کد خبر: 53937 A

برنده جایزه مستر: معماری تهران ناهمگون شده است/ مقایسه معماری ایرانی با معماری روز جهان

برنده جایزه مستر: معماری تهران ناهمگون شده است/ مقایسه معماری ایرانی با معماری روز جهان

معمار ایرانی برنده جایزه مستر پرایز و نامزد جایزه دیزین در سال 2020 می‌گوید: معماری تهران برخلاف بسیاری از شهرهای دنیا دارای هویت و کاراکتر خاصی نیست و ناهماهنگ رشد کرده است

ایران آرت: اگر به‌تازگی از بزرگراه شهیدستاری گذر کرده باشید، حتما بین ساختمان‌های ریز و درشت کنار بزرگراه، نگاه‌تان روی یک بنای خاص و منحصربه‌فرد ثابت مانده است؛ ساختمانی که به کارخانه آجر کهن‌سرام تعلق دارد و معماری خاص آن کار هومن بالازاده، آرشیتکت جوان و موفق کشور است.

به گزارش همشهری این ساختمان متفاوت و چشم‌نواز غرب تهران در سال 1398 جایزه معماری در بخش ساختمان‌های عمومی را به طراحش رساند و امسال نیز علاوه بر اول شدن در جایزه معماری "مَستر پِرایز"، در بخش ساختمان تجاری جایزه معتبر "دیزین" 2020 به‌عنوان نامزد نهایی معرفی شده است.

سراغ هومن بالازاده رفته‌ایم؛ معمار نام‌آشنایی که کارشناسی‌ارشد معماری دارد و بیش از 100پروژه متفاوت و زیبا در سراسر کشور اجرا کرده  است.

  اساسا معماری تا چه اندازه می‌تواند باعث ایجاد حال خوب در شهر و شهروندانش شود؟

اگر شهر را به‌عنوان یک موجود زنده تصور کنیم که درون خودش پذیرای ما انسان‌هاست، باید بپذیریم که این موجود زنده اول باید حال خودش خوب باشد تا بتواند حال کسانی را که درونش زندگی می‌کنند، خوب کند. حالا چطور حال این موجود زنده خوب خواهد بود؟ از طریق زیبایی‌های بصری که درونش وجود دارد، سلامت هوایی که در آن جاری است، فضاهای عمومی موجود در آن و امکاناتی که می‌تواند در اختیار انسان‌ها قرار بدهد تا بتوانند با یکدیگر تعامل کنند.

  برخلاف بسیاری از شهرهای معروف دنیا که با معماری‌شان شناخته می‌شوند، معماری تهران، نظم و هارمونی خاصی ندارد. به‌نظرتان این مشکل چطور به‌وجود آمده؟

تهران به‌واسطه طرح‌های جامعی که بارها و بارها برایش ریخته شد و تغییراتی که در نتیجه اجرای این طرح‌ها به‌وجود آمد، ناهماهنگ و ناهمگون رشد کرد. اصلی‌ترین دلیلش هم این است که ما مدام لایه‌های تاریخی شهر را پاک کرده و اجازه می‌دهیم روی آن ساخته شود؛ درحالی‌که شهرهای مختلف دنیا توجه ویژه‌ای به لایه‌های تاریخی‌شان دارند و در هر تغییر و ساخت و‌سازی‌ مراقبت می‌کنند تا به بافت شهرشان آسیبی وارد نشود. به همین دلیل است که معماری تهران برخلاف بسیاری از شهرهای دنیا دارای هویت و کاراکتر خاصی نیست و ناهماهنگ رشد کرده است. حالا برای اینکه شهرمان هویت خودش را به‌دست بیاورد، نیازمند یک برنامه‌ریزی جامع و اصولی هستیم تا با ایجاد هماهنگی در مصالح، ارتفاع، الگوی همجواری‌ها، سبک و متد ساخت و... در آینده شاهد شهری با هماهنگی و هارمونی بهتری باشیم.

14-01

  در وضعیت فعلی تهران با توجه به اینکه فضای بسیار کمی برای تفریح و گردش شهروندان وجود دارد، می‌توان از نگاه معمارانه استفاده کرد و کیفیت زندگی شهروندان را بالاتر برد؟

این موضوع همواره یکی از دغدغه‌های فکری خودمان هم بوده و هست. ما فضاهای خالی‌ای در شهر داریم که تکلیف آنها مشخص است؛ پارک‌ها یا فضاهای عمومی مانند سراهای محله. اما یک مدل از فضاهای عمومی هم هست که می‌توان آنها را درون ساختمان‌ها ایجاد کرد. به‌عنوان مثال ایجاد رستوران‌ها، کافی‌شاپ‌ها، محل‌های گردهمایی شهروندان و... در دل ساختمان‌های اداری و تجاری می‌تواند در این موضوع قرار گیرد. اما این اتفاق فقط با تلاش معمارانه رخ نمی‌دهد و نیاز به همان ساختار برد -بردی دارد که راجع به آن صحبت کردیم. درواقع ما باید اول ببینیم منافع شهرمان در چیست و بعد به‌دنبال راهکارهای دستیابی به این منافع باشیم. پویایی یک شهر به فضاهای عمومی آن است و اگر به‌دنبال شهری زنده و پویا هستیم، باید با تمام قدرتمان برای دستیابی به فضاهای عمومی بیشتر تلاش کنیم.

معمولا وقتی از معماری زیبا و منحصربه‌فرد صحبت می‌کنیم، خانه‌های ویلایی و ساختمان‌های اداری و تجاری در ذهن‌مان نقش می‌بندد. در تهرانی که دارای آپارتمان و خانه‌های کوچک‌مقیاس است هم می‌توان به‌دنبال نگاه معمارانه و زیبایی‌شناسی بود؟

اصولا مسئله معماری در پروژه‌های شهری و عمومی، مسئله جدی‌تری است. اما این به آن معنا نیست که در تکدانه‌ها نتوانیم به‌دنبال نگاه معمارانه باشیم. اتفاقا پروژه‌های خیلی کوچکی هم وجود داشته‌اند که تبدیل به المانی برای نشانه‌گذاری محله‌شان شده‌اند و حتی توانسته‌اند خودشان را در سطح دنیا مطرح کنند. بدون شک اگر جامعه معماران بتوانند زمینه جغرافیایی، اقلیمی، تاریخی، فرهنگی و... این تکدانه‌ها را شناسایی کنند و از این منظر به آنها شخصیت دهند، آن‌وقت این پروژه‌های کوچک مقیاس هم تبدیل به پروژه‌های معماری منحصر‌به‌فردی خواهند شد.

به‌نظر می‌رسد در شهرهای بزرگی مثل تهران، نگاه زیبایی‌شناسی و معمارانه قربانی سرعت ساخت‌وساز شده است. با این ضرباهنگ تند توسعه شهر، باز هم می‌توانیم نگاه معماری را به ساختمان‌های شهر اضافه کنیم؟

بله، این موضوعی است که تا امروز خیلی کم‌اهمیت و کمرنگ بوده است، چون ارگانی وجود نداشته تا جریان برد -برد شهر و سازنده را توأمان درنظر بگیرد، اما هم‌اکنون نگاه جدی‌تری به این موضوع می‌شود. اگر ما بتوانیم معادله قوانین موجود را تغییر بدهیم، چرا که نه؟ می‌توانیم در همین ضرباهنگ تند گسترش شهر هم به‌دنبال نگاه معماری و زیبایی‌شناسانه باشیم که باعث شود بعد از 20سال شهرمان به‌گونه دیگری دیده شود.

  جایگاه معماری ما در مقایسه با معماری دنیا کجاست؟

این سؤالی است که پاسخ به آن نیاز به یک کار تحقیقاتی دارد. اما به هر حال ما در دوره‌هایی از تاریخ‌مان، صادرکننده معماری بودیم. حالا هم نه ما، هر کشوری که بخواهد در زمینه معماری حرفی برای گفتن داشته باشد، باید به‌دنبال معماری خاص خودش بگردد؛ یعنی بستر جغرافیایی محدوده خودش را شناسایی کند و براساس آن، طرحی معمارانه ارائه کند که این معماری کاملا مربوط به‌خودش است و با آن جریان بین‌المللی که همه‌جا در حال رخ دادن است، فرق دارد. اساسا قرن بیست‌و‌یکم معماری راجع به معماری بستر خواهد بود، نه الگوی بین‌المللی تکرار‌شونده در همه جای دنیا. برای همین اگر به‌دنبال پیدا کردن جایگاهی در معماری دنیا هستیم، باید سعی کنیم به بیان شخصی خودمان در معماری رسیده و آن را به دنیا ارائه بدهیم.

معماری معماری مدرن معماری تهران هومن بالازاده
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین