کد خبر: 13078 A

متولد برلین فرزند مقرنس های ایران/تیمو ناصری از آپاچی٢ و کومانچی٣ تا شهاب،فجر، نور و یک و یک

متولد برلین فرزند مقرنس های ایران/تیمو ناصری از آپاچی٢ و کومانچی٣ تا شهاب،فجر، نور و یک و یک

فردا نخستین نمایش آثار تیمو ناصری ،هنرمند ایرانی آلمانی در گالری آب‌انبار به پایان می رسد؛ این نمایشگاه با ارائه مجسمه‌ها و طراحی‌های تیمو ناصری به دوره‌‌های مختلف کاری او گریز زده و زاویه نگاه اندیشگی و زیبایی شناختی او را معرفی کرده است.

ایران آرت : مونا زهتابچی در یادداشتی که گالری آب انبار در کاتالوگ نمایشگاه تیمو ناصری به چاپ رسانده است درباره این هنرمند و آثارش نوشته است:


تیمو ناصری در سال ۱۳۵۱ در برلین از پدری ایرانی و مادری آلمانی متولد شد. در رشته عکاسی در مؤسسه آموزشی لته ورین١ تحصیل کرد.

در ابتدا مجذوب پرتره‌نگاری شد، اما برای پروژه نهایی تحصیلش سراغ عکاسی پزشکی و ثبت روند جراحی رفت و هنگام شب از اتاقک‌های شیشه‌ای مشرف بر اتاق عمل از بدن‌های شکافته، اجزای بدن، سرخی خون، روپوش‌های سبز پزشکان، دستکش‌های سفید جراحان، ابزارهای جراحی، پارچه‌های ضدعفونی‌شده و ... عکاسی می‌کرد.

بعد از اتمام تحصیلاتش مدتی به عکاسی تجاری در صنعت مد و تبلیغات روی آورد، اما ماهیت مصرفی و ناپایدار این سبک از عکاسی چندان برایش رضایت‌بخش نبود. درواقع او با این نگرش هنری به عکاسی وارد این رشته شد، اما جنبه خدماتی این رشته برایش اتلاف وقت و انرژی بود.

به همین دلیل به‌تدریج به‌طور مستقل شروع به کار کرد و سفارش‌هایی برای مستندسازی فعالیت‌های نهادهای بشردوستانه و سازمان‌های غیردولتی در نقاط مختلف دنیا پذیرفت، هرچند برای او تجربه‌‌ای چالش‌برانگیز بود، اما تصمیم گرفت از آن پس مشخصا به هنر بپردازد.


جنگ دوم خلیج‌فارس توجه او را به تجهیزات جنگی و ماشین‌های نظامی جلب کرد. ناصری برای آگاهی بیشتر به بازدید از نمایشگاه‌های صنایع هوایی و موزه‌های نظامی پرداخت و ادوات جنگی را مورد مطالعه قرار داد. ظاهر زیبا و بدون نقص این جنگ‌افزارها که در تضاد با کارکرد ویرانگر و اهریمنی آنها بود، او را شیفته خود کرد.

این جست‌وجو الهام‌بخش اولین نمایشگاه او شامل عکس‌هایی از نمای نزدیک از هواپیماهای جنگی شد.

در ادامه همین مسیر نام‌گذاری برخی از بالگردهای آمریکایی مانند آپاچی٢ و کومانچی٣ که نام قبایل بومی سرخ‌پوستان است، توجهش را برانگیخت.در این دوره آثاری ملهم از بدنه این بالگردها را که با انبوهی از پر پرندگان مختلف آراسته بود خلق کرد.پرهای به‌کار‌رفته در این آثار در عین اینکه اشاره آشکار به سربند و لباس سنتی بومیان آمریکایی داشت، وجه تخریبگر بالگردها را مستتر می‌کرد. 

پس از آن اسامی موشک‌ها و پدافندهای نظامی سرزمین پدری‌اش، ایران، نظر او را جلب کرد. شهاب، رعد، نور، فجر، شفق، سیمرغ و... نام‌های شاعرانه‌ای بود که تداعی معانی‌شان در زبان فارسی تأثیر زیادی بر مخاطب می‌گذاشت و همین امر ناصری را واداشت تا برای اجرای آنها از خط فارسی استفاده کند و آنها را عمدتا به صورت احجام بزرگ براق و صیقل‌خورده‌ بیافریند.


توجه به خط فارسی به‌تدریج حساسیت او را به پیچیدگی‌های فرهنگ و هنر اسلامی برانگیخت و بیشتر از آن، سفرش به ایران در سال ۱۳۷۶ سبب علاقه او برای درک روابط و الگوهای هندسی در معماری اسلامی، خصوصا در فرم مقرنس‌ها شد. مقرنس‌ها که در معماری ایرانی بیشتر بر سردرها و سقف‌ها نقش می‌بندند، برای معماران آنها نمادی از ستارگان و آسمان بود.


 مقرنس‌های ناصری اما بازسازی عین‌به‌عین این فرم از معماری اسلامی نیستند، آنها نه در سقف، بلکه در دل دیوار جای می‌گیرند، نه از آینه و کاشی، بلکه از فولاد صیقل‌یافته ساخته شده‌اند و ساختار و ویژگی آینه‌ای آنها علاوه بر وجه تزئینی، بیش از هر چیز نوع نگاه و زاویه دید مخاطب را به چالش می‌کشد.


«یک و یک» مجموعه‌ای از طراحی‌های ناصری با خط‌کش و پرگار با استفاده از مرکب سفید روی کاغد سیاه است که از سال ۱۳۸۷ تا امروز مشغول کار روی آنهاست. این آثار بر پایه ساختار مقرنس‌ها ساخته شده و از نظامی هندسی پیروی می‌کنند که قابلیت بسط در تمامی جهات را تا ابدیت دارند. به عبارت دیگر، این طراحی‌ها از اصول و قواعد هندسه‌ای پیروی می‌کنند که با ترکیب ریتم مشخصی از مثلث‌ها به شکل‌گیری یک آرایه تزئینی منتهی می‌شوند و امکان بی‌پایانی برای تلفیق و گسترش می‌یابند.


«افلاک» و «پارسک» دوره بعدی کارهای ناصری را شامل می‌شوند و با اینکه آنها نیز ملهم از مقرنس‌ها هستند، اما ظاهر پرداخت‌نشده‌شان به آنها کیفیتی زمینی/ کهکشانی می‌دهد. از منظری این اجرام مانند سنگ‌های بلورین اعماق زمین می‌مانند و از نگاهی دیگر گویی از آسمان فرود آمده‌اند.


بخش دیگری از آثار ناصری شامل طراحی‌‌های کوچکی است که ظاهری آشنا از رسم قواعد و الگوهای ریاضی و هندسی دارند. با دیدن این طراحی‌ها می‌توانیم اعداد را بخوانیم یا فرم برخی الگوها را تشخیص دهیم، اما در آخر عاجز از خوانش نهایی هستیم. ناصری با این طراحی‌ها موضوع خوانایی را مورد سؤال قرار می‌دهد و به این موضوع می‌پردازد که مفهوم هر نشانه و الگویی می‌تواند در بافتاری دیگر بنا به مخاطب معانی دیگری را در ذهن متبادر کند.


نظریات و دستاوردهای یاکوب اشتاینر، ریاضی‌دان سوئیسی، الهام‌بخش دسته‌ای دیگر از مجسمه‌های ناصری است. اشتاینر که بنیان‌گذار هندسه ترکیبی نوین است، پاسخ‌ها و مفاهیم بنیادین بسیاری در رابطه با هندسه تصویری ارائه داد و سعی کرد مسائل هندسی را از طریق طراحی حل کند. یکی از اصلی‌ترین چالش‌های تیمو ناصری در اکثر آثار هندسی، درک تغییرات و دگرگونی‌های یک ساختار دوبُعدی با افزودن بعد سوم و کاستن بعد سوم از یک حجم است.


ناصری در مجموعه «نمونه‌‌برداری»، ظاهری ستون‌وار از مفتول‌های درهم‌وبرهم مسی را برای مجسمه‌هایش برمی‌گزیند که با استفاده از بندهایی به هم وصل شده‌اند. هرج‌ومرج خطوط در ابتدا در تضاد با نظم همیشگی کارهای ناصری به نظر می‌رسد، اما نگاهی عمیق‌تر به آنها این فکر را به بیننده القا می‌کند که شاید آنها بخشی از قوانین کیهانی هستند و جداشدن این مجسمه‌ها از بافتار اصلی، مانع از خوانش درست نظم به‌کاررفته در آنها می‌شود.


تیمو ناصری میراث‌دار عقل‌گرایی آلمانی و عرفان شرقی است. او که متأثر از آرا و عقاید طیف وسیعی از فلاسفه و عرفا، ادبا، منجمان، ریاضی‌دانان، دانشمندان مانند ابن مقله، خورخه لوئیس بورخس و اشتاینر است، می‌کوشد تا در عین کمینه‌گرایی با بهره‌گیری از یادمان‌ها و خاطرات، تزئین و آرایه، تکرار و تقارن، الگوهای جهان‌شمول ریاضیات و هندسه، اشارات مذهبی، ارجاعات فلسفی، ستاره‌شناسی و نجوم، قواعد معماری اسلامی و... عصاره میراث فرهنگی شرق و غرب را در آثارش بگنجاند.


«من هزارتویی ترک‌خورده دیدم»، نخستین نمایشگاه تیمو ناصری در تهران و گالری آب‌انبار تا دوم آذر به تماشاست.

نشانی گالری آب‌انبار خیابان انقلاب، دروازه‌دولت، خیابان خاقانی، کوچه روشن‌منش، پلاک دو است.

 

گالری آب انبار تیمو ناصری
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین