استقبال از حال حیرت لیلی گلستان
مجموعه یادداشت‌های لیلی گلستان با عنوان "حال حیرت" با استقبال مواجه شد و به زودی تجدید چاپ خواهد شد.
ایران آرت: کتاب تازه لیلی گلستان، مترجم و مدیر گالری گلستان تحت عنوان "حال حیرت" توسط نشر حرفه هنرمند منتشر شد. به گفته لیلی گلستان، عنوان این کتاب از شعری از حافظ شیرازی برداشته شده است.
خانم گلستان از انتشار این کتاب ابراز خرسندی کرد و درباره آن نوشت: اولین کتابم پنجاه سال پیش چاپ شد و هیجان دیدنش را فراموش نمی‌کنم و امروز درست همان حال را داشتم. بالاخره درآمد. ناشر حرفه هنرمند است و رنگ زیبای جلد از من.
او درباره محتوای کتاب بیان کرد: نوشته‌هایم در مطبوعات است جز یک مصاحبه با بهمن محصص که تا به حال جایی چاپ نشده. عکس روی جلد را هم دوست عزیز عکاسم غوغا بیات در کیش گرفته است.
این کتاب با استقبال مخاطبان مواجه شده است و با اعلام ناشر به زودی وارد مرحله تجدید چاپ خواهد شد.
لیلی گلستان یکی از یادداشت‌های خود که در کتاب منتشر شده را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده که آن را در ادامه می‌خوانید:
چاپ شده در مجله اندیشه پویا بهمن ٩٦
"دوست دارید سال بعد چه اتفاقی نیفتد !"
دیروز دوستی که در کانادا زندگی میکند به وسیله ی تلگرام چند ورزش ذهنی و بدنی برای تقویت حافظه برایم فرستاد .در جوابش نوشتم آیا نوعی ورزش ذهنی یا بدنی یا احیانا دارویی را سراغ ندارد که حافظه ام را به کل از بین ببرد؟ تا هرچه زودتر از دیده ها و شنیده های نا خوشایندو موحش و غیر قابل باورولی راست ، راحت شوم و خلاص؟!خلاص از تمام اتفاقاتی که در سال ٩٦ افتاده. خلاص از بی عدالتی های سیاسی و اجتماعی و شخصی، خلاص از بی اخلاقی ها و بی فرهنگی ها ، خلاص از دست لمپن ها و بچه پرروها ، خلاص ازلبخند آن فلانی که هر چه از او عکس می بینم با وقاحت دارد موذیانه لبخند می زند انگار نه انگار که کهریزکی در کار بوده، خلاص از کار گردان جوان بچه پررویی که می گوید بیخود نزدم توی گوش مجری تلویزیون ! و خلاص از دست آن مجری که همیشه با آن نیش همیشه بازش حالم را به هم می زند . خلاص از دست کارگردانی که فلان موسسه ی تهیه ی فیلم را سربازان امام زمان معرفی می کند. انگار سربازان امام زمان به همین کشکی اند !خلاص از دست دروغ و ریاکاری در باره ی نازنینی که گفتند خودش را کشته ! سال ها بود که مردی به این خوش بینی و سازندگی ندیده بودم . می گویید دوست دارید سال آینده چه اتفاقی نیفتد ؟می گویم سال آینده برای من نا مشخص و ابر آلود است. سال آینده قرار نیست که این ابرهای سیاه و کثیف نباشند . سال آینده همین سال ٩٦ خواهد بود . پر از بی عدالتی و تبعیض وبی فرهنگی و بی اخلاقی .من یکی از خوش بین ترینهاو امیدوارترین های جمع نه چندان کوچک خودمان بودم، حالا ببینید از من چه ساخته اند ! خدایا یک دارویی برایم بفرست تا تمام اینها از حافظه و خاطره ام پاک شود . دارویی بفرست تا آسمان را به رنگ واقعی اش " آبی" ببینم . باران رحمتی بفرست تا کثافت را از این شهر بشوراندو ببرد .دارویی بفرست تا مرا از نو خوش بین و امیدوار کند ، لبخندی را که از یاد برده ام به یادم بیاورد. دارویی که دو رویی و ریا و بی اخلاقی را از بین ببرد و همه را نجیب وشریف ومهربان کند . خدایا صدایم را می شنوی؟ کجایی؟ کجایی؟"
