کد خبر: 9533 A

سینما چگونه عصر طلایی سریال‌سازی را رقم زد / 20 فیلم سینمایی که سریال پرطرفدار شدند

سینما چگونه عصر طلایی سریال‌سازی را رقم زد / 20 فیلم سینمایی که سریال پرطرفدار شدند

این روزها سریال های تلویزوینی به شدت پرطرفدار شده اند و بدون شک باید عصر حاضر را عصر طلایی تلویزیون و سریال های تلویزیونی نامید. در چند سال اخیر چنان سریال های تلویزیونی متعددی ساخته شده است که شاید بتوان گفت سازندگان در زمینه ی سوژه دچار کمبود شده اند و تماشاگران نیز شرایط سختی برای انتخاب سریال های تلویزیونی دارند. یکی از راهکارهای اصلی سازندگان سریال های تلویزیونی رفتن به سراغ فیلم های سینمایی موفق و ساختن سریال یا سریال هایی از روی داستان این فیلم هاست.

ایران آرت: در دنیای فیلم‌های دنباله دار و فرانچایزها هر داستان موجود، ارزش افزوده ی خاص خود را خواهد داشت اما هر فیلمی برای تبدیل شدن به یک سریال تلویزیونی مناسب نبوده و با استقبال مواجه نخواهد شد. چالش اقتباس داستان یک فیلم سینمایی در رسانه ای جدید بسیار وسوسه انگیز اما خطرناک است و هیچ سبک خاصی برای بالا بردن امکان موفقیت این کار وجود ندارد. بسیاری از سریال های تلویزیونی جدید فیلم سینمایی «فارگو» (Fargo) را بنیان خود برای شکل دادن به یک دنیای تازه حول بهترین اتفاقات ارائه شده در گذشته قرار داده اند.

شاید این استراتژی در بسیاری از موارد با موفقیت و استقبال تماشاگران و منتقدان روبرو شده اما بدون شک در همه ی موارد نتیجه ی دلخواهی در انتظار سریال سازان نخواهد بود و بسیاری از سریال هایی که بر اساس داستان فیلم های سینمایی موفق و پرطرفدار ساخته شده اند با استقبال ناچیزی روبرو شده و در همان قسمت های اولیه ادامه ی پخش آن ها کنسل شده است. در ادامه ی این مطلب می خواهیم سریال هایی را به شما معرفی کنیم که به نحوی ریشه در فیلم های سینمایی دارند (اقتباس شده، الهام گرفتن یا اسپین آف) و یا حتی از روی کتاب های مشابه یا با نام های مشابهی ساخته شده و با استقبال تماشاگران روبرو شده اند و حتی در مواردی از فیلم های سینمایی قبل از خود نیز پیشی گرفته اند.

۲۰- اسلحه مرگبار

20

در دنیای تلویزیون همه چیز علیه سریال «اسلحه مرگبار» (Lethal Weapon) بود. قبلاً مجموعاً ۴ قسمت از این داستان به صورت فیلم سینمایی دنباله دار ساخته شده و بیش از دو دهه از پخش آخرین قسمت سینمایی آن می گذشت که مدیران کمپانی فاکس تصمیم گرفتند مارتین ریگز و راجر مورتاو را از بازنشستگی خارج کنند. اما انتخاب دو بازیگر جوان به جای شخصیت های اصلی فیلم ممکن بود نتیجه ای فاجعه بار در پی داشته باشد حتی اگر داستان کشدار سریالی مورد توجه تماشاگران تلویزیون قرار می گرفت. اما مهارت متیو میلر در سمت مدیر اجرائی پروژه باعث شد که در همان نیمه های فصل مل گیبسون را فراموش کنیم و کلین کرافورد خود را در نقش شخصیت کاریزماتیک مارتین ریگز و نقش اول داستان جا بیاندازد.

تجربه ی حضور موفق کرافورد در ۴ فصل سریال محبوب «Rectify» باعث شده بود که فکر کنیم وی در نقش جدید خود نیز موفق باشد اما توجه فراوان او به جزییات نقش، رفتارهای متکبرانه ی او در نقش ریگز و همراهی دیوانه وارش با همکارش بیش از تجربه های قبلی باعث شد که  سریال «اسلحه مرگبار» چیزی فراتر از یک داستان اضافه برای فرانچایز «اسلحه مرگبار» باشد.

۱۹- تابستان آمریکایی داغ و مرطوب: ۱۰ سال بعد

19

سریال «تابستان آمریکایی داغ و مرطوب: ۱۰ سال بعد» (Wet Hot American Summer: 10 Years Later) در واقع ادامه ی فیلم «تابستان آمریکایی داغ و مرطوب» (Wet Hot American Summer) سال ۲۰۰۱ و سریال «تابستان آمریکایی داغ و مرطوب: اولین روز کمپ» (Wet Hot American Summer: First Day of Camp) است که در سال ۲۰۱۵ ساخته شد. این سریال جدید در واقع تمامی لحظات خوش این دو فیلم را انتخاب کرده و با اضافه کردن شخصیت هایی جدید و تغییر دادن شخصیت ها از نوجوانانی پرشور به شخصیت های میانسالی خوشگذران داستان آینده ی این ماجراجویان را به تصویر می کشد. البته این سریال بسیار شلوغ تر از دو ساخته ی قبلی بوده و در ابتدا به نظر می رسد که با فیلم اصلی تفاوت های فاحشی دارد.

اما آن چه که در «۱۰ سال بعد» می بینیم دقیقاً مخالف این موضوع بوده و خلاقیت و جسارت سازندگان سریال را نشان می دهد که سعی کرده اند بر روی شخصیت های اصلی داستان تمرکز داشته باشند. این سریال بار دیگر تماشاگران را به یاد کمپ فیلم اصلی می اندازد و در این کار نیز بسیار موفق عمل کرده است و از دیدن آ نلذت خواهید برد.

۱۸- دروازه ستارگان اس جی

18

چه کسی فکر می کرد که فیلم علمی تخیلی «دروازه ستارگان» (Stargate) دین دولین و رولاند امریش در نهایت با یک دنباله ی تلویزیونی همراه باشد؟ اما کمپانی MGM در ادامه ی این فیلم یکی از طولانی ترین و بادوام ترین سریال های علمی تخیلی را از روی این فیلم ساخت که ریچارد دین اندرسون در آن نقش اصلی رهبر گروه به نام جک اونیل را  در ۱۰ فصل سریال بازی می کرد. مفهوم سفر یکباره و سریع در فضا در سریال «دروازه ستارگان اس جی-۱» (Stargate SG-1) دنیاهای احتمالی زیادی را به تماشاگران معرفی کرد که در ادامه به دنیاهای بیگانه ی رنگارنگ و حتی تغییر افسانه ها و اسطوره شناسی در تمدن های گذشته مانند مصر باستان کشیده شد.

این سریال جذاب که ۱۰ سال تمام ادامه داشت نشان داد که چطور می توان با خلاقیت و منابع درست و مناسب، دنیایی واقعی را در ذهن تماشاگر ساخت که وی را یک دهه ی تمام مجذوب خود کند. اکنون نیز قرار است دو دهه پس از پخش اولین اپیزود این سریال، ادامه ی آن با عنوان «پیدایش دروازه ستارگان» (Stargate Origins) نیز ساخته شود.

۱۷- گومورا

17

سریال تلویزیونی «گومورا» (Gomorrah) که اقتباسی است از کتاب رابرت ساویانو و فیلمی در سال ۲۰۰۸ با همین نام، داستان زندگی یک خانواده ی مافیایی در ناپل را روایت می کند. اگر چه این سریال بر مبنای کتاب تحقیقی ساویانو به عنوان یک روزنامه نگار ساخته شده است اما زندگی خانواده ی ساواستانو را در قالب یک گروه مافیایی وفادار و کینه توز به رهبری دون پیترو را به تصویر می کشد. دون پیترو در این سریال در طی سال ها رشد پیدا کرده و سعی می کند قبل از آن که خیلی دیر شود آینده ی خانواده ی خود را در دنیای مافیا تضمین نماید.

سریال «گومورا» تنها در به تصویر کشیدن یک خانواده ی مافیایی و جنایتکار ایتالیایی به نام «کامورا» (Camorra) متوقف نمی شود بلکه زندگی تک تک شخصیت های اصلی را از کسانی که در خیابان ها به خرده فروشی مواد مخدر می پردازند تا شخصیت های میانی خانواده و خود دون پیترو که بر همه ی این افراد حکومت می کند را به زیبایی به تصویر می کشد. به همین دلیل بسیاری این سریال را با سریال «شنود» (The Wire) مقایسه کرده اند. البته نباید شباهت این سریال با سریال مشابه خود در ژانر مافیایی یعنی «خانواده سوپرانو» (The Sopranos) نادیده گرفت زیرا هر دو بر روابط خانوادگی یک سندیکای تبهکار تمرکز دارند و هر دو واقعیت را به بیننده تحمیل کرده و به خوبی او را با خود همراه می سازند.

۱۶- دینامیت سیاه

16

فیلم اصلی «دینامیت سیاه» (Black Dynamite) با بازی مایکل جَی وایت یک تقلید جالب از فیلم های قهرمان پرور ضد سیاهپوستی بود و نسخه ی انیمیشنی آن نیز به خوبی تماشاگران خاص خود را جذب نمود. قهرمان سیاهپوست داستان که یک افسر سازمان سیا و از سربازان حاضر در جنگ ویتنام بوده و با ورزش کونگ فو به خوبی آشنا است در انیمیشن «دینامیت سیاه» با ورود دوستان جدیدش داستان های فیلم اصلی را توسعه داده و جذابیت های جدید را به آن اضافه می نماید. سازندگان این انیمیشن همزمان که سریالی با داستان گیرا و دیدنی خلق کرده اند، با دیالوگ های عمیق و معنادار و داستان های هوشمندانه ی خود به موضوعات مهمی مانند فرهنگ عمومی و نژادپرستی نیز می پردازند. صداپیشه های مشهوری مانند اسنوپ داگ و آهنگسازی آدرین یانگ نیز باعث شده که این سریال انیمیشن بیش از پیش جذاب شده و به یک رده بالاتر از انیمیشن های مشابه صعود کند.

۱۵- داستان یک پسر بچه

15

شاید بتوان گفت که جیسون کتیمز استاد تبدیل کردن فیلم های دوست داشتنی دو ساعته به سریال هایی چندین ساعته با همان جذابیت و گیرایی فیلم اولیه است. همانطور که در ادامه ی این فهرست نیز خواهید دید سازنده ی این سریال تلویزیونی خوش ساخت و جذاب اما متاسفانه کوته عمر شبکه ی تلویزیونی ان بی سی در ژانرهای مختلفی توانسته سریال های خوبی را از روی فیلم های سینمایی اقتباس  کند. بدون توجه به ژانر این سریال ها، وی همواره به سراغ زندگی خانوادگی و خانواده ها رفته و سریال «داستان یک پسریچه» (About a Boy) نیز یکی از همین سریال هاست. این کمدی دوست داشتنی و مفرح که رگه هایی از درام را با ساختار کمدی در هم می آمیزد.

این سریال داستان رابطه ی جالب همسایگی بین یک مرد جوان ثروتمند و تنها و البته بی هدف و یک پسربچه ی عجیب و غریب بی پدر را روایت می کند که علی رغم تلاش های مادرش نمی تواند با همکلاسی های خود رابطه ی مناسبی برقرار کند. هر کدام از آن ها در تلاش برای موفقیت این پسر جوان جنبه هایی از شخصیت واقعی و دوست داشتنی یکدیگر را بیرون کشیده و با خطراتی که در اطرافشان وجود دارد مقابله می کنند.

۱۴- ماجراهای ایندیانا جونز جوان

14

سریال «ماجراهای ایندیانا جونز جوان» (The Young Indiana Jones Chronicle) که توسط جورج لوکاس ساخته، نوشته و تهیه شده است به ابتدای زندگی پرماجرای ایندی جوان با جزییات فراوان می پردازد و ویژگی های شخصیتی او را با دقت و ظرافت بالایی به تصویر می کشد. در این سریال که از دوران کودکی ایندیانا جونز شروع می شود ۴ بازیگر متفاوت نقش او را در سنین مختلف ایفا می کنند و در نهایت هریسون فورد در یک اپیزود نقشی که در سن ۵۰ سالگی شکل داده بود را بر عهده می گیرد. ای سریال نیز همانند فیلم اصلی با موفقیت همراه بود و به خوبی توانست داستان های هدفمندی را به تصویر بکشد.

سازندگان سریال به جای این که هر بار به داستان های متفاوت و بی ربطی بپردازند از رابطه ی ایندی جوان و پدرش برای رسیدگی به واقعیات تاریخی ملموس و شناخته شده ای استفاده نموده اند. به عبارت دیگر, جورج لوکاس به خوبی موفق شده که این سریال را به یک تجربه ی آموزشی برای طرفداران جوان فیلم های ایندیانا جونز تبدیل کند بدون اینکه جذابیت و گیرایی داستان های فیلم اصلی را از بین ببرد.

۱۳- اَش در برابر شیطان مرده

13

فرانچایز «مرده شرور» (Evil Dead) نمونه ی خوبی است که نشان می دهد چطور کمدی و ترس به یک سبک بسیار غیرمنتظره و به کمک شوخی های بی ربط و سبک تصویرسازی قوی و خارق العاده می تواند سه دهه بعد به ساخت سریالی با نام «اَ در برابر شیطان مرده» (Ash vs. Evil Dead) تبدیل شود که بار دیگر تماشاگران این ژانر را مجذوب خود کند. داستان این سریال از فیلم اصلی نیز دیوانه کننده تر بوده و شوخی ها و داستان های حاشیه ای بیشتری به آن اضافه شده است. بازیگر نقش شخصیت «اَش» (بروس کمپبل) حتی در سنین بعد از ۵۰ سالگی نیز توانسته اعتبار نقش خود در فیلم های «مرده شرور» ساخته ی سم ریمی را بدست آورد. وی چنان با درگیری های خود با دنیای مردگان خو گرفته است که در مقابل هر موجودی که سعی دارد روح او را در خود ببلعد درگیر شده و با عصبانیت و بی صبری خود داستان های خنده دار و مفرحی را به تصویر بکشد.

۱۲- شهرت

12

بعد از اینکه فیلم «شهرت» (Fame) در سال ۱۹۸۰ به یک فیلم پرفروش و شناخته شده تبدیل گردید یک نسخه ی تلویزیونی نیز از روی این فیلم موزیکال که داستان آن در یک دبیرستان هنرهای نمایشی رخ می دهد ساخته شد. در این سریال مشکلات روحی دوران جوانی با آهنگ های بسیار زیبا و هدف دار و حرکات موزون ساخته شده به سبک موزیک ویدیو به نمایش گذاشته شده است. دبی آلن که در فیلم اصلی تنها نقش بسیار کوتاهی را بر عهده داشت در نسخه ی تلویزیونی به بازیگر اصلی تبدیل می شود که در پشت صحنه ی فیلم نیز فعالیت دارد. اگر چه هیچ کدام از بازیگران این سریال در ادامه به چهره های شناخته شده ای تبدیل نشدند اما یکی از شخصیت های مشهور این سریال ژانت جکسون بود که با نام کلئو هویت در این سریال حاضر شد.

این سریال با ساختار اپیزودیک خود توانست جوایز امی متعددی را از آنِ خود کند و طرفداران بسیاری را در میان نوجوانان دبیرستانی پیدا کرده و دنیای آنان را به خوبی به تصویر بکشد. هر یک از اپیزودهای این سریال در مورد ستایش یک هنر خاص ساخته شده بود که فرهنگ عمومی آن دوران را به خوبی به تصویر می کشید.

۱۱- آلیس

11

سریال «آلیس» (Alice) که بر اساس فیلمی به نام «آلیس دیگر اینجا زندگی نمی کند» (Alice Doesn’t Live Here Anymore) ساخته ی مارتین اسکورسیزی ساخته شده بود یک فیلم کمدی بود که داستان یک زن بیوه تنها و خواننده به نام آلیس را روایت می کرد که در مسیر حرکت خود برای رسیدن به شهرت در هالیوود در یک رستوران کوچک مشغول به کار شده بود. اگر چه این سریال تفاوت های ساختاری زیادی با فیلم اصلی اسکورسیزی داشت اما داستان دلگرم کننده آن در مورد زندگی روزمره و چگونگی شکل گرفتن خانواده ها علی رغم مشکلات و تراژدی ها بینندگان بسیاری را به خود جلب کرد.

سه زن به نام های ویک تایبک، پولی هالیدی و بث هاولند در این رستوران کوچک خانواده ای را تشکیل می دهند و روابط مشتریان دائمی رستوران با این افراد و به خصوص شخصیت آلیس به تصویر کشیده می شود. اگر چه این سریال نتوانست در بخش جوایز تلویزیونی موفقیت چندانی کسب نماید اما همواره یکی از سریال های پرتماشاگر تلویزیون دوران خود به شمار می آمد و پخش آن ۹ فصل ادامه یافت.

۱۰- وست وورلد

10

فیلم علمی-تخیلی «وست وورلد» (Westworld) ساخته ی مایکل کریچتون در سال ۱۹۷۳ با بازی یول براینر به خاطر داستان متفاوتش مورد توجه قرار گرفت که در مورد آدم های ماشینی بود که در یک پارک نمایشی حضور داشته و فیلم در واقع ترس مردم آن دوران از زندگی ماشینی و از دست رفتن کنترل بر روی این ماشین ها را به تصویر می کشید. اقتباس سریالی شبکه ی اچ بی او از این فیلم حتی فراتر رفته و تفاوت ظاهری و مشخصی بین انسان خوب و روبات بد را به طور کلی حذف نموده است. خوب و بد و سیاه و سفید تنها انتخاب هایی هستند که در هنگام ورود به دنیای «وست وورلد» باید داشته باشید اما در ادامه ی مسیر بازیگران مجبرو به انتخاب هایی می شوند که آن ها را دچار چالش های اخلاقی و درونی می سازد.

مسئله ی انسانیت دو لبه دارد: آیا انسانیت بشر بر پایه استقلال و درک او شکل می گیرد؟ یا این که اصل موضوع در مورد انسان بودن همدردی و مهربانی و ترحم است؟ دنیاسازی سریال «وست وورلد» از اسطوره شناسی عمیق تا جزییات ریز و فراوان و شخصیت پردازی های پیچیده اش بسیار شگفت انگیز بوده و بازی های ایوان راشل وود، ثاندی نیوتن و اد هریس بیش از دیگر بازیگران به چشم می آید. هر چند فیلم پر از خشونت های عریان و تکان دهنده است اما هر بار نمایی متفاوت از زندگی انسان و انسانیت افراد را در معرض نمایش قرار می دهد. سریال «وست وورلد» تاختن دیوانه واری است که شما را وادار می سازد که به افسار مرکب خود چنگ زده و اگر چه بعضی اوقات شما را تا مرحله ی سقوط پیش می برد اما سواری جذاب و هیجان انگیزی را برای شما فراهم خواهد کرد.

۹- پلنگ صورتی

9

اگرچه فیلم ها و سریال های زیادی از روی داستان «پلنگ صورتی» ساخته شده است اما بهترین سریال های این شخصیت در دهه ی ۱۹۶۰ و توسط بلیک ادواردز ساخته شدند. کمی بعد از این که پیتر سلرز در نقش کارآگاه گلوزو در فیلم های «پلنگ صورت Panther) و «تیری در تاریکی» (A Shot in the Dark) به جهانیان معرفی شد، کارتون هایی که در تیتراژ ابتدا و انتهای فیلم به نمایش درآمدند باعث جلب توجه تماشاگران شده و باعث شد که اییزودهایی نیم ساعته از روی این کارتون ها ساخته شود.. این فیلم های کارتونی بدون دیالوگ با آهنگسازی ماندگار هنری مانچینی هنوز هم در خاطره ی دوستداران شخصیت «پلنگ صورتی» مانده است.

۸- مسافرخانه خانوداده بَیت

8

این سریال اگر چه از روی فیلمی با عنوان «مسافرخانه خانواده بَیت» (Bates Motel) ساخته شد که خود بعد از فیلم «روانی» (Psycho) آلفرد هیچکاک و به عنوان پیش درآمدی برای آن به شمار می آمد. اگر چه سریال «مسافرخانه خانواده بیت» از فیلم هیچکاک کاملاً فاصله گرفته اما هیچ گاه از تم های این فیلم به بهترین نحو استفاده کرده و شخصیت هایی که فکر می کنیم قبلاً می شناختیم را با عمق بیشتری به ما می شناساند. به لطف بازی های فوق العاده و متعهدانه ی ورا فارمیگا و فردی هایمور در نقش های اصلی داستان می توان خباثت و شیطان ذاتی موجود در این خانواده را به شکل بسیار واضح تری مشاهده کرد.

حتی در مواردی که آن ها مرتباً از خطوط قرمز اخلاقی عبور می کنند که هر بار نتایج خونبارتر و خونبارتری را در پی دارد هم نگاه کردن به اتفاقات فیلم و خانواده ی بیت شما را دلزده نخواهد کرد و برای شما تکراری نخواهد بود. در واقع در این سریال شخصیت های قاتل داستان، ترس و وحشت را به شکلی انسانی به کار می گیرند. بدون شک آلفرد هیچکاک و تماشاگران سریال به سازندگان آن (کِری اهرین و کارلتون کیوز) افتخار خواهند کرد.

۷- جنگ کلون ها

7

چه کسی می تواند بگوید که «پیشتازان فضا» (Star Trek) تنها فرانچایزی است که هم در نسخه ی سینمایی و هم نسخه ی تلویزیونی به یک اندازه موفق عمل کرده است؟ باید بدانید که سریال انیمیشن «جنگ کلون ها» (Clone Wars) نیز با موفقیت توانست خط داستان گویی فیلم «پیشتازان فضا» را در تمامی جهات گسترش دهد و همزمان بیشتر و بیشتر در زندگی شخصیت های جدید و قبلی کمتر پرداخته شده نفوذ کند. سریال انیمشن «جنگ کلون ها» با توجه به زمان کم هر اپیزود (۲۲ دقیقه) می بایست یک داستان کامل و پیچیده را به اقتصادی ترین شکل ممکن روایت کند و هر یک از اپیزودها یک موضوع خاص از داستان نبردها یا بررسی شخصیت ها گرفته تا توسعه اسطوره شناسی و ساختار دنیای سیاسی را به تصویر می کشید.

صداهای خارق العاده و حضور بازیگران میهمان باعث شد که این انیمیشن تلویزیونی روح تازه ای در دنیای «پیشتازان فضا» بدمد هر چند پس از ۶ فصل پخش آن به اتمام رسید. اگر چه در حال حاضر مجموعه انیمیشنی دیگری در این فرانچایز با عنوان «جنگ ستارگان: شورش ها» (Star Wars: Rebels) پخش می شود اما نباید فراموش کرد که همه چیز از سریال انیمیشن «جنگ کلون ها» آغاز شده بود.

۶- تجربه نامزدی

6

فیلم «تجربه ی نامزدی» (The Girlfriend Experience) ساخته ی استیون سودربرگ به بررسی روان از هم گسیخته ی افرادی می پردازد که طمع های آنان بنگاه های اقتصادی خصوصی را به طور کلی نابود می کند. در این میان آن ها دختری که وانمود می کند نامزد آن هاست را درمانگر خود می یابند. این زن برای به حرکت درآوردن و تکان دادن خودِ این افراد استخدام شده است در حالی که دنیایی که این افراد خودخواه به آتش کشیده اند بیشتر و بیشتر در آتش می سوزد. این فیلم در سال ۲۰۰۸ که بحران اقتصادی جهانی در راه بود ساخته و سال بعد اکران شد. در این فیلم تاجران طماع به فاحشگانی بی باک تشبیه شده اند و اقتباس تلویزیونی لوج کریگان و ایمی سیمتز از این فیلم نیز همین سبک و سیاق را در پیش گرفته است اما بیش از فیلم سودربرگ وارد پیشداوری در مورد فعالیت های اقتصادی، قراردادهای اجتماعی و محدوده های سرمایه داری می شود که همیشه دستکم یک جنسیت را قربانی جنسیت دیگر می کند.

در سریال «تجربه نامزدی» شخصیت کریستی با بازی رایلی کیو سفر شخصیتی خود را با طمع زندگی لوکس و ضروریات مالی آغاز می کند اما نقش او به عنوان یک فاحشه ی ماهر تغییر کرده و بین خطر و هیجان او را سردرگم می کند به طوری که بیننده نیز انتظار ندارد این سراسیمگی به سادگی و به زودی به پایان برسد. نیم ساعت پایانی اپیزود نهایی فصل اول یک بحران شخصیتی و وجودی را به وضوح در معرض نمایش قرار می دهد که هیچ جوابی برای آن وجود نداشته و به شدت شخصیت اصلی فیلم و تماشاگران را در بهت و حیرت و البته سردرگمی فرو می برد.

۵- پدر و مادر بودن

5

سریال تلویزیونی «پدر و مادر بودن» (Parenthood) با لیست بلند بالایی از بازیگران سرشناس و سازنده ای که همواره سریال های بی نظیری ساخته است نیز یکی از سریال های درام خانوادگی به شمار می آید که در نوع خود نظیر ندارد. همه چیز در این سریال حساب شده است و به موضوعاتی پرداخته که کمتر در سریال های دیگر پرداخت مناسبی پیدا کرده اند، موضوعاتی مانند ترس از سرطان و بارداری ناخواسته و برخی موضوعات دیگر. در کنار این موضوعات جدی که سریال به آن ها می پردازد موضوعات مفرحی مانند مهمانی و مسابقات آشپزی نیز با کررات در این سریال به نمایش در می آید که فضای شاد و پرهیاهویی را به آن می بخشد.

۴- فارگو

4

هر آن چه که در این سریال فوق العاده می بینیم مدیون برادران کوئن است. اگر چه نوآ هاولی در ساخت سریال «فارگو» (Fargo) از ایده و تجربیات برادران کوئن الهام گرفته اما این موضوع باعث نشده که وی به نقش، صدا و داستان گویی خود اطمینان نداشته باشد و صرفاً نقش یک مقلد صرف را بازی کند. هر اپیزود از این سریال شایستگی های خاص خود را دارد که در آنِ واحد جذاب و باشکوه، تلخ و نیشدار و تهوع آور است. هیچ بخشی از این کمدی سیاه تصادفی نیست حتی حوادثی که کاملاً به نظر می رسند به یکباره اتفاق افتاده اند. هر دیالوگی  که در سریال رد و بدل می شود بر پایه ی یک پازل پیچیده در مورد انسانیت استوار است که روی صحنه به نمایش گذاشته می شود.

یک انسان معمولی با انتخابی بین فریب، فساد و طمع ورزی مواجه می شود و عکس العمل او به این شرایط به یک نتیجه ی منطقی منجر می شود… البته تنها بعضی اوقات. سریال «فارگو»  تمثیلی سرد و خشن و بیرحمانه از شرایط انسان است که از سخنان چند پهلو و ریاکارانه و شخصیت هایی بسیار ملون تر و متغییر تشکیل می شود. بی دلیل نیست که این سریال بازیگران بزرگی مانند بیلی باب تورنتون، مارتین فریمن، کریستین دانست و ایوان مک گرگور را به خود جلب کرده و آن ها را متقاعد ساخته که نقشی در آن داشته باشند.

۳- بافی قاتل خون آشام

3

شاید بتوان گفت که تنها جاس ودون می دانست که دنیای بافی تا به این حد بزرگ است. در کل او داستان فیلمی با عنوان «بافی قاتل خون آشام» (Buffy the Vampire Slayer) را نوشته بود که فراتر از آن چیزی که او تصور می کرد رفت. زمانی که ودون فرصتش را پیدا کرد سریالی را با همین نام ساخت که تاثیر زیادی بر تمام سریال های ترسناک فانتزی پس از خود گذاشت. در این سریال استاندارد جدیدی تعریف شده است که  قبلاً هیچگاه هیچ سریالی از آن عبور نکرده و شاید هیچگاه نیز این اتفاق رخ ندهد. در ترکیب داستان ترسناک و هیجان انگیز هیولاهای شیطان صفت با یک داستان به درازای یک فصل یا حتی چند فصل، سریال «بافی قاتل خون آشام» را می توان به یک ماشین قصه گویی تشبیه کرد که هیچ چیزی کم نداشته و هیچ چیزی نیز وجود نداشت که نتواند انجام دهد.

بافی سامرز با بازی سارا میشل گلار یک دختر جوان است که وظیفه ای ندارد جز از بین بردن خون آشام ها و دیگر موجوداتی که به دنیای تاریکی تعلق دارند. وی همراه با گروهی از دوستان مشتاق و وفادارش به سختی در این راه می جنگد و در برخی از موارد تلفاتی نیز به ارتش او وارد می شود. شخصیت بافی را باید یکی از قوی ترین شخصیت های زن سریال های دهه ی ۱۹۹۰ نامید. برخلاف ماهیت فانتزی سریال و اسم غلط اندازش، سریال «بافی قاتل خون آشام» بسیار هوشمندانه طراحی شده و بسیار بیشتر از آن چه که تصور می کنید غنی است.

۲- M*A*S*H

2

سریال «M*A*S*H» که از روی فیلمی به همین نام به کارگردانی رابرت آلتمن ساخته شده بود داستان یک گروه از جراحان نظامی در بیمارستانی سیار در دوران جنگ کره را روایت می کند. هدف اصلی فیلم تقبیح و به سخره گرفتن جنگ نیست بلکه قصد دارد نحوه ی کنار آمدن افراد با چنین وقایع بزرگ و مخوفی را از طریق خنده به تماشاگر نشان دهد. در حالی که سریال «M*A*S*H» بسیار وارد دنیای سیاست و انتقاد سیاسی شده و به نحوی جنگ ویتنام را به سخره می گرفت بلکه داستانی سراسر سرخوشی نیز دارد که از بازیگران با استعدادی مانند آلن آلدا، لورتا سویت، جیمی فار، هری مورگان و ویلیام کریستوفر برای به تصویر کشیدن ماجراجویی های خنده دار و بامزره نهایت استفاده را برده است.

اگر چه در حال حاضر سریال های زیادی دارای ترکیبات کمدی و درام سنگین دیده می شود اما بدون شک باید اذعان کرد که بسیاری از آن ها از سریال «M.A.S.H» الهام گرفته اند. همچنین این سریال یکی از بهترین موسیقی های متن سریال های تمام تاریخ را در خود دارد.

۱- چراغ های جمعه شب

1

سریال «چراغ های جمعه شب» (Friday Night Lights) دنیایی ساخته بود که همه ی ما می خواستیم جزئی از آن باشیم و این کار را پس از رمان و فیلمی با همین عنوان به کارگردانی پیتر برگ انجام داد که در مورد یک تیم فوتبال آمریکایی در یک مدرسه ی کوچک بود. این سریال چنان تأثیری بر بینندگان خود داشت که هنوز بسیاری از افراد می توانند دیالوگ ها، ساختار مدرسه، شماره ها، القاب و کسب و کارهای محلی درون شهر ترسیمی سریال را به یاد بیاورند. همانطور که در سریال همه ی شهر از والدین و مدیران مدرسه گرفته تا طرفداران و پشیتبانان از مربی تیم می خواهند که هر هفته پیروزی جدیدی را برای آن ها به ارمغن آورده و به طور کلی این فشار همواره روی تیم حس می شد، روی صحنه نیز سریا برای بدست آوردن رضایت و تسخیر قلب های تماشاگران مبارزه می کرد و مانند هر فیلمی در ژانر ورزشی کاری بسیار سخت داشت اما توانست در هر اپیزود پیام روشن و واضح پیروزی را به تیم و در ادامه به تماشاگران منتقل کند.

 

حسین علی پناهی / روزیاتو

 

 

 

برادران کوئن مارتین اسکورسیزی آلفرد هیچکاک سریال فارگو هنری مانچینی استیون سودربرگ
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین