کد خبر: 8049 A

مارکز و همینگوی را که جمع کنیم به نوبلی‌های بالقوه کنار دستمان می‌رسیم

مارکز و همینگوی را که جمع کنیم به نوبلی‌های بالقوه کنار دستمان می‌رسیم

همین که جناح های سیاسی به خودشان بگویند که از خبرنگار توقع پادویی برای این و آن را نباید داشت...

ایران‌آرت: سلمانی ها وقتی بیکار می شوند ، سر همدیگر را می تراشند اما یک نویسنده اگر ننویسد ، باید چکار کند؟ معمولا نویسنده ها برای گذران زندگی و چاره ی وقت هایی که هنوز کتاب جدیدی ننوشته اند، با مطبوعات همکاری می کنند.

اما بعضی از نویسنده ها هم هستند که اصلا کار حرفه نوشتن را با خبرنگاری و تهیه گزارش شروع کرده اند . نویسندگانی که اتفاقا بینشان، اسم های خیلی بزرگ هم هست ؛ مثلا گابریل گارسیامارکز، نویسنده رمان معرف "صدسال تنهایی" از آن دسته آدم هایی بود که تا آخر عمر ، ستون ثابتش را در روزنامه ها حفظ کرد و یک بار هم برای فیدل کاسترو ، یک خبرگزاری تاسیس کرد.

یا فرض کنید چالز دینگز ، این نویسنده بزرگ در ابتدای کارش خبرنگار سیاسی بود. اولین کارش را با نشریه ای به اسم " آیینه پارلمان" شروع کرد و در بیست و یک سالگی خبرنگار پارلمانی روزنامه های معروف لندن شد و اصلا از همین جا بود که با رفاقت با سردبیرها توانست تعدادی از داستان های کوتاه هایش را چاپ کند و نویسنده شود.

جان اشتاین بک ، نویسنده "گوشه های خشم" همزمانی خبرنگار ورزشی بود . ماکسیم گورکی هم سال های سال خبرنگار بود و اصلا اسم مستعار گورکی را همزمانی که در تفلیس ، در روزنامه "قفقاز" کار می کرد ، انتخاب کرد، چون معتقد بود قلمش دارد حقایق گزنده ای را بازگو می کند و خب گورکی هم در روسی ، همین گزنده معنی می دهد (اسم اصلی او آلکسی ماسیموایچ بشکف بود).

رودیارد کیپلینگ، نویسنده "کتاب جنگل" هم هفت سال سردبیر یک نشریه محلی بود . اما چه محلی؟ حدسش را هم نمی توانید بزنید که او در لاهور ، همین بغل دست خودمان در ایالات پنچاب پاکستان ، سردبیر یک نشریه نقلی به اسم "روزنامه عمران و ارتش" بوده است.

ارنست همینگوی هم می دانید سال ها خبرنگاری کرد و از جمله ، گزارش هایش از جنگ داخلی اسپانیا معروف است . اصلا تعدادی از گزارش های خبری همینگوی و همین طور مارکس به فارسی ترجمه شده که تنوع مطالب خبری مارکس بیشتر است و بینشان چیزهای با مزه ای مثال تاریخچه کوکاکولا یا بیماری شاه مخلوع پهلوی را هم می توانید بخوانید .

منظور از این فهرست طول و دراز این که هم شما خبرنگار ها را دست کم نگیرید و بدانید که بینشان چندتا نوبلی بالقوه هست ، همین که جناح های سیاسی به خودشان بگویند که از خبرنگار توقع پادویی برای این و آن را نباید داشت و همین که کاش ، واقعا کاش ، خود خبرنگارها کارشان را دست کم نگیرند . به نثر و نگارششان برسند و اسیر سرعت فضای اینترنتی و شبکه های مجازی نشوند. نوشته های یک خبرنگار حرفه ای هرگز گم نخواهد شد.

این یادداشت از احسان رضایی در نشریه همشهری جوان به چاپ رسیده است

 

 

گابریل گارسیا مارکز ارنست همینگوی جان اشتاین بک
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین