رخ در رخ با درختها و پرندهگان سنگی رضوان صادقزاده در گالری عصر
رضوان صادقزاده، نقاش و استاد دانشگاه هنر، که پیش از این فقط نقاشیهای منحصر به فردش را با سبک خاص خود به نمایش گذاشته بود، در نمایشگاه باغ و پرنده در گالری عصر، بُعد دیگری از خلاقیت هنریاش را به تماشا در آورده است:
ایران آرت: بهزاد صدیقی [نویسنده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه] :
اگر بخواهیم مروری گذرا به موضوع آثار نقاشی و تجربیات نقاشانهی رضوان صادقزاده داشته باشیم، میتوان گفت که تغییرات موضوعی آثارش را به تدریج در سه مرحله میتوان دید. در واقع از نظر موضوعی، آثار این هنرمند نقاش را میتوان به سه دستهی زنان، دیوارها و خانههای آجری و سرانجام درختها صورتبندی کرد.
در دورهی نخست که مربوط به بیش از یک دههونیم از دوران نقشپردازیهایش میشود، زنان به صورت فردی یا در اجتماع کوچک چندنفره، موضوع آثارش شدند که گاهی با سنگها همنشین بودند. سپس دیوارهای بلند و ساختمانهای آجریشکل، نقشی عمده یافتند که در برخی مواقع زنان هم هواید بودند و گاهی نیز زنان از این دیوارها و ساختمانها فاصله گرفتند و ناپیدا شدند و سپستر در صورتبندی سوم، درختها، نقش اصلی را بر عهده داشتند و در امتداد موضوعات قبلی آثارش به تماشا در آمدند؛
بیآنکه تماشاگر آثارش بتواند ردپای بزرگ و گُلدُرُشتی از نقاشیهای سهراب سپهری پیدا کند؛ در اصل او از کنار درختهای منحصر به فرد سپهری فاصله میگیرد و عبور میکند و مخاطبَش را از میان درختهای مرتفع و با همان سبک و سیاق نقشپردازانه و خطوط ظریف خاص خویش عبور میدهد، بدون آنکه در دنیای سوژهگی سپهری یا دیگر نقاشانی غرق شود که درختها سوژهی اصلی آثارشان بوده است.
اکنون و اما، این تجربیات زیستهی او گویی به کوچهباغهایی پر از رنگ و سنگ بدل شده که پرندهگانَش از میان شاخههای درختان به بیرون از تابلوهای چشمنوازش به پرواز درمیآیند و در سکوت و سکونی مستمر، آرام از کنار هر بینندهای عبور میکنند و به دوردستها و افقی دورادور و سفری نامعلوم میروند.
رضوان صادقزاده، نقاش و استاد دانشگاه هنر، که پیش از این فقط نقاشیهای منحصر به فردش را با سبک خاص خود به نمایش گذاشته بود، در نمایشگاه باغ و پرنده در گالری عصر، بُعد دیگری از خلاقیت هنریاش را به تماشا در آورده است:
پرندهگان سنگی او گویی متأثر از سبک نقاشیاش که ترکیبی از نقاشیهای مینیاتور ایرانی و نقاشیهای ژاپنی است، در دستان او چنان قوام گرفته که نهایت سادهگی و زیبایی را توأمان نشان میدهند. حاصل نگاه هنرمند به تصاویر و جهان پیرامونَش و نیز مطالعات تصویری و تجسمیاش با گذشت بیش از سه دهه از تجربیات قلمزنی او بر روی بومهایی در ابعاد کوچک و بزرگ و متوسط، صدها نقش از زنان شرقی، درختان، سنگها، دیوارها و خانههای قدیمی در کوچهباغها را به ارمغان آورده که هر یک از آنها، منتهی به ارتباط و گفتوگویی با تماشاگران آثارش شده است.
در این نمایشگاه که چندین مجسمه از پرنده، عمومن و نسبتن در ابعادی کوچک و به شیوهی تجربی ساخته و پرداخته شدهاند و نیز چندین تابلوی کوچک و یکی-دو تابلوی بزرگ از درختان، با تماشاکنان، رخ در رخ شده تا آنان را برای لحظهها و دقایقی هر چند محدود به اندیشه فرو برند که آنچه او میبیند، تنها چند مجسمه از پرنده و نقشهای رنگ به رنگ و گونهگون نیست، بلکه حاصل دیدی هنرمندانه به بوم و سنگ است که با رنگ و قلم و سنگ و تراش، نقشی یکبُعدی یا چندبُعدی را پدید آوردهاند.
در نمایشگاه پرنده و درخت، انبوهی از درختان بیبرگ و بار در چند تابلوی کوچک و یک تابلوی بزرگ چهارلتهای، همچنان پرصلابت اما خاموش و ساکت، با چشمهای تماشاگران به گفتوگو مینشینند تا برای لحظاتی محیط پیرامونشان را فراموش کرده و از زندهگی روزمره رهایی یابند و در اقیانوسی از رنگهای پاییزی مهمان شوند.
علاوه بر این، رضوان صادقزاده در تجربیات جدیدش به طور ناخواسته و شاید هم ناخودآگاه، بعد دیگری از هنرش را در قالب مجسمهسازی آشکار ساخته است که به گمانَم دیدنی و تماشایی است. شاید میخواهد در امتداد این نقشهای چشمنواز و هنرمندانه، تمام رنجهایش را در تجربهنگاری از مجسمههای پرنده و قلمزنی تصاویر درختان گشن، تبلور بخشد و به ما یادآوری کند که در میان این همه سیاهی و دود و دمِ شهر، میتوان پرنده بود، میتوان درخت بود و میتوان رها و آزاد، نظارهگر طبیعت شد و از میان افکار و تخیلات همیشهگی خویش عبور کرد و به آرامشی هر چند کوتاه و گذرا دست یافت.