گالری پارت ، رستوران باواریا، علی شاکری، کارتون سرندیپیتی، شهرسازی
ببینید: از سرندیپیتی تا فن آوری اطلاعات / رستوران باواریا، گالری پارت، علی شاکری و یک پلاک شهری خاطره ساز
ساختمانی که گالری پارت در آن قرار دارد و بیش از سه دهه شاهد رویدادها، آدمها و جریاناتی بوده است که رستوران باواریا بخشی از آن است.
ایران آرت : نوا توکلیمهر، پژوهشگر شهرسازی: در فروردین 1401، گالری پارت در تهران محل برگزاری نمایشگاهی متفاوت درباره تاریخ یک پلاک شهری واقع در خیابان ایرانشهر (اراک)، بین دهههای 1320 تا 1350 شمسی است؛ ساختمانی که گالری پارت در آن قرار دارد و بیش از سه دهه شاهد رویدادها، آدمها و جریاناتی بوده است که رستوران باواریا بخشی از آن است. چه سرنوشتهایی متعدد و متفاوت که حتی خط و ربط آنها از اراضی بهجت آباد (حوزه نفوذ ساختمان مورد اشاره) و این پلاک فراتر رفته و تا خارج از مرزها و جایی مثل پاریس هم میرود...
«رستوران باواریا» در نگاه اول، رویدادی بی ادعا، جذاب و خلاق است که علی شاکری و همکاران بدنبال تجربه چند رویداد مشابه و متاثر از تجارب حرفهای خود در مرمت و احیای بناهای تاریخی داشتهاند. اما در کنکاشی عمیقتر، رستوران باواریا خبر از تعمق، هوشمندی و سواد شهری متاخری میدهد که در دل جامعه شهری و حرفه ای دلزده، دلواپس، رویگردان و خاموش پایتخت، نشو و نما میکند، آن اندازه توسعهگرا که همگام با رویکردهای روز دنیا در مباحث میانگستره. و آن اندازه ژرف اندیش، دقیق، پرحوصله، که کمتر در نسل امروز حرفه مندان و تصمیم سازان می توان سراغ گرفت! صاحب اثر می نویسد؛
«حالمان خوب است...صبحها از خواب بیدار می شویم، به مرکز شهر می آییم تا قصههای این بنای قدیمی را ورق بزنیم، قصههای تهران را...کار ما بندزنی قصههای این بنای دیروز به سرنوشت فردایش خواهد بود؛ قصههای تهران را از درون ساختمانهایش و اهالی آن خواهیم نوشت تا شاید روزی شاهنامه ای دیگر به روایت آن گرد هم آوریم.»
«علی شاکری» برای روایتگری شهر (قصه گویی از شهر)، با اعتماد به نفس، تمام ابزار گفتمان معماری، تفکر طراحی) و بازیوارسازی را بکار می گیرد و همگان را با آن همراه میکند؛ قبل از ورود مدعوین به گالری، از آستانه در ورودی -به مثابه مرز بیرون و درون- برای خوشامدگویی استفاده کرده و در این مرحله، با اشاراتی به پیرامون، از شهر شروع میکند؛ او قصد دارد رابطه حسی و ذهنی مخاطب اش با موضوع را در مقیاس خیابان و بافت، در جایی که هنوز در آنجا حضور دارد برقرار کند؛ او در یک همراهی غیر معمول با مدعوین، آنها را به درون هدایت مینماید و کشف و شهود مخاطب جایی قبل تر از سوژهها و ابژه های نمایش آغاز شده است. کاتالوگی در ابعاد بزرگ (ممکن است برای مخاطب عادی، کمی متفاوت جلوه کند)، که یک نقشه شهرسازی با علایم و توضیحات مربوطه به نحوی حرفه مندانه و به مثابه یک مآخد معتبر (فراتر از یک کاتالوگ معرفی)، سومین ابزار خوشامدگویی او به مخاطبین است!
بازدید کنندگان، به سالن اصلی که محل نمایش فیلمها و تصاویر است هدایت می شوند؛ سالن اصلی رستوران باواریا یک پرده بزرگ پروژکشن با ردیف صندلیهای قدیمی و فلزی ارج (که حسی آشنا و نوستالژیک را در افراد تحریک می کند) و جزییات معماری سالن با اصالتی کم و بیش حفظ شده از نیم قرن پیشف جزیی از سفر آنهاست.
قصه گویی آغاز میشود؛ محتوای آماده شده برای نمایش صفحههای یک وب گاه یا تارنمای طراحی شده مبتنی بر نقشههای سیستماتیک (سیستم اطلاعات جغرافیایی) و یک پلتفرم مشارکت پذیر برای حضور تمام بازیگران شهر و از همه مهم تر مردم است.
نام وبگاه از واژه «سرندیپیتی» و با عنوان «سرندیسیتی» است (https://serendycity.com). برای تمام پلاکهای شهر در نقشه های مورد اشاره قابلیت بارگذاری اطلاعات، روایات و تصاویر توسط اعضای سایت وجود دارد و به این ترتیب، علی شاکری خود با تسلطی محسوس بر روایت، قصه افراد و مکان ها را به مدد عکسهای قدیمی گردآوری شده طی فرآیند پژوهش ادامه می دهد.
دکوپاژ صحنه رویداد در تلفیق تاریخ با فن آوری اطلاعات (تکنولوژی قرن حاضر)، نشانی از فهم درست و عمیق و البته زمانبر او از اقتضائات اکنون و آینده است؛ آیندهای که در تعاریف و مبانی نظری خود تکیه بر مفاهیمی چون شهر خلاق، شهر هوشمند، شهر روایتگر، شهر تاب آور و ... دارد، اما در عمل پرچمداران آن تنها مهندسان امور دیجیتال هستند که متمرکز بر ارایه خدمات هوشمند، و در غیاب معماران و شهرسازان، این مفاهیم را از آنِ خود کرده اند! او موفق شده است «مکان-رویدادی» درست و تاثیرگذار را برای مخاطب چنان دست و پا کند که گویی همگی به سفری در تاریخ رفته باشند. و بالاخره امکان تحرک و گردش در مکان داستان، تجربهای نظیر یک تجربه زیسته را برای حاضرین رقم می زند.
سفر بازدید کنندگان بعد از شنیدن روایت ادامه می یابد و آشپزخانه رستوران با مبلمان و ظروف بجا مانده، بریده روزنامههای قدیمی و همچنین عکسها و تالبوهای قدیمی در بخشهای مختلف ساختمان عرصه نمایشگاهی این رویداد شده اند. سفر انتهایی ورود به حیاط پشتی برای پذیرایی و خروج و البته ملاقات دوباره شهر و ساختمان های اغلب قدمت دار همسایه است؛ پرسشهایی در ذهن از این دست که؛ براستی آدمیانی در سالهای قبل اینجا هنگام رفت و آمد از این حیاط، چه حالی داشته اند؟ چه تجربیات زیسته دیگری را زیسته اند؟ و .....
این پروژه را می توان یک نمونه موفق در مدیریت دانش و نوآوری (مفاهیمی جدی در شهرهای آینده) به شمار آورد که دادههای شهری در فرآیند داستان سرایی (داستان سرایی برای جمع آوری و تحلیل اطلاعات و دست یابی به دانشی کامل تر امروزه مورد توجه حوزههای دانشی گوناگونی قرار گرفته است) و عنصر مشارکت فعال ذینفعان و بازیگران در این فرآوری داده، اطلاعات و دانش، نقش اساسی بازی می کند! با تجسم روایی دادهها، آنها را تبدیل به اطلاعات و دانش نموده و اتصال تاروپودی بین حقایق و اتفاقات برای بیاد ماندنی تر کردن آنها برقرار میکند.
اما خلاقیت او به همین جا ختم نشده و یافتن ارتباطات معنایی و تاریخی، نسبی و سببی بین آدمها، بین وقایع و مکانها، که حاصل پژوهشی منسجم و پر زحمت است، مخاطب را غافلگیر میکند.
وصل واژه تاریخی «سرندیپیتی» با انیمیشن نوستالژیک سرندیپیتی، به روش شناسی کار انجام شده یکی از همین غافلگیریهاست. پلتفرم طراحی شده، مبتنی بر برخی فن آوریهای روز از قبیل سیستم تحلیل اطلاعات جغرافیایی، در یک سازوکار درست، فرایند جمع آوری، پایش، تحلیل و مستندسازی را طی میکند و به این ترتیب خلاقیت علی شاکری در آمیزش فن، هنر و حس را بی نقص جلوه می نماید.