کد خبر: 51836 A

انتقاد تند مجری تلویزیون از محسن چاوشی/ کمر به نابودی خود بسته‌ای!

انتقاد تند مجری تلویزیون از محسن چاوشی/ کمر به نابودی خود بسته‌ای!

مجری تلویزیون که منتقد شعر نوشتن محسن چاوشی است درباره قطعه جدید این خواننده با نام "حسین" یادداشت نوشت.

ایران آرت: محمدرضا یزدانپرست، روزنامه‌نگار و مجری تلویزیون بعد از انتشار تک‌آهنگ "حسین"(ع) به مناسبت آغاز محرم به محسن چاوشی نامه نوشت.

متن یادداشت یزدانپرست که در اعتمادآنلاین منتشر شده به شرح زیر است: 

محسن‌خان چاوشی! چه کسی اینگونه کمر به نابودی خودش می‌بندد؟!

کدام شورای شعر و موسیقی به این متن فاجعه، مجوز انتشار داده‌ است؟

شاعران آئینی و عاشورایی! چرا ساکت‌اید؟

محسن‌خان چاوشی! شما را به احترام همین ماه محرم که به مناسبتش، آهنگ حسین(ع) را منتشر کرده‌اید سوگند می‌دهم با شعر، آن هم شعر آئینی و عاشورایی چنین نکنید!

محسن‌خان چاوشی! پیداست تازه قافیه را تا حدودی یاد گرفته‌اید اما همچنان شعری(!!) که مثلا سروده و خوانده‌اید، فاجعه است!

کمتر کسی را می‌توان سراغ گرفت که اینگونه مجدانه و پرتلاش، کمر به نابودی خودش بسته باشد و تیشه بردارد تا ریشه خود را بزند. لجبازیِ معناداری که در سرودن و شاعری کردن دارید، خاصه وقتی اصرار دارید آنها را بخوانید و نام خود را به عنوان شاعر، پای آنها بنویسید، شاید باید مخاطب یا منتقد علاقه‌مند را آنقدر دلزده و دل‌آزرده کند که با خود بگوید "وقتی اینگونه بر موضع اشتباهش پای می‌فشارد، قلم را زمین بگذار و نگو و ننویس! بیکاری؟ چه فایده؟" اما آنقدر درباره آنچه می‌نویسید و به عنوان شعر، منتشر می‌کنید، می‌نویسم تا جایی... روزی... وقتی... ثابت شود اینها از سرِ علاقه و جدی گرفتن شعر و ادبیات و خود شماست، حال آنکه خوب می‌دانید مخاطبان و طرفداران جدی با چند آهنگ پرت‌وپلای اخیر، چقدر از پیگیری شما، دلسردند و بی‌تعارف، بسیاری‌شان بی‌خیال شما شده‌اند و با خود می‌گویند "بگذار اینها را بخواند. بگذار خیال کند اینها شعر است. بگذار به اسم "تجربه‌"، هر لاطائلاتی را منتشر کند!"

برخلاف متن آهنگ‌های "شرح الف" و "او" که جدا از اشکالات متعدد نحوی و محتوایی و تالیفی و وزنی، در قافیه هم فاجعه‌بار بود، در متن آهنگ "حسین"(ع) پیداست حداقل قافیه را یاد گرفته‌اید و تا حدودی رعایت کرده‌اید. مشخص است فهمیده‌اید نفس و قفس و دادرس و نورس و... می‌توانند قافیه شوند، اما فاجعه آنجاست که "مزارِ خُلَّص"(!!!) هم با اینها قافیه شده! خداوکیلی یعنی چه؟ مزار خُلّص کجاست؟ در چه عوالمی کشف‌اش کرده‌اید و آن را ساخته‌اید؟ شوخی می‌کنید با ما؟ با جغرافیای عرفانی شوخی دارید؟ زبان فارسی و عربی برایتان بازیچه شده؟ توهمِ "ترکیب‌سازی" زده‌اید؟ این مزار را در عالم لامکان دیده‌اید؟ احدی پیش از انتشار، از شما نپرسید این چیست؟ یعنی چه؟ اصلا کجا هست؟ می‌شود به آنجا رفت؟ یا خودتان فقط می‌توانید بروید؟ نکند منظورتان مزار خلاص‌شدن بوده؟ یا مزار پاک؟

شروع نوشته از زبان امام حسین(ع) است خطاب به برادرشان یا برعکس؟! "از دور، ندا داد برادر/ بردند سر و دست و تنم را/ بستند به‌ناحق، ره حق را/ کُشتند گلوی نفسم را". دست، یادآور رشادت و شهادت عباس(ع) است و گلو، یادآور اباعبدالله. بماند که بند اول قافیه ندارد، اما بند دوم (دستی که بدادی به خدایت/ دستان خدا بود، بریدند/ آن دست ببُرّد سر هر را/ خشکانده همه کار و کسم را) اصلاً معلوم نیست گفت‌وگوی چه کسی با چه کسی است! "آن دست ببُرّد سرِ هر را"، یعنی چه؟ "هر" چیست؟ کدام دست، خشکانده همه کار و کس چه کسی را؟ مصرع آخر، اصلا معنا و فحوای توهین‌آمیز دارد!

خلاصه عبارات بی‌معنی در نوشته شما که با هیچ معیاری نمی‌توان نام "شعر" بر آن نهاد، طبق معمول، فراوان و فراوان و فراوان است. مثلا "آن ذبح، خیالش که بریده‌ست/ اما به زمین، هرزه‌ی خود را" یعنی چه؟ "لبخند نیامد به لبانم/ از فتنه گردن به جرس‌ها" یعنی چه؟ "رو ترش کنم اهل هوس را/ عباس بداند عبسم را" یعنی چه؟

آقای محسن‌خان چاوشی! نکنید! با خودتان اینگونه نکنید! با خودتان می‌کنید، بکنید، با شعر اینگونه نکنید!

شما را به همین ماه محرم که به مناسبت شروعش، آهنگ حسین را منتشر کرده‌اید قسم می‌دهم با شعر، آن هم با شعر آئینی و عاشورایی چنین نکنید! به شاعری علاقه دارید؟ بسیار خوب، شاعر که شدید، شعرهایتان را بخوانید! شعرهای ناب عاشورایی و رضوی و علوی و فاطمی و... تا دل‌تان بخواهد داریم!

البته از شما که دیگر ظاهرا نباید توقع خاصی داشته باشیم، اما واقعا کدام شورای شعر و موسیقی به این آهنگ که محتوایی عاشورایی دارد، با متن ترانه‌ای تا این حد پُراشکال، بی‌معنی‌، اهانت‌آمیز و سخیف، مجوز انتشار داده‌اند؟ یک نفر جواب نمی‌دهد؟ نکند می‌دانید "مزارِ خُلّص" کجاست؟! به ما هم بگوئید.

 

محسن چاوشی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین