کد خبر: 63502 A

سه خاطره از جواد عزتی در روز تولدش

سه خاطره از جواد عزتی در روز تولدش

امروز زادروز جواد عزتی است و خواندن این سه خاطره از او جالب است

ایران آرت: دنیای‌اقتصاد نوشت : جواد عزتی سال‌هاست که در سطح اول سینمای کمدی ایران حضور دارد. اگرچه نقش‌‌‌های غیرکمدی قابل‌توجهی هم بازی کرده اما بیشتر مردم او را با نقش‌‌‌های کمدی‌‌‌اش به خاطر می‌‌‌آورند.

جواد در سال ۱۳۶۰ در تهران به دنیا آمد و از دانشگاه سوره فارغ‌‌‌التحصیل شد. او فعالیت حرفه‌‌‌ای خود را در سال ۱۳۷۵ از تئاتر آغاز کرد و سپس با ایفای نقش در سریال «قصه‌‌‌های شبانه» ساخته سعید آقاخانی، بازیگری در تلویزیون را تجربه کرد و پس از آن وارد سینما شد و چنان به محبوبیت رسید که در سال ۱۳۹۷ پول‌‌‌سازترین بازیگر ایرانی بود. عزتی سه بار نامزد دریافت جایزه سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شده است.

این بازیگر در مجموعه‌‌‌های مثل هیچ‌‌‌کس، کمربندها را ببندیم، سه‌دونگ سه‌دونگ، مرد هزار چهره، چاردیواری، لطفا دور نزنیم، دست بالای دست، دردسرهای عظیم و... ایفای نقش کرده است. او در سریال‌‌‌های باغ مظفر، قهوه تلخ و دردسرهای عظیم ۲ و همچنین سینمایی آینه بغل نیز حضور داشت. عزتی در سال ۱۳۸۵ با مه‌‌‌لقا باقری، بازیگر ایرانی، ازدواج کرد.

او در خاطره‌‌‌ای از زمان بازی در سریال قهوه تلخ گفته: «روزی فردی با من تماس گرفت و گفت دو کودک بیمار دارد که به شدت مریض هستند که خنده باعث می‌شود رشد این بیماری دربدنشان کمتر شود. این پدر و مادر می‌گفتند که ما هر روز قسمت‌‌‌های مختلف قهوه تلخ که شما در آن بازی کردید را برای آنها می‌گذاریم و این دوکودک بسیار از دیدن آن خوشحال می‌شوند و می‌خندند. این پدرومادر به من می‌گفتند که ۲۴ساعته دعایت می‌کنیم. چون این مساله باعث می‌شود روند رشد بیماری در بدن فرزندان ما کم شود. این شاید جالب‌ترین خاطره‌‌‌ای باشد که درباره تاثیرات مثبت قهوه تلخ در یادم است.»

محمد کارت کارگردان فیلم «شنای پروانه» نیز گفته: «در بیابان‌‌‌های ورامین کار می‌کردیم به جواد گفتم اینجا کسی تو را نمی‌‌‌شناسد می‌شود راحت راه رفت. همانجا یک کشاورز آمد او را بغل کرد و گفت ببخشید نتوانستم در ختم پدرت حاضر باشم.»

جواد عزتی هم در خاطره دیگری گفته: «یک بار برحسب اتفاق در ماشینم قفل شده بود. هر کاری می‌کردم موفق نمی‌‌‌شدم در را باز کنم. در آن لحظه حدود ۱۵ نفر شروع کردند کمک به من، در این بین آقایی با اصرار زیاد گفت بگذار من باز کنم، اما خب همه کسانی که بودند داشتند راه‌حل ارائه می‌کردند. در نهایت اعلام کرد که من دزد هستم، اجازه دهید در مدت کوتاهی آن را باز کنم؛ و او واقعا هم توانست و سریع مشکل را حل کرد. نمی‌‌‌دانستم چه کار باید کنم»

جواد عزتی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین