کد خبر: 17987 A

عجیب ترین پز روشنفکری

عجیب ترین پز روشنفکری

حسین هاشم پور: ... با دو تفاوت از آن جور زخم هایی ست که صداقت هدایت نوشته بود ...

ایران آرتhttp://www.iranart.news/: کتابی زیر بغل و یک عینک با فریم کائوچویی، تیپ غالب روشنفکری در روزگارانی بود که کافه ها معنایی بیشتر از بوی سیگار و قهوه داشت و درب خانه بزرگانی مانند گلستان، گلشیری، براهنی... به روی اهالی هنر و مباحثه باز بود؛ آن روزگاران ارجاع دادن هر دو سه جمله گفتار به گل گفته های یک بزرگ و یا کتاب هایی که تازگی خوانده شده، دیگر نمادهای روشنفکری بود؛ کتابخانه سیار بودن حسن بود، ارج و قربی داشت، کسی که سارت، کافکا، ماکسیم گورگی خوانده بود، فروید می شناخت و ابیات حافظ، سعدی، لورکا و تی اس الیوت را اشارت می داد عزت می دید، دستکم لقب خرخون نمی شنید... اما امروز که هر کس برای خود علامه ای ست، دیزاین و زیبایی شناسی مختص خود دارد، و نمی توان تیپیکالی برای روشنفکری ترسیم کرد، واژگان روشنفکری هم تغییر بنیادین و غمگنانه ای یافته است: " مدتهاست کتاب نخونده ام، دیگه روزنامه نمی خونم، نخوندم اما یه چیزی توی تلگرام دیدم .... " این جملات اغراق نیست، یک واقعیت اجتماعی ست؛ با دو تفاوت از همان جور زخم هایی ست که صادق هدایت نوشت :" در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند " دو تفاوت اینجاست که اشتیاق به نخواندن و ندانستن، نه فقط در انزوا بلکه میانه انبوه مردم، سوهان روح است و دیگر اینکه باید و باید این درد را به همه کسان اظهار کرد، این درد همگانی ست که آبرو از نسل و دوره حیات مان می برد.

در آستانه نمایشگاه کتاب، سال تحویل کتاب، بیاییم برای حال خودمان، برای چهره ای که از خود تراشیده ایم حول حالنا بخوانیم، این جوری که می رویم، همه مان با هم، قایقی را سوراخ می کنیم که در آن نشسته ایم.

این یادداشت امروز سه شنبه 14 اردیبهشت در روزنامه شرق ص 14 به چاپ رسیده است.

 

حسین هاشم پور حسین عبدالهاشم پور
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین