کد خبر: 43056 A

فرار نویسنده ایرانی از خودسانسوری/ برخی آثار را به قصد انتشار نمی‌نویسم

فرار نویسنده ایرانی از خودسانسوری/ برخی آثار را به قصد انتشار نمی‌نویسم

جواد مجابی می‌گوید: طی 20 سال اخیر اغلب آثارم را به نحوی می‌نویسم تا گرفتار خودسانسوری نشود؛ بنای انتشار آنها را هم می‌گذارم برای وقتی که شرایط مهیا شود.

ایران آرت: "به قول مردم گفتنی" تازه‌ترین نوشته جواد مجابی‌ است که در کمتر از یک ماه چاپ دوم آن از سوی نشر "چشمه" در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. کتابی که این نویسنده و پژوهشگر ادبی آن را با نگاهی به ضرب‌المثل‌های ایرانی در حال فراموشی، آن هم در قالب داستان و به بیانی طنز نوشته است. اما خبر تازه درباره مجابی این است که کتاب خاطرات او که با نگاهی به چهره‌های سیاسی، ادبی و فرهنگی کشورمان نوشته شده هم به‌تازگی مجوز نشر گرفته؛ این کتاب تا چندی دیگر در دو جلد و با همکاری نشر ثالث منتشر می‌شود.

گفت‌وگوی این نویسنده پژوهشگر ادبی با روزنامه ایران را در ادامه می‌خوانید: 

پیش‌تر از پایان مراحل آماده‌سازی مجموعه خاطرات‌تان خبر داده بودید، گویا کتابی حجیم و دربردارنده خاطرات شما از دیدار و دوستی با اهالی فرهنگ و هنر است.

همان‌طور که اشاره کردید این کتاب که عنوان آن را "خاطرات نسل آخر" گذاشته‌ام تنها خاطرات شخصی مرا شامل نمی‌شود. بخشی از آن به زندگی خودم تعلق دارد و مابقی هم حاصل دیدار و دوستی‌هایی است که با چهره‌های شاخص و بزرگان عرصه‌های مختلف فرهنگ و هنر معاصر ایران داشته‌ام.

صحبت درباره این افراد تنها به بیان خاطرات شخصی‌تان ختم می‌شود یا به زندگی و اثرگذاری آنها بر فرهنگ‌مان هم پرداخته‌اید؟

اتفاقاً نکته قابل توجه این کتاب در تلاشی است که به جهت معرفی آنان به مخاطبان به خرج داده‌ام و از این بابت آن را اثری قابل تأمل در معرفی بخشی از تاریخ ادبیات و هنرمان هم می‌دانم. در کنار خاطرات مذکور از زندگی و آثار هر یک از آنها هم گفته‌ام. به‌عنوان نمونه اگر از نحوه آشنایی‌ام با غلامحسین ساعدی نوشته‌ام به ذکر نکاتی هم درباره زندگی حرفه‌ای خود او هم پرداخته‌ام.

و مخاطبان با مطالعه این مجموعه خاطرات با کدام طیف و حتی چه تعداد از هنرمندان و اهالی ادب روبه‌رو خواهند شد؟

در این کتاب با بیش  از200 چهره شاخص که با آنان در طول زندگی کاری‌ام آشنا شده‌ام روبه‌رو خواهند شد. این کتاب از بزرگانی نظیر ابراهیم پورداوود شروع می‌شود و حتی افرادی همچون ذبیح بهروز(دوست صادق هدایت) و احمد شاملو، اخوان ثالث و غلامحسین ساعدی هم در آن هستند. البته در این بین جای برخی بزرگان همچون نیما یوشیج و فروغ فرخزاد خالی است چراکه فرصتی برای نشست و برخاست با آنان نداشته‌ام اما باقی چهره‌های شاخص به نحوی دراین کتاب مطرح شده‌اند.

چهره‌های اثرگذار دهه چهل و پنجاه فرهنگ و هنرمان؟

افرادی که در کتاب درباره‌شان نوشته‌ام از دهه چهل شروع می‌شوند؛ به‌عبارتی از ورودم به تهران به‌عنوان دانشجوی حقوق که سال 1336 بوده را دربر می‌گیرد تا کمی بعد‌ از انقلاب که حوالی دهه شصت می‌شود. 

و اهمیت این خاطرات از چه بابت است؟

اینکه در این خاطرات می‌توان به نکاتی تاریخی- سیاسی هم پی برد؛ راستش از همان سال‌های جوانی در مواجهه با افرادی مشهور به یادداشت‌برداری درباره آنان می‌پرداختم. معتقد بودم هر اتفاقی که در آن روزها رخ می‌دهد در آینده‌ای نه‌چندان دور ممکن است به بخشی از تاریخ‌مان تبدیل شود و شنیدن حرف‌های آدم‌ها را فرصت مغتنمی برای خودم می‌دانستم.

پس این کتاب تنها بیان خاطرات شما نیست و به نوعی می‌توان گفت که بخشی از تاریخ ادبی، هنری و سیاسی‌مان را هم شامل می‌شود؟

علاوه براین تلاش کرده‌ام به بخش‌هایی از زمینه‌های اجتماعی آن سال‌ها که منجر به‌ وقوع حوادث فرهنگی- اجتماعی دهه چهل و پنجاه شده هم بپردازم، اینکه در آن دوران، زندگی مردم به چه سبک و شیوه‌ای بوده است. دوستانی که بخش‌هایی از کتاب را خوانده‌اند تأکید کرده‌اند که در آن می‌توان به وضوح بخش‌هایی از تاریخ و سبک زندگی آن سال‌های مردم را دید.

این نکات به‌ شکل مستقیم در کتاب آمده یا در خلال بیان خاطرات شماست؟

تنها در قالب خاطرات به بیان آنها نپرداخته‌ام، بخش‌هایی از این زمینه‌های اجتماعی- سیاسی به شکل مستقیم آمده‌اند. حتی درباره مشخصات اقتصادی آن دهه‌ها هم نکاتی نوشته‌ام و تأکید کرده‌ام که بخشی از تحولات مثبت فرهنگی-هنری آن روزگار به سبب پیشرفت اقتصادی بوده است. اینکه اگر دهه چهل و پنجاه وضع اقتصادی کشور با بهبود و پیشرفت روبه‌رو نمی‌شــــد امکان توجه به ادبیات و هنــر تا آن انــــــدازه رخ نمی‌داد.

مخاطبان این کتاب کدام طیف از مخاطبان هستند؟

هم علاقه‌مندان ادبیات و هم همه آنهایی که خواهان اطلاع درباره زندگی و آثار چهره‌های اثرگذار آن روزگار هستند. از آن جایی که این کتاب را به قصد انتشار ننوشته بودم در آن خبری از خودسانسوری یا برخی ملاحظات نیست.

به قصد انتشار نبوده؟

نه، طی 20 سال اخیر اغلب آثارم را به این نحو می‌نویسم تا گرفتار خودسانسوری نشود؛ بنای انتشار آنها را هم می‌گذارم برای وقتی که شرایط مهیا شود و جالب اینجاست که در بحث ممیزی هم با مورد چندانی درباره این کتاب روبه‌رو نشدم. از این کتاب 2 هزار صفحه ای تنها هزار و 400 صفحه آن متن است و مابقی تصاویر منتشر نشده و نامه‌ها و سندهایی از افرادی است که درباره‌شان نوشته‌ام.

این عکس‌ها و اسناد حاصل روزگاری است که مشغول کار روزنامه‌نگاری بودم. این کتاب 15-10 سالی است که تقریباً آماده شده ولی آن را برای نشر نسپرده بودم.

جواد مجابی نویسنده مترجم
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین