کد خبر: 67155 A

جشنواره فجر

جشنواره های ملی دولتی شدند؟ / گلایه سعید فلاح فر از جای خالی نقد

جشنواره های ملی دولتی شدند؟ / گلایه سعید فلاح فر از جای خالی نقد

سعید فلاح فر: همه تیترهای خبری از خوبی اوضاع هنری می‌گویند. مخصوصا اصرار دارند که همه‌ چیز از سال گذشته بهتر است. تقریبا هیچ انتقاد تندی در این نوشته‌ها به چشم نمی‌خورد. صفحات مجازی هم که تقریبا دچار فیلترینگ شده‌اند و منابع غیررسمی به راحتی در دسترس نیستند. بنابراین عجیب نیست اگر اذهان خواننده‌های کنجکاو حداقل دو موضوع را به خاطر بیاورند ...

ایران آرت: سعید فلاح فر در اعتماد نوشت: روزنامه‌ها را ورق می‌زنیم، سایت‌های خبری را بالا و پایین می‌کنیم. پر از اخبار مربوط به جشنواره‌های هنری هستند. کمی دقت می‌کنیم؛ همه شبیه هم هستند و انگار یک نفر یا یک منبع برای همه گزارش‌های مشترک نوشته است.

همه تیترهای خبری از خوبی اوضاع هنری می‌گویند. مخصوصا اصرار دارند که همه‌ چیز از سال گذشته بهتر است. تقریبا هیچ انتقاد تندی در این نوشته‌ها به چشم نمی‌خورد. صفحات مجازی هم که تقریبا دچار فیلترینگ شده‌اند و منابع غیررسمی به راحتی در دسترس نیستند. بنابراین عجیب نیست اگر اذهان خواننده‌های کنجکاو حداقل دو موضوع را به خاطر بیاورند؛ اول اینکه امسال جشنواره‌ها را دولت جدید برگزار می‌کند و دوم اینکه بی‌سامانی‌های خیابانی ماه‌های اخیر موجب موضع‌گیری‌های برخی هنرمندان و گروهی از مردم شده است. لابد هر مخالفت و نقدی هم به سیاه‌نمایی و دشمنی مربوط می‌شود. بعضی هم نگران این مهم شده‌اند؛ ورود هنر به سیاست با ورود سیاست به هنر دو پدیده کاملا مجزا با نتایج بیرونی متضاد هستند. نمونه‌اش مواضعی که نسبت به فراخوان‌های تحریم جشنواره‌ها اتخاذ و اعلان می‌شود. آیا حمایت‌های دولتی، جشنواره‌های ملی را دولتی کرده است؟
هیچ ‌کس نمی‌تواند مدعی باشد که در حوزه رویدادهای هنری، برنامه‌ای بدون نقص اجرا کرده است. حداقل اینکه اغلب در میان مخاطبان حرفه‌ای و منتقدان اختلاف سلایقی به وجود می‌آید. چه کسی می‌تواند فعال حوزه هنر یا هنرمند باشد اما خود را بی‌نیاز از نقد هنری یا گفت‌وگوهای تخصصی و حتی سلیقه‌ای بداند؟! هنر آیین‌نامه اداری یا قانون نیست که ابلاغ شود و همگان موظف به شنیدن و پذیرفتنش باشند. هنر یک بحث علمی و منطقی هم نیست که بالاخره در جایی اتفاق نظر حاصل شده و گفت‌وگو به پایان برسد. هنر، محل گفت‌وگوی دائمی است. نه گوینده مطلق است و نه شنونده مطلق.
امروزه چه چیزی از پچ‌پچه‌های جلوی درهای خروجی سینماهایی که فیلم سینمایی «گوزن‌ها»، «گاو» و... را اکران می‌کردند، باقی مانده است؟ چه چیزی از حرف‌های درگوشی بعد از انتشار «هوای تازه» باقی مانده است؟ تحسین و تمجیدهای احساسی طرفداران عارف قزوینی را که کنار بگذاریم، چقدر از جزییات قوت و ضعف کنسرت‌هایش می‌دانیم؟ نسل‌های بعدی چطور باید مسیر پیشرفت موسیقی را دنبال می‌کردند؟ اگر منتقدان ننویسند و اگر ناشران و رسانه‌ها منتشر نکنند، چطور می‌توان به داشتن یک فضای سالم فرهنگی امیدوار بود؟! تاریخ چگونه ما را قضاوت خواهد کرد؟ هنر معاصر حداقل از ترکیب هنرمند، اثر هنری، مخاطب و منتقد شکل می‌گیرد که البته هر کدام ممکن است در اشکال متنوعی بروز کنند. هنر معاصر بدون عملکرد درست و به موقع هر کدام از این اجزا معنای واقعی خود را از دست می‌دهد. خصوصا که با تکثیر مدعیان هنر، وظیفه منتقدان و رسانه‌ها برای جدا کردن سره از ناسره و ارتقای سواد هنری جامعه از همه ادوار تاریخ بیشتر و حیاتی‌تر است.
طبق سال‌های گذشته، فصل زمستان فصل بزرگ‌ترین رویدادهای هنری کشور در رشته‌های مختلف نمایش، تجسمی، سینما، شعر، موسیقی و... است. بعضی از این رویدادها کارشان را شروع کرده‌اند و برخی در حال انجام آخرین مراحل پیش از افتتاح هستند. قطعا از اولین مراحل تدارک چنین رویدادهای بزرگی، موضوعات قابل طرح مهمی وجود دارد. اعم از رویکردها و سیاستگذاری‌ها، تنظیم فراخوان، انتخاب دبیرها و مدیرها و داورها، طراحی پوسترها و... که می‌توانند مورد نقد یا اختلاف باشند. نقدها و طرح اختلافاتی که اگر به موقع گفته شوند و به موقع شنیده شوند در سرنوشت کیفی رویداد موثر خواهند بود. «تجربه» بدون تحلیل درست از وقایع به منظور تدارک آینده‌ای بهتر، هیچ لطفی ندارد. چرا باید با نفی چنین تجاربی در هر دوره جدید، مجبور به اختراع دوباره چرخ باشیم و تصور و تبلیغ کنیم که گذشته‌ای وجود نداشته است؟! بعید می‌دانم هیچ یک از دست اندرکاران این رویدادها، مدعی کار بی‌نقص و بی‌نیاز از آسیب‌شناسی و نقد باشند یا اصلا معتقد به تکصدایی و قاطعیت نظامی در مقوله هنر یا رویدادهای هنری باشند.
به نظر می‌رسد موضوع «نقد هنری» این روزها چنان که شایسته فضای فرهنگی و هنری باشد، فعال و پویا نیست. اصلا یک رکن از ارکان هنر مورد غفلت عمدی و سهوی قرار گرفته است. نه بودجه‌ای برای آن در نظر می‌گیرند و نه حمایتی می‌شود. سیر نزولی موضوع نقد هنری از نظر کمی و کیفی، خصوصا از باب جسارت و صراحت نقد از سال‌های گذشته آغاز شده و در شرایط خاص این روزها به فقیرترین شکل خود رسیده است. با اینکه فضای اجتماعی و هنری کشور در ماه‌های گذشته با دشواری‌های غیرقابل انکاری رو‌به‌رو بوده و چشم بستن بر آنها غیرممکن است، مسوولان اصرار دارند که رویدادهایی مثل جشنواره‌های فجر پررونق‌تر و کیفی‌تر از سال‌های گذشته‌اند. موضوعی که معمولا از طرف لایه دوم جشنواره‌ها ـ مثلا در مصاحبه داوران و شرکت‌کنندگان ـ تایید و تکرار می‌شود. رسانه‌ها هم بیانیه‌ها و گزارش‌های دولتی و ارسالی روابط عمومی جشنواره‌ها را بی‌کم و کاست منتشر می‌کنند. گاهی خبرنگارانی هم با ادبیات مشابهی قلم می‌زنند تا صفات بهترین و بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین و نخستین و... که عباراتی کلی و عوامانه هستند، به جای نقدهای حرفه‌ای منتشر شوند. اما واقعا متون تخصصی و نقدهای علمی مستقل که صحت و سقم این مواضع را نشان بدهند یا به بررسی کیفی آثار هنری این جشنواره‌ها بپردازند، چندان به چشم نمی‌خورد. گمان نمی‌رود نبود چنین انتقاداتی را بتوان تعبیر به بی‌نقصی یک رویداد هنری کرد. علاوه بر این بخش مهمی از شور و هیجان جشنواره و خاصیت آموزشی و مشارکت اجتماعی از عملکرد چنین نقدهایی برمی‌آید. آیا اگر روزنامه‌ها از مشکلات اقتصادی ننویسند، یعنی مشکل اقتصادی کشور حل شده است؟! آیا شمردن آدم‌هایی که برای دیدن این جشنواره‌ها می‌آیند، کار سختی است؟! آیا مدیران اجرایی برای دفاع کیفی از آثار این جشنواره‌ها تخصص کافی یا وظیفه اداری دارند؟! معیار سنجش رویدادهای هنری، میزان مشارکت کیفی، عیار هنری آثار و... چیست و چه کسانی در این امر صاحب نظری عادل و بی‌غرض محسوب می‌شوند؟
سوال اینجاست که نبود یا کمبود محسوس چنین نقدهایی زاییده چه شرایطی است؟ ضعف دانش مخاطب و منتقد؟ سکوت یا ناامیدی منتقدان؟ کوتاهی مدیران رسانه‌ها؟ عدم استقبال مدیران فرهنگی؟ مقابله‌های فرمایشی با منتقدان و رسانه‌ها؟ ضعف جذابیت این رویدادها برای منتقدان حرفه‌ای یا هر آنچه باید پیش از اتفاق، شناسایی و درمان شود

جشنواره فجر سعید فلاح فر
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین