کد خبر: 48139 A

ناگفته‌های بهترین رمان‌نویس زندگی‌ عادی/ در جوانی نویسنده بهتری بودم

ناگفته‌های بهترین رمان‌نویس زندگی‌ عادی/ در جوانی نویسنده بهتری بودم

آن تایلر که به‌خاطر بینش خارق‌العاده‌اش نسبت به زندگی عادی معروف است، اعتقاد دارد در جوانی نویسنده بهتری بوده است.

ایران آرت: وقتی تور بریتانیای آن تایلر برای آخرین رمانش یکی از اولین قربانیان ویروس کرونا شد و ناشر او اعلام کرد که نویسنده ۷۸ ساله تمام مصاحبه‌های رسانه‌ای خود را تلفنی از خانه‌اش در بالتیمور انجام می‌دهد، تایلر هم نفس راحتی کشید و هم احساس گناه کرد.

او یکی از معتبرترین رمان‌نویسندگان مدرن جهان است، برنده جایزه پولیتزر (برای درس‌های تنفس، ۱۹۸۸) و جایزه حلقه منتقدین کتاب ملی (برای جهانگرد اتفاقی، ۱۹۹۵ که به فیلم برنده اسکار تبدیل شد)، فینالیست جایزه من‌بوکر (قرقره آبی، ۲۰۱۵) و جایزه داستان زنان (نردبان سال‌ها، ۱۹۹۵ و قرقره آبی). اما تا سال ۲۰۱۲ او هم مثل توماس پینچن و جی‌دی سالینجر سکوت کرد. او هیچ‌وقت علاقه‌ای به حرف زدن درباره اینکه چطور کاری را انجام می‌دهد نداشته و هنوز هم ندارد، زیرا این کار به خود‌آگاهی می‌انجامد که هرگز برای خلاقیت خوب نیست. اما در دنیای امروز نیاز است.

بنابراین وقتی تور لغو شد احساس آرامش کرد. او می‌گوید: "یادم هست روز قبل از امتحان ریاضی دعا می‌کردم که مدرسه آتش بگیرد. اما می‌دانم اگر واقعا می‌سوخت احساس گناه می‌کردم. برای همین حالا همیشه به خودم می‌گویم مراقب باش چه آرزویی می‌کنی!"

به گزارش ایبنا به نقل از گاردین، مصاحبه‌های تلفنی عموما عذاب‌آورند، ملغمه‌ای از ارتباطات‌ِ برقرار نشده و وقفه‌های آزاردهنده. اما تایلر رفتاری دارد که به اندازه نثرش بی‌پرده و دلنشین است. صحبت‌هایش با کلمات قدیمی جذاب مثل "دریغ" قطع می‌شود و خیلی زود احساس می‌کنم که او را مثل کاراکترهایی که ماهرانه ترسیم می‌کند می‌شناسم. از آنجایی که من هم از خانه کار می‌کنم، از او به خاطر صدای بچه‌ها و سگ‌ها در پس‌زمینه عذرخواهی می‌کنم که می‌گوید: "اوه، من عاشق شنیدن صدای بچه‌ها و سگ‌ها هستم! زندگی عادی را دوست دارم."

طی نیم قرن گذشته تایلر برجسته‌ترین رمان‌نویس زندگی عادی بوده است. او در معرفی کاراکترها در یک خط به خوبی عمل می‌کند. ("اما هرگز متناسب با سنش رشد نکرد. مثل بعضی میوه‌ها که بدون آنکه برسند از سبز به پلاسیده تبدیل می‌شوند" -از "شام در رستوران دلتنگی" ۱۹۸۲) اما در طول گفت‌وگویمان دو بار می‌گوید "همان‌طور که مطمئنم متوجه شده‌اید، من در طرح داستان خوب نیستم." درست است که کسی رمان آن تایلر را با جان گریشام اشتباه نمی‌گیرد، اما هیچ‌کس در به یادآوری لحظاتی که یک زندگی را می‌سازد با او برابری نمی‌کند: یک شام خانوادگی ناراحت‌کننده، روزی که همسرتان ناگهان مثل یک غریبه به نظر می‌رسد، تلاش برای فهمیدن اینکه چطور به آدمی که امروز هستید تبدیل شدید، حرکات متناقض ما زمانی که سعی می‌کنیم خوب باشیم. تایلر می‌گوید: "گذر زمان یک طرح داستانی است. با گذر سال‌ها نمی‌شود اتفاقی برایتان نیفتد."

کتاب مورد علاقه تایلر در کودکی، داستان کلاسیک امریکایی "خانه کوچک" اثر ویرجینیا لی برتون بود، درباره خانه‌ای که بزرگ شدن شهر در اطرافش را تماشا می‌کند. طرفداران او –که از جان آپدایک تا ژاکلین ویلسون و نیک هورنبی متغییرند- خاطره او از آرزو برای سوختن مدرسه را می‌شناسند: رمان‌های او پر است از شخصیت‌های بزرگسالی که احساسات دوران کودکی خود را به یاد می‌آورند، زمان را تا می‌زنند و حقیقتِ بزرگسالی را از طریق کودکی که بودند آشکار می‌کنند. در "رقص ساعت" ‌(۲۰۱۸) یک زن بیوه رهایی از اندوه را با روزهای بارانی کودکی‌اش مقایسه می‌کند، "زمانی که به خانه ماندن تن در می‌داد و به خواندن و تماشای تلویزیون می‌پرداخت و بعدازظهر که می‌شد خورشید به‌طور غیرمنتظره‌ای بیرون می‌آمد و او فکر می‌کرد، آه، فکر کنم حالا می‌توانم بیرون بروم. آیا این خوب نیست؟" در "جهانگرد اتفاقی"، میکِن لری همدلانه پسر کوچکش اتان را پیش از کشته شدن در جنایتی خشن تصور می‌کند: "مطیعانه با دیگران به سمت آشپزخانه می‌رود، دست‌هایش را همان‌طور که به او دستور دادند مقابل دیوار می‌گذارد و شک ندارم که روی پنجه پا می‌ایستد."

رمان جدید او با عنوان "کله‌قرمز کنار جاده" بیست‌وسومین اثر اوست و بسیاری از مَجازهای معمول تایلر را در بر دارد. قهرمان داستان، میکا، مرد است، مثل بسیاری دیگر از شخصیت‌های اصلی داستان‌هایش، که تا حدودی به همین دلیل است که او طرفداران مرد زیادی دارد. مارک لاوسان در سال ۲۰۱۲ دلیل جذابیت رمان‌های تایلر برای مردان را به شیوه همدلانه و نجات‌بخش او در رفتار با بیهودگی و درماندگی مردان توصیف می‌کند. تایلر با سه برادر بزرگ شد و ۳۴ سال با تقی محمدمدرسی، روان‌پزشک ایرانی تا زمان مرگش در سال ۱۹۹۷ به خوبی زندگی کرد. او می‌گوید: "با نوشتن از زبان یک مرد بسیار راحتم و فکر می‌کنم دلیلش این است که مردان خیلی خوبی در زندگی‌ام داشتم. آنها باعث می‌شدند احساس راحتی کنم و من با خودم فکر کردم، بسیار خوب، آنها خیلی هم با من فرق ندارند."

او یکی از بهترین منتقدان خودش است. به تازگی بعد از سال‌ها "جهانگرد اتفاقی" را خوانده و می‌گوید: "یکی از چیزهایی که به آن فکر کردم این بود که در جوانی نویسنده بهتری بودم. جزئیات بیشتری می‌آوردم. دقیق‌تر بودم و وقت بیشتری صرف می‌کردم. این‌طور نیست که الان عجله داشته باشم. اما به خواننده اعتماد بیشتری دارم. احساس نمی‌کنم که باید آن‌قدرها درباره احساسات درونی شخصیت‌ها بگویم. اما وقتی "جهانگرد اتفاقی" را خواندم با خودم فکر کردم خوب است که تمام احساسات درونی میکن را اینجا می‌بینم." شاید اشتباه تایلر این باشد که بیش از حد به خوانندگانش اعتماد کرده است.

 

نویسنده زن آن تایلر خانم نویسنده
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین