کد خبر: 3185 A

همه‌ی حواشی ترجمه کتاب «شازده کوچولو» در ایران/ انتقادهای جنجالی ابوالحسن نجفی به احمد شاملو

همه‌ی حواشی ترجمه کتاب «شازده کوچولو» در ایران/ انتقادهای جنجالی ابوالحسن نجفی به احمد شاملو

مجله نیلوفر آبی گزارشی درباره حواشی ترجمه اثر معروف اگزوپری -شازده کوچولو- منتشر کرده است که اکنون در ایران آرت می‌خوانید.

ایران آرت: بالاخره چی صدایش کنیم؟ حتی در ترجمه نام شخصیت اول این قصه هم دعواست.‍ مثلا احمد شاملو ابتدا نسخه خود را با عنوان «مسافر کوچولو» در دو مدیوم نوار قصه و کتاب منتشر کرد. گرچه از چاپ سوم کتاب به بعد عنوان «شازده کوچولو» را مناسب‌تر دید،‌ولی نوار قصه دیگر منتشر شده بود و تا امروز هنوز به همان نام شناخته می‌شود.

ترجمه‌های متعددی که از این اثر معروف شده، گویای اختلاف‌نظر شدید مترجمان در برگردان فارسی کتاب اگزوپری است. حدود 20 تا 30 مترجم به سراغ این کتاب رفته‌اند و امروز چاپ‌های متعددی از شازده کوچولو در بازار کتاب پیدا می‌شود محمد قاضی (1333)، فریدون کار (1342)، احمد شاملو (1363)، مصطفی ایلخانی‌زاده (1369)، محمدتقی بهرامی‌حران (1372)، اصغر رستگار (1379)، ابوالحسن نجفی (1379)، عباس پژمان (1386)، حمیدرضا بلوچ (1386)، مصطفی رحمان‌دوست (1387)، در‌آرا قهرمان (1388)، ج. بهرامیان (1389)، محمد مجلسی (1390)، رضا طاهری (1393)، الهام ذوالقدر (1395) و... هر کدام در مقطعی و با شمایلی متفاوت ترجمه‌های خود را به بازار فرستادند. به قول یک کارشناس کتاب: «در ایران ناشری نیست که دست کم یک نسخه شازده کوچولو نداشته باشد!»

در میان این سردرگمی آنچه مسلم است اینکه ترجمه‌های قاضی، نجفی و شاملو از شهرت و مقبولیت بیشتری برخوردارند. در اقتباس‌هایی که به عنوان نوار قصه منتشر شدند هم از دو تا از همین ترجمه‌ها استفاده شد. به همین دلیل، مقایسه‌ای کوتاه میان این روایت‌ها ضروری به نظر می‌رسد.

پایگاه اینترنتی «شبکه مترجمین ایران» در مقدمه تحقیق و مقایسه‌ای که در این زمینه انجام داده، می‌نویسد: «با مطالعه دقیق می‌توان به تفاوت‌ها و شباهت‌های کار این مترجمین زبده پی برد. برای نمونه می‌توان گفت که ترجمه شاملو به اشعار خود نزدیک‌تر بوده و از حالت شکسته‌نویسی خاصی پی‌روی می‌کند. ابوالحسن نجفی ترجمه رسمی‌تری انجام داده و سعی نکرده تا متن حالت کودکانه پیدا کند. و بالاخره در متن ترجمه قاضی از کلمات قدیمی‌تری استفاده شده تا آن را بیشتر به داستانی کلاسیک شبیه سازد.

انتقاد ابوالحسن نجفی از احمد شاملو

برگردان احمد شاملو نخستین‌بار دی 1358در هفته‌نامه «کتاب جمعه» به چاپ رسید. 5 سال بعد در 1363به صورت کتاب و پاییز سال بعد نوار صوتی آن توسط انتشارات ابتکار منتشر شد؛ همگی هم با عنوان عجیب «مسافر کوچولو».

مترجم معروف «ابوالحسن نجفی» در انتقادی بر ترجمه شاملو از این کتاب گفته است: «شاملو کتاب را نخستین‌بار با نام مسافر کوچولو ترجمه کرد و در مقدمه‌ای که بر کتاب آورده مدعی می‌شود که پرنس به معنای شاهزاده نیست. علاوه بر این ما در نیمی از این کتاب، شخصیت اصلی را با نام شاهزاده کوچولو و در نیم دیگر او را با نام «امیر» می‌شناسیم. او در تحریر دوم، آن مقدمه را حذف و در تحریر سوم، کتاب را یک بار دیگر و این بار با نام شازده کوچولو ترجمه می‌کند. گرچه زبان اصل کتاب که زبان معیار است رنگ شاعرانه دارد و شاملودر ترجمه خود از زبان عامیانه استفاده کرده است.»

از ترجمه جناب «محمد قاضی» - که در دهه سی و 10 سال پس از انتشار کتاب در فرانسه، انجام شده – هم ایرادهایی گرفته‌اند. مثلا در تازه‌ترین مورد اواسط پاییز امسال «علی شکرالهی» با طرح ادعای کاستی‌هایی در ترجمه قاضی ورژن خود را با عنوان «شاهزاده کوچولو» منتشر کرد. شکرالهی در مقدمه کتاب با اشاره به ترجمه‌های مکرر این داستان، دلایل ترجمه مجددش از آن را نوشته و به کاستی‌هایی که به نظرش در ترجمه‌های پیشین وجود داشته اشاره کرده: «زنده یاد محمد قاضی در دورانی آن را ترجمه کرده بود که کار ترجمه در ایران آنچنان که باید و شاید فراگیر نبود و تحصیل کردگان و تعداد ایرانیان برون‌مرزی، گستره میلیونی امروز را نداشت. پس بدون شک با گذشت شصت سال از آن تاریخ، واژه‌ها نیز به گونه‌ای دیگر بیان می‌شود و زبان و گستره واژگان پارسی نیز دستخوش تغییراتی شده است!

نکته مهم‌تر این که از آنجایی که ایشان ترجمه این کتاب را یک سال پیش از کودتای 28 مرداد برعهده گرفته‌اند، در استفاده کردن از نام شاهزاده، دوری جسته و نان شازده را برگزیده‌اند و در فصل دهم نیز، که در مورد یک پادشاه است، به نظر می‌رسد ایشان در کار ترجمه، موضع سیاسی خود را اعمال نموده و عده‌ای دیگر نیز ناآگاهانه،‌همین روش را دنبال کرده‌اند!»

یکی از از مواردی که شکرالهی به عنوان نقص ترجمه‌های موجود از این داستان به آن اشاره کرده، واژه Apprivoiser است که «اهلی کردن» یا «رام کردن» ترجمه شده و به اعتقاد مترجم در زبان فرانسه به مفهوم خو گرفتن، مانوس شدن، الفت گرفتن، اخت و هم دل‌شدن است.

به هر حال چه کسی می‌توان منکر حلاوت و لذت خواندن یا شنیدن این سه روایت مختلف از داستان شازده کوچولو و گل مغرورش بشود؟ چیزی که حتی خود فرانسوی‌ها هم قطعا از آن محرومند و فقط یک  Le petit prin دارند.

اقتباس‌های فراوان

شازده کوچولو به بیش از 250 زبان و گویش ترجمه شده، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ با فروش بیش از 200 میلیون است و به‌طور متوسط سالی یک میلیون نسخه از آن در جهان به فروش می‌رسد. به این ترتیب عجیب نیست که دائما اقتباس‌های جدیدی از آن ساخته و عرضه شود. مثلا به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد این رمان، در مارس 2013 نسخه‌های جدیدی از آن منتشر شد: نسخه‌ای با جلد مقوایی برای نوجوانان، دیگری به همراه سی‌دی کتاب گویا با صدای «ویگو مورتنسن» (بازیگر فیلم «ارباب حلقه‌ها» و سومی نسخه‌ای مصور به همراه نقاشی‌های «ژوان سفار.»

سال 2015 هم انیمیشن سینمایی تحسین شده‌ای به کارگردانی «مارک آزبورن» روی پرده رفت که چهره‌های معروفی مثل: جف بریجز (خلبان)، بنیچو دل‌تورو (مار)، جیمز فرانکو (روباه) و ماریون کوتیار (گل رز) در آن صداپیشگی کرده بودند.

در ایران اما فقط همان دو نوار قصه را داریم و بس‍ البته اواخر دهه شصت تله تئاتری از این قصه در تلویزیون پخش شد و نمایشی اقتباسی با عنوان «در جست‌وجوی دوست» از «احمد کامیابی مسک» در پاریس و تهران چاپ شده و بر صحنه رفته است. باقی اجراها هم به همین مهجوری و ناموفق بودند که نامی ازشان باقی نمانده است.

سیمای فارسی مسافر کوچولو

کودکی ما پر بود از کارتون‌های ژاپنی اغلب غم‌انگیز، که بعضی از آن‌ها در مجموعه «قشنگ‌ترین قصه‌های دنیا» از داستان‌های معروف و کلاسیک ادبیات جهان الهام گرفته شده بودند. مجموعه‌هایی مثل: بینوایان، با خانمان، و حتی قصه‌های هانس کریستین اندرسن.

«مسافر کوچولو» اما مجموعه مجزایی بود که طبق فرمول ساخت همان کارتون‌های ژاپنی با اضافه کردن چند توله حیوان و داستان‌های فرعی، با الهام از شخصیت‌ها و داستان شازده کوچولوی اگزوپری ساخته شده بود. این مجموعه انیمیشن با نام اصلی «پرنس ستاره‌ها: پرنس کوچولو»  محصول استودیوی پویانمایی «تاک» بوده و انیماتور معروف ژاپنی «پوشیکازو یاسوهیکو» کارگردانی و طراحی کاراکترهای آن را برعهده داشت.

مسافر کوچولو از ژوئیه 1978 تا مارس 1979 در 39 قسمت از شبکه تلویزیونی آساهی پخش شد و در دهه هشتاد میلادی به زبان‌های دیگر هم دوبله و در تلویزیون کشورهای مختلف بارها به نمایش درآمد، از جمله ایران و در برنامه کودک و نوجوان ساعت 5 عصر شبکه یک. در نسخه فارسی این کارتون «مریم شیرزاد» به جای مسافر کوچولو، «مهوش افشاری» به جای گل سرخ و «علیرضا بدرطالعی» به جای خلبان صحبت کرده‌اند.

شاید امروز چیز زیادی از داستان‌های مسافر کوچولو یادمان نمانده باشد اما بعید است تیتراژ زیبای آن و صحنه‌های پاک کردن دهانه آتشفشان‌ها، شکفتن و بیدار شدن گل، و پرواز شازده کوچولو با گروه پرندگان را فراموش کرده باشید.

 

احمد شاملو شازده کوچولو ابوالحسن نجفی اگزوپری مسافر کوچولو محمد قاضی
نظرات خوانندگان
  • علی شکرالهی
    پاسخ



    چندى پيش از طريق اينترنت با مقاله بلند بالاى پژوهشى در رابطه با ترجمه هاى گوناگون شاهزاده كوچولو در دانشگاه الزهرا، مواجه شدم كه برايم بسيار جالب بود.
    در آن نوشتار كه در باره يازده ترجمه گوناگون پارسى بود، ازجمله به ترجمه آقاى اسدالله غفورى ثانى نيز اشاراتى شده بود !

    نخست آنكه بسيارى از ترجمه ها اساساً ترجمه نيست بلكه كپى كامل و يا تقلب مى باشد !
    بيش از ٧٣ ترجمه پارسى از اين كتاب موجود است و من ٢٤ ترجمه گوناگون پارسى آنرا به زير ذره بين برده ام !
    اما از آنجاييكه مقاله به مقايسه ترجمه قاضى و غفورى پرداخته بود، لذا به " ترجمه " يا به كپى آقاى غفورى در مقايسه با ترجمه آقاى قاضى مى پردازم !

    جناب غفورى ترجمه قاضى را با تغيير برخى از واژه ها، به نام خود ثبت كرده اند. بعنوان یک نمونه فقط در فصل دوم، صفحه ٨ و ٩، از چاپ دوم ١٣٨٨ ؛

    واژه های قاضی - واژه های غفوری
    به اين ترتيب - به اين صورت
    عقيده - انديشه
    آماده شدم - حاضر شدم
    روشن بين - روشن فكر
    چيزفهم است - چيزى مى فهمد
    حرف مى زدم - صحبت مى كردم
    بازى بريج - بازى ورق
    آدم عاقلى - آدم دانايى
    يكى از اسبابهاى - يكى از لوازم
    نه مكانيسين - نه مكانيك
    هزار ميلى - هزار كيلومترى
    در طلوع صبح - در سپيده صبح
    صداى عجيب و بچگانه اى - صداى عجيب و كودكانه اى

    مشت نمونه خروار، در هر صفحه و فصلى اينگونه است !

    تنها مترجمى كه براى واژه فرانسوى un piquet به معنى ميخ طويله از واژه " گلميخ " استفاده كرده است، آقاى قاضى مى باشد.
    گرچه واژه گلميخ بر روى ديوارها ديده مى شود و براى محكم كارى و نگه دارى دو ديوار مقابل به هم به كار مى رود و در فرانسه و بويژه در ايتاليا نيز مرسوم است، اما اين واژه مفهوم دقيق ميخ طويله را نمى رساند !
    ولى فعلاً براى كوتاه كردن مطلب، از اين بحث در مى گذريم !
    آقاى قاضى در فصل چهارم ص ٢٥، فراموش كرده اند اين كلمات را ترجمه كنند !
    - با آجرهاى صورتى
    - با شمعدان هايى لب پنجره
    آقاى غفورى نيز در همين فصل يادشان رفته است اين كلمات را ترجمه كنند !!
    این جملات و واژه ها نیز ذر ترجمه آقاى قاضى از قلم افتاده

    ص ٢٧
    - Oh اوه و يا دِ

    ص ٥١
    لطفى به من كنيد.

    ص ٦٣
    كاغذ كوچك ( كوچك از قلم افتاده )

    ص ٩٢
    سومين قطار

    ص٩٣
    واژه perfectionnées و به طرف چشمه نیز ترجمه نشده

    ص ١٠٠
    طرحهاى اوليه را كه كشيده بودم ( اوليه را )

    ص ١٠١
    واژه اندكى از قلم افتاده ، " اندكى گريه كردن "


    در پايان فصل ٢٢ ترجمه آقاى قاضى چاپ پنجاه و يكم سال ١٣٩٢، جملات ؛
    - سوزن بان گفت : بچه ها خوش اقبالند. از قلم افتاده است !
    در " ترجمه " آقاى غفورى نيز همين اتفاق افتاده است ! !

    البته آقاى غفورى چندين خط در صفحات ٢٢ - ٢٣ - ٢٧ - ٤٣ - ٨٦ - ٩٣ و در ص٩٤ دو خط - ١٠٦، چهار خط، ص ١١١، شش خط را يادشان رفته است كپى كنند ! ! !

    آقاى قاضى بسيارى از واژه هاى فرانسوى را غلط ترجمه كرده اند !
    آقاى غفورى نيز همانگونه عمل كرده اند

    در فصل دهم چنين آمده ؛ dit fermement le petit prince و ترجمه جمله چنین است : شاهزاده كوچولو قاطعانه ( بى برو برگرد ) گفت !

    آقاى قاضى نوشته اند ؛ مردانه گفت ! (مردانه از روزگار فيلم هاى ناصر ملكوتى بود، زن و مرد ندارد ! )
    آقاى غفورى نيز تحت تأثير همان فيلم ها ! نوشته اند ؛ مردانه گفت !

    در همين فصل، قاضى واژه Un geste discreet به معنى با يك حركت بى آلايش، ( محطاطانه، بدون لاف ) را يك حركت شاهانه ترجمه كرده اند !
    غفورى نيز كپى كرده است، با يك حركت شاهانه !

    در فصل سيزدهم !
    آقاى قاضى mais non كه به معنى، نخير، نه جانم، نه بابا مى باشد را، نه خنگ خدا ترجمه كرده اند.
    آقاى غفورى نيز از بد حادثه، همه توهين ِ نه خنگ خدا را به شاهزاده كوچولو زده اند .

    در ترجمه آقاى قاضى بيش از دويست غلط ترجمه اى موجود است، و در ترجمه آقاى غفورى نيز همينگونه است ؛
    از ترجمه واژه هاى مهمى همچون apprivoiser كه به مفهوم خو گرفتن، مأنوس شدن، آلفت گرفتن، اُخت شدن، است، كه ايشان و سايرين " اهلى كردن " ترجمه كرده اند !
    و يا واژه la consigne كه به معنى رهنمود است و ايشان و ديگران " دستور و يا فرمان " ترجمه كرده اند، در گذريم، و به عنوان نمونه، به واژه هاى زير که غلط ترجمه شده است توجه کنید؛

    واژه absurd را احمق ترجمه كرده اند ! بجاى پوچ، بى معنا، عبث
    ،،، sotte, Sot احمق ،،، ،،، نادان

    ،،، coquette عشوه گر ،،، ،،، دلربا
    ،،، businessman كارفرما ،،، ،،، تاجر، تاجرپيشه
    ،،، explorateur كاشف ،،، ،،، كاوشگر ! كاشف به فرانسه، découvreur مى باشد.
    ،،، déserte بيابان ،،، ،،، كوير
    ،،، sable شن ،،، ،،، ماسه
    ،،، A tout hasard بى هوا ،،، ،،، محض احتياط، براى محكم كارى
    ،،، apaiser la soif رفع تشنگى ،،، ،،، كاهش دادن تشنگى

    ،،، consolé تسكين ،،، ،،، دلجويى
    ،،، assura تسكين ،،، ،،، اطمينان، مطمئن شدن

    ،،، créer des lien علاقه ايجاد كردن ،،، ،،، ارتباط بر قرار كردن

    ،،، enigme راز ،،، ،،، معما
    ،،، mystère معما ،،، ،،، راز
    ،،، des problèmes معما ،،، ،،، مشكلات، مسائل

    ،،، trouver پيدا كردن
    ،،، découvrir پيدا كردن ،،، ،،، كشف كردن , پيدا كردن


    ،،، marchand كاسب ،،، ،،، فروشنده

    ،،، belle زيبا
    ،،، embellir زيبا ،،، ،،، غنى بخشيدن

    ،،، un abime گرداب ،،، ،،، گودالى ژرف، پرتگاه

    ،،، un monarque absolu سلطانى مستبد ،،، ،،، پادشاهى تمام عيار، شاهى مطلق.

    ،،، russes حيله گرى ها ،،، ،،، ترفند ها

    كه االبته به همين تعداد اكتفا مى شود.

    از همه گذشته، شيوه نگارش آقاى قاضى، شايد به ادبيات كردى نزديك باشد، نمى دانم ! اما قدر مسلم اين است كه در زبان پارسى اينگونه نمى توان نوشت و آقاى غفورى نيز با وجوديكه در مشهد هستند، ( چون كتاب در مشهد چاپ شده ) ، همانگونه نگارش يا قلم فرسايى كرده اند ، آيا اين اتفاقى است !؟

    توجه بفرماييد ;
    صفحه ٣٣ ؛ تو مدتها بجز لطف خورشيد تفريحى نداشته اى. بهتر نبود نوشته مى شد ; تو بجز لطافت خورشد تفريحى نداشتى.
    صفحه ٣٥ ؛ خار به چه درد مى خورد. بهتر نيست نوشته شود ؛ خارها به چه دردى مى خورند.
    صفحه ٤٦ ؛ اينقدر مس مس نكن. ،،، اينجور لفتش نده، طولش نده، ور نرو. اين دست و آن دست نكن.
    صفحه ٧٩ ; شازده كوچولو با ادب پرسيد. ،،، شاهزاده كوچولو مؤدبانه پرسيد.
    صفحه ١٠٧ ؛ اندك شبيه به حال كسى كه... ،،، اندكى شبيه كسى كه...
    صفحه ١٠٨ ؛ با تصميم و قدمهاى سريع راه مى رفت. ،،، مصمم با قدمهاى سريع راه...
    صفحه ۸۷ ; فردا شازده كوچولو باز آمد. ،،، فرداى آنروز شاهزاده كوچولو...


    در فصل هشتم، سنت اگزوپری، ادب و فرزانگى شاهزاده كوچولو را در اين جمله بيان مى كند ؛
    مى رفتم آن را بياورم ولى شما با من صحبت مى كرديد.
    آقاى قاضى نه تنها مورد احترام گذاشتن شاهزاده كوچولو را ناديده گرفته اند بلكه، گل را نیر متهم مى كنند !
    توجه كنيد ؛
    داشتم مى رفتم تجير بياورم ولى شما مرا به حرف گرفتيد.

    واين شيوه نگارش در كپى آقاى غفورى به عيان آشكار است.

    نكته قابل توجه ديگر اينكه ؛
    شما در اين بررسى و مقايسه ها، ترجمه خانم سامانه رضائيان را نيز مد نظر داشته ايد.
    بسيار اهميت دارد كه بدانيد چه ترجمه اى از اصل فرانسوى ترجمه شده يا از ترجمه انگليسى به پارسى برگردانده شده است !

    بسيارى از مترجمین، از جمله خانمها، سامانه رضائيان، مريم صبورى، دل آرا قهرمان، زهرا تيرانى از ترجمه انگليسى خانم كاترين وُدز استفاده كرده اند و ترجمه كاترين وُدز كاستى ها و اشتباهات فراوانى دارد كه توسط مترجم انگليسى زبان ديگرى بنام آقاى ريچارد هاوارد پيرايش و باز ترجمه شده است !
    البته همين ترجمه نيز كاستى هايى دارد كه از آن نت بردارى كرده ام !

    و اين به مانند آن باشد كه يك ايرانى ساكن سوئد ترجمه خانم گونور بانگ را به پارسى برگرداند.
    بدون شك ترجمه خوبى از آب در نخواهد آمد، زيرا اين ترجمه سوئدى اشكالات فراوانى دارد و دو نفر سوئدى ديگر بنام خانم نوا گول برگ و آقاى هنريك پترسون، مشتركاً ترجمه سوئدى جديدى را به خواننده گان داستان شاهزاده كوچولو در سوئد ارائه داده اند كه با وجود اندكى كمبودها از ترجمه پيشين بهتر است.

    تاكنون بيش از ١٣٠ ترجمه تركى استانبولى، ٣٨ ترجمه ايتاليايى، ٦٨ ترجمه اسپانيولى، ١٩٨ ترجمه چينى، ٢٨ ترجمه ژاپنى، و چندين و چند ترجمه از زبانهاى گوناگون وارد بازار شده است و اين روند همچنان ادامه دارد !
    اين كتاب بصورت معما و بقول برخى از فرانسويان دست اندر كار، بصورت كد نوشته شده و بايد دِ كوده ( رمز گشايى ) شود !

    با اينچنين كاستى هايى در ترجمه آقاى قاضى، يكى از طرفداران و دل شيفته گان ايشان، بنام پونه بارانى در سايت اينترنتى خود در باره ترجمه آقاى قاضى چنين نوشته اند :

    " ... دوست او و ديگر استاد عزيزم ( رضا سيد حسينى ) مى گفت : ترجمه اى كه قاضى از اين كتاب ارائه داده در حد اعلاى امانت دارى، انتقال مفاهيم و در عين حال روانى و ساده گى است. در بعضى جاها به نظر مى رسد حتى از متن اصلى فرانسه هم سليس تر نگاشته است. "

    توجه فرموديد ! از اصل فرانسوى هم سليس تر است !
    اينكه برخی از ما ايرانیان از كارل ماركس و لنين، ماركسيست تر هستيم.
    اينكه برخی از هموطنان ما از اعراب مسلمان تر هستند.
    اينكه اخيراً تعدادی از ايرانيان از پاپ اعظم واتيكان، كاتوليك تر شده اند،
    آيا اين يك بيمارى فكريست يا نوعى حقارت تاريخى به حساب مى آيد ؟!

    ارادتمند
    علی شکرالهی

  • Abbas
    پاسخ

    سلام خدمت شما جناب شکراللهی. من میخوام این کتابو تهیه کنم ولی سردرگم شدم و ازونجایی که وسواس شدیدی دارم که بدون حذفیات و برگردان زبان اصلی باشه، شما ترجمه ی پیشنهادیتونو بفرمایید. باتشکر و ترجیحا از طریق ایمیل پاسخ بدید

    • زهرا مهدوی

      سلام آقای شکراللهی بزرگوار بسیار زیبا ،جامع،دقیق و با سند توضیح دادین باتوجه به بیان دقیق و زیباتون پیشنهادتون برای ترجمه بهتر که زیبایی های کتاب با نسخه اصلی رو نشون بده،چیه؟؟؟؟لطفا جوابتونو برام ایمیل کنید ممنونم

ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین