر در جوار خود باشند. اما هنوز دو ماه از شروع کارش در  مغازه نگذشته بود که مشتری­‌ها جلو خشکبارش صف ­بستند. حالا اما دو دهه از آن شروع می گذرد و او توانسته با 3 شعبه بزرگ در تهران بیش از 80 نفر را به طور ثابت دلگرم به کاسبی کند. کارش را با پایان دوره سربازی در سال 70 کنار برادرش ایوب شروع کرد و از اهالی بندر انزلی است. خودش به آنچه دارد همیشه راضی بوده حتی آن مغازه 9 متری خیابان شهدا، ولی می گوید برای باز کردن این سفره و نشاندن بقیه پای آن شعبه ها را بیشتر کرده است؛ یکی دیگر در همان شهدا، و دیگری در محله دروس و نیاوران. با این حال هنوز در همان محله ساکن است و برای رسیدگی به امور به مناطق شمالی شهر سر می زند. سال 82 بود که به فکر راه اندازی مغازه ای دیگر افتاد، سال 91 به منطقه ما آمد. انقدر از شمال شهر به شعبه او مراجعه می شد که فکر کرد بهتر است برای رفاه حال مشتریان کاری بکند. همسرش، فرشته حسین نژاد اما مدیر شعبه ای در منطقه ماست. کافیست پسته ای به حسینی بدهید تا به شما بگوید چطور باری خریده اید و قیمت اصلی اش در بازار چند است. هنوز  هم با گذشت سال ها خودش وقت می­گذارد تا به رفسنجان برود و پسته بخرد. همین شلوغی مغازه باعث شد کارکنانش را افزایش دهد و بیشتر روی کیفیت جنس، فراوری آن با زعفران و نوع نگهداری و قیمت گذاری آن دقت کند. کارخانه ای در قرچک ورامین تاسیس کند و برای قیمت های کاذب اجناس در عید و شب چله، خشکبارش را در سردخانه نگه داشت. حالا در هر شعبه 25 نفر کار می کنند و در کارخانه 70 تن مشغولند و این اعداد در روزها و ماه های خاص به 150 نفر می رسد که سر سفره گسترده خشکبارش می نشینند. به نظر او محصولات ایرانی بهترین محصولات خشکبار است و کشاورزان درجه یک ایرانی هستند که او را در این راه یاری کرده اند.

 

تست حلال و رضایت مشتری

مشتری­‌هایی که از در وارد می‌­شوند، با دمنوش و انجیر و آجیل پذیرایی می­‌شوند. بالای قفسه های پر شده از آجیل نوشته شده، «تست حلال». شاید مهم ترین خصوصیت حسینی این باشد که خسیس نیست، چه در انتقال تجربه و چه تست آجیل و خشکبار که سرمایه اوست. به نظرش همیشه حق با مشتری است: «اینجا همیشه حق با مشتری است و باید رضایتش جلب شود. اصل کاسبی بر همین پایه بنا شده. ما به همت مشتری­های وفادارمان به اینجا رسیدیم و سعی کردیم هیچ وقت اعتماد مشتری به خودمان را از دست ندهیم. همه تلاش ما این است که نارضایتی ها را به صفر برسانیم.» مدیر فروش این شعبه توضیح می دهد که در صورت نارضایتی یک مشتری همه تلاش گروه بر این است که رضایت او را به دست بیاورند. او توضیح می دهد: «در بادام ایرانی، بادام تلخ هم وجود دارد. یکبار یکی از مشتری ها به این مساله معترض شد و گفت در بین بادام هایی که خریده بادا تلخ وجود دارد. با تماس مشتری عده ای را موظف به پیگیری مساله پیش آمده برای او شدند، برایشان توضیح دادیم که در بادام ایرانی گاهی بادامی تلخ وجود دارد که برای درست کردن حریر بادام برای بچه ها باید تک تک آنها تست شود. به همین خاطر دو مرحله به منزل مشتری مراجعه کردیم و برایشان دوباره بادام بردیم و رضایت او را جلب کردیم. به زعم حسینی وجود ما بدون رضایت مشتری معنایی ندارد.» حسینی معتقد است بهترین تبلیغات همچنان برای هر کاسب همین رضایتمندی مشتری و تبلیغات دهان به دهان است. مشتری باید از رضایت پرواز کند و از این مغازه بیرون برود: «ما با مشتری هایمان دوستیم. مهم این است همه را راضی نگه داریم، نه شعبه زیاد کنیم. مثلا ما مشتری در همسایگی مان داریم که از بیماری آلزایمر رنج می برد. همسرش می گوید تنها جایی که او به خاطر می آورد این مغازه است و می گوید من را آنجا ببر که همه مهربانند. این برای ما خیلی مهم و با ارزش است.» این است که برای بهبود رسیدگی به امور مشتریان شخصی مسئولیت همراهی و نظارت بر این امور را عهده دار است که در جلسات هفتگی و مشورت ها روی این امور بحث و رسیدگی می شود.

 

استخدام زوج ها و حمایت از آنها

اینجا هر کسی که ازدواج کرد، در هر شعبه ای که فعالیت می کند با همسرش می تواند سر کار حاضر شود. این قانون برای آرامش و پیشرفت زندگی آن زوج خیلی مهم است. البته به استثنای این که حسینی معتقد است آنها یک خانواده اند و چه بهتر که در محیط کاری هم بتوانند کنار هم باشند. در حال حاضر 12 زوج در شعبه های مختلف فعالیت می کنند. البته این تعداد با آمدن فرزند و نگهداری از او در منزل توسط خانم ها کمی کم شده، اما همچنان از قوانین این خشکبار است. بیشتر کارکنان جوانند و برخی مجردند. همین باعث شده فضای کار، غالبا شاد و پر تحرک باشد. حسین نژاد می گوید: «ما حالا دو پسر نداریم، کلی پسر و دختر دیگر داریم که برایشان به خاستگاری می رویم، جشن عروسی می گیریم و کمک شان می کنیم خانه بخرند.» او لیسانس پرستاری دارد و با رونق گرفتن کارشان تصمیم گرفته فوق لیسانس بازرگانی بگیرد تا بتواند در این مسی بیشتر به خانواده کمک کند. حسین نژاد می گوید: «بنیامین و دانیال پسرهایم هنوز به سن کار نرسیده اند، اما به شعبه ها سر می زنند و کار را از نزدیک می بینند و با آن آشنا می شوند. سعیمان این بوده در این سال ها کمی در کار پیشرفت کنیم و تنوع به آن بدهیم و روی بسته بندی ها بیشتر دقت کنیم. سعی کردیم در استخدام به سلامت روحی و صداقت کارکنان دقت کنیم و پس از آن بنا به استعدادهایشان به آنها وظیفه ای محول کنیم. ما در اینجا یک خانواده ایم و اخلاق و شخصیت افراد برایمان خیلی مهم است.» کارکنان او معتقدند همه افراد در این خشکبار در یک سطح هستند و رابطه رییس و مرئوسی وجود ندارد. همه سعی می کنند کارشان را به بهترین شکل انجام دهند چون در سود آن موفقیت شریک خواهند بود.

 

سفرهای دسته جمعی و زندگی خانوادگی

گروه تشکیل داده اند و خوب می دانند که سرمایه اصلی شان همین منابع انسانی است که منافع شان را تامین می کنند. این است که همیشه در کار خیر پیشگامند، همدیگر را تشویق می کنند و با خوشحالی از فرزندانشان حرف می زنند. انگار قرار نیست پول روی پول بیاید و سرمایه شان بیشتر شود، قرارشان بر این است سفره را گسترده تر کنند و لذت اصلی زندگی شان را روی این اصل گذاشته اند. با شوق از بزرگ و بزرگ تر شدن خانواده شان حرف می زنند و از سفرهای گروهی شان می گویند. سفرهای سیاحتی و زیارتی و تولدهای دسته جمعی. همین است که به قول حسینی خدا همیشه بیش از محاسبات سالانه اش نصیبش کرده است. زمین فوتبالی می گیرند و بازی می کنند. همه کارمندان امروز و دیروز سیزده بدر به شمال می روند و جای جمع می شوند. جشن تولد سالانه و گردش ها هم از دیگر برنامه های آنهاست. فرشته حسین نژاد می گوید: «سالانه بنا به شخصیت همکاران مان در چند گروه سفر می رویم. گاهی به جاهایی سفر می کنیم تا زمان برداشت باغ ها از وضعیت برداشت و تهیه محصول هم بازدید کرده باشیم. زمانی وقتی تعدادمان کم بود برای تک تک افراد جداگانه جشن تولدی برگذار می کردیم، اما با بزرگ شدن این خانواده در یک روز برای همه جشنی مشترک برگذار می کنیم و به همه هدیه می دهیم.» او می گوید سخت ترین زمان برایش وقتی است که همسرش از حجم کار خسته است. آن زمان مجبور است برایش یادآوری کند که حالا بچه های زیادی دارند که باید به فکر بزرگ تر شدن و آینده شان باشند. می گوید همسرش عاشق کارش است و معتقد است باید بهترین محصول با بالاترین کیفیت را در اختیار مشتری قرار دهد، همین باعث شده به جای شعبه های بیشتر به فکر بهبود کیفی کارشان باشند. این روحیه به زعم او روی دیگر نیروها نیز تاثیر گذاشته و باعث شده جلسات هفتگی کار برایشان جذاب باشد. تک تک افراد پیشنهاد دهنده هستند و می توانند آزادانه نظرشان را بیان کنند. به نظر او معنای خانواده همین است و آنها با همین روحیه و خانواده خوشبختند.

 

صداقت در زندگی و کار یعنی موفقیت

در کار همیشه صداقت است که چراغ راهش بوده. او در هر حالی مردم دار است و شاید این بارزترین صفت او باشد. این را کارکنانش می گویند. خودش اما با عشق از کارش می گوید. این که انگار پس از گذشت اینهمه سال هنوز از کنکاش و تلاش کردن در این کار خسته نشده. محسن حسینی می گوید اگر کسی در کارش موفق است حتما راه درستی را انتخاب کرده و زحمات بسیاری کشیده است. اگر کسی سالم نباشد در کار به موفقیت که همان مقبولیت میان مردم است، دست پیدا نمی کند. این را درباره رقیبانش می گوید. بدون کینه و حب و بغضی درباره رقبایش حرف می زند و می گوید در کار بسیار از رقیبانش آموخته است. روی میزش تراکتی وجود دارد که تهیه شده تا مشتریان نگران افزایش چهل درصدی قیمت پسته در شب عید نباشند. می گوید او جنسش را خریده و در سردخانه نگهداری می کند تا مشتریانش شب یلدا و عید نگران افزایش قیمت ها نباشند، حتی 5 درصد هم به خریداران تخفیف ویژه داده است. آدرس هایی دارد که بسته بندی هایی را شب عید به خانه نیازمندان می فرستد و می گوید در خرید موسسات خیریه سودی از آنها گرفته نمی شود.

اما جذاب ترین سنت مغازه او پخش آجیل است. ممکن نیست از مشتریان او باشید و در صف های انتظار از شما پذیرایی نشده باشد. همسایه های او که بارها با پسته داغ از آنها پذیرایی شده، خیلی خوب این سنت را می شناسند و شاید خیلی از آنها طعم پسته داغی که او تعارفشان می کند را با هیچ چیز عوض نکنند. به نظر حسینی همین محبت، خاطره سازی و ثیت تصویرهای دوستانه است که موفقیت او به حساب می آید.

 

 

خشکبار نگار حسینخانی کارآفرین سیدمحسن حسینی کارآفرینی
نظرات خوانندگان
  • به عنوان یک همشهری به جناب آقای حسینی افتخار میکنم

  • من به نوبه خودم به آقای حسینی افتخار میکنم وآرزوی سلامتی وپایدار ی مجموعه خوبشون خیلی دوست دارم با شما همکار بشم از انزلی مزاحم شدم

ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین