روزی که لطفی نواخت و دولتآبادی خواند/ ماجرای همکاری دو ستاره
محمود دولتآبادی به بیان خاطراتی از همکاری با محمدرضا لطفی در زمینه موسیقی پرداخته است.
ایران آرت: جام جم نوشت: در زندگی ۶۸ساله زندهیاد محمدرضا لطفی نامهای بسیاری آمد و شد داشتهاند. نامهایی که در فضای موسیقی فعالیت میکردهاند تا حدی طبیعی است که در کارنامه لطفی و در بین دوستان او حضور داشته باشند اما حضور برخی نامهای دیگر که در فضاهای دیگر هنری فعالیت داشتند، در این کارنامه احتمالا جالبتر باشد. ازجمله این نامها میتوان به محمود دولتآبادی اشاره کرد که دوستی دیرینهای با لطفی داشت.
خود دولتآبادی درباره دوستیاش با لطفی چنین گفته است: "ما در عالم رفاقت گفتوگوهای لطفی را با خودمان با سازی که مینواخت درک کردیم، یعنی جمعی بودیم که این شانس را داشتیم که با ساز لطفی همراه باشیم و شبهای خاطرهانگیزی را با محمدرضا لطفی و سازش بگذرانیم."
دولتآبادی خاطره ساخت اثری مشترک نیز با لطفی دارد که این اتفاق را بسیار تاسفبرانگیز میداند. ماجرای این اثر چنین است: "زمانی با محمدرضا لطفی در شهر زوریخ بودیم که ناشر مجلد نخست کتاب من در زوریخ، وقتی رفاقت بالای من و محمدرضا لطفی را باهم دید، گفت بیایید برویم استودیو و لطفی ساز بزند و تو هم قطعاتی از این کتاب را بخوانی. از آنجا که لطفی همیشه رفیقباز بود، اینجا فریب این رفیق را خورد! خلاصه طی بعدازظهر دو روز، محمدرضا لطفی سه ساعت بداهه نواخت و من هم در کنارش بداهه خواندم. در نهایت پس از مدتی من آمدم ایران و وضعیت اقتصادی نویسندگی مشعشع شد و برای لطفی نوشتم یک بخشهایی از آن کار مشترک که در زوریخ ضبط کردیم را برایم بفرست که در ایران منتشر کنم و در کنارش یک یادداشت موافقت خودت هم را هم بفرست. لطفی یادداشت را فرستاد و یک قسمت از کتاب را هم برایم فرستاد که من در تماسی به او گفتم: چه شد، ما چندین ساعت با هم ساز زدیم و خواندیم، پس آن آثار چه شد، که لطفی هم به من گفت: این آقا (ناشر) انگار آب شده رفته توی زمین و در واقع گم شده." و البته بعدها من شنیدم این فرد در هندوستان دیده شده!"
البته این دو باز هم با یکدیگر همکاری کردهاند. بعدها لطفی با بداههنوازی تار و محمود دولتآبادی با بداههخوانی رمان سترگ کلیدر اثر مشترکی را خلق کردند که به گفته محمود دولتآبادی، متن بازخوانیشده این رمان، از اوایل سال ۱۳۸۳ برای کسب مجوز از سوی نشر ثالث به وزارت ارشاد رفته بود اما سرانجام به گفته محمود دولتآبادی، این اثر مجوز نشر دریافت نکرده و منتشر نشده است.