|
آقای ابراهیم یونسی عزیز، ما تا حالا فکر میکردیم آن پیکری که آن صبح سرد بهمنماه سال 1390 گذاشتیمش در سینه قبرستان، خودتان بودهاید. خب چرا باید کنکاش میکردیم، فکر کردیم واقعا درگذشتهاید دیگر
جالب بود که به کارنامه داریوش مهرجویی و علی نصیریان پس از سال شصتوپنج، یعنی سالی که ظاهرا جدایی این دو از هم قطعی شده، سرکی بکشیم تا ببینیم هر دو در این سی و چهار سال چه مسیری را جدای از یکدیگر طی کردهاند
ما شکایتمان را باید نزد که میبردیم؟ در گیر و دارِ نگاه مرکب، ما چقدر بیپناه بودیم. چشم مرکب ما، که محمد مختاری توصیهمان کرده بود به تجهیزش، از اشک بازنمیایستاد آن روز.
تردید نکنید امروز، چهارشنبه بیستوهفتم شهریورماه، این سخنرانی مثل بمب خواهد ترکید و واکنش برخواهد انگیخت. اما اباذری دربارهی نامجو چه گفته و گفتههای او چرا ما را در ایرانآرت یاد سخنرانی معروفش درباره مرتضی پاشایی انداخته است؟
انتظار نداریم در میان این همه رویداد ریز و درشت، حرف امروزمان را جدی بگیرید و ایرانآرت را متهم نکنید به اینکه در گیر و دار فانتزیهای خودش چمبره زده. اما لطفا زود قضاوت نکنید...
بدیهی است که ما در ایرانآرت، انتقادی به اهدای این نشانها و جایزهها نداریم فقط اینکه...
راستش را بخواهید «اعترافات چهلوپنجضربی» مطلقاً اثر تازهای در کارنامهی محسن نامجو به حساب نمیآید اما این مُسِن چاوشی است که آن را اینقدر سر زبانها انداخته
در روزگاری به سر میبریم که بین بازیگران سینما ظاهرا شمایل تازهای در حال ظهور است؛ شمایلی که میخواهد بگوید من با خیل همقطارانم که چندان اهل مطالعه نیستند و زرق و برق سینما آنها را چنان درگیر خود کرده که در این میان هیچ به فکر ارتقای دانش و آگاهی خود نیستند، فرق دارم
پس از واکنشها به گزارش ایرانآرت درباره پدیده «مدلینگ کتاب»، این بار از دختری سراغ گرفتهایم که واقعا کتابباز است...