کد خبر: 64444 A

نمایش بیشتر از فیلم های اکران نوروزی فروخت/ تهیه کنندگی پررنگ نوید محمدزاده ، سعید روستایی و اشکان خطیبی/ ماجراهای جالب پشت صحنه تئاتر

نمایش بیشتر از فیلم های اکران نوروزی فروخت/ تهیه کنندگی پررنگ نوید محمدزاده ، سعید روستایی و اشکان خطیبی/ ماجراهای جالب پشت صحنه تئاتر

شاید برای خوانندگان این گزارش جالب باشد اگر بنویسیم با یک ضرب‌ و تقسیم ساده و سرانگشتی می‌توان نشان داد حتی نمایشی بوده که با وجود ظرفیت نصف در پذیرش تماشاگران (به دلیل رعایت پروتکل‌های بهداشتی) تا همین امروز توانسته رکورد تماشاگران فیلم سینمایی پرتبلیغات و دارای حمایت‌های آنچنانیِ «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازی‌فر، یا اساسا قریب‌به‌اتفاق فیلم‌های اکران نوروزی سینماها را پشت سر بگذارد.

ایران آرت: بابک احمدی در اعتماد نوشت: بهار تئاتر پایتخت در حوزه اجراهای صحنه‌ای با حضور پرشور گروه‌های جوان در سالن‌های نمایشی آغاز شد. شاید برای خوانندگان این گزارش جالب باشد اگر بنویسیم با یک ضرب‌ و تقسیم ساده و سرانگشتی می‌توان نشان داد حتی نمایشی بوده که با وجود ظرفیت نصف در پذیرش تماشاگران (به دلیل رعایت پروتکل‌های بهداشتی) تا همین امروز توانسته رکورد تماشاگران فیلم سینمایی پرتبلیغات و دارای حمایت‌های آنچنانیِ «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازی‌فر، یا اساسا قریب‌به‌اتفاق فیلم‌های اکران نوروزی سینماها را پشت سر بگذارد.

در همین فصل نوید محمدزاده با تهیه‌کنندگی حدود چهار نمایش شروع خوبی داشت و سعید روستایی با حمایت مالی از دو نمایش، ناخواسته این پیام را ارسال کرد که قصد دارد به‌صورت جدی‌تر در زمینه حمایت مالی گروه‌های تئاتری جوان ورود کند.

گزارش پیش‌رو حدود 16 نمایش را در سالن‌های متفاوت تئاتر پایتخت به تماشاگران پیشنهاد می‌دهد. این نمایش‌ها به‌طور طبیعی از جنبه‌های متعدد با یکدیگر تفاوت و اساسا فاصله دارند.

برای نمونه در یک ‌سمت هنرمند قدیمی، هادی مرزبان ایستاده با نمایش «دکتر نون» و در سوی دیگر، مرتضی جلیلی‌دوست با نمایش «بودن». تمام اینها در شرایطی رخ می‌دهد که از برنامه‌های اداره کل هنرهای نمایشی و مجموعه دولت خبری در دست نیست؛ البته جز ارسال پیام تبریک سال نو یا ابراز تاسف از درگذشت یک هنرمند.

سجاد افشاریان پرمخاطب‌تر از اکران نوروز

نمایش «بک تو بلک» به کارگردانی سجاد افشاریان با ایفای نقش خودش (تک‌پرسوناژ) نمایشی است که ابتدای گزارش اشاره شد؛ این نمایش توانسته رکوردهایی مانند جذب تماشاگر در سالن شهرزاد و گیشه 4 میلیارد تومانی (طبق اعلام روابط عمومی گروه) را ثبت کند.

البته جابه‌جا شدن این رکوردها برای تئاتر دغدغه‌مند و دارای اندیشه سر سوزنی نمی‌ارزد. احتمالا به یک دلیل ساده که به هرحال حضور مردم در سالن تئاتر باید تفاوت داشته باشد با حضور در استادیوم‌های ورزشی یا فروش فیلم‌های کم‌مایه پرمشتری! چیپس و پفک هم بالاتر از سیب و پرتقال به فروش می‌رسد! ولی این فروش الزاما نشان‌دهنده مرغوبیت نیست. شاید بیشتر نشان‌دهنده فقر سرگرمی‌سازی است.

ساخته اخیر سجاد افشاریان که در سالن شهرزاد (یا آن‌طور که خودشان علاقه دارند، بگویند: پردیس تئاتر شهرزاد) روی صحنه می‌رود و از روزهای نخست مورد توجه تماشاگران قرار گرفته است. این نمایش -طبق اعلام روابط عمومی- در دو هفته ابتدایی توانست 5 هزار تماشاگر به سالن حدودا 270 نفره جذب کند.

فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» با وجود اکران تمام ظرفیت و بهره‌گیری از بهترین امکانات تبلیغی سطح شهر و کشور، بهترین زمان‌های صداوسیما، حمایت‌های سیاسی، کانال‌های تلگرامی، صفحه‌های تبلیغی اینستاگرامی و خبرگزاری‌ها، همچنین اکران در سینماهای سراسر کشور، ظرف بازه زمانی مشابه حدود 63 هزار تماشاگر داشت. البته در بعضی گزارش‌های اعلامی در پایان نوروز این فیلم توانسته 193 هزار و 500 بلیت بفروشد که باز هم رقم چشمگیری نیست. کل فیلم‌های سینمایی اکران نوروز870 هزار مخاطب داشت و به یک میلیون نفر هم نرسید؛ ‌یک شکست مطلق.

سعید روستایی و اجرای دوباره «فرآیند»

اگرچه سعید روستایی تصمیم گرفت در سال 1401 از اجرای دو نمایش حمایت کند ولی شواهد نشان می‌دهد باید نمایش «فرآیند» ساخته علی کرسی زر را جدی‌تر از دیگری (داغ ننگ) دانست.

«فرآیند» فضایی کافکایی پیش روی مخاطب می‌‌گسترد و مهندسی صحنه و اجرا، به اضافه فرم بدنی بازیگرها، از جمله جذابیت‌های کاری است که حدود چهار سال قبل تولید شده.

به این اعتبار می‌توان در گام اول به انتخاب روستایی نمره قبولی داد ولی مساله اینجاست که اگر قرار است در این حوزه بیشتر فعالیت کند، لازم است در ادامه دست به انتخاب‌های دقیق‌تری بزند.

اینکه از چه تئاترهایی (بازتولید یا تولید تازه) حمایت می‌کند یا از اساس امکان و شرایطی برای به جریان انداختن موتور نمایش‌های نوع دیگر و متفاوت (به خصوص در زمینه شیوه تولید، اجرا و تبلیغات) به وجود می‌آورد یا نه؟ اینکه خودش مولد شود یا مصرف‌کننده تولیدات دانشجویی (آن‌طور که الان رواج دارد) و در نتیجه مشارکت‌کنندگان در جشنواره تئاتر دانشگاهی مبحث قابل تاملی است.

به یک معنا معتقدم نیروی عظیمی در گوشه‌وکنار تهران و شهرهای گوناگون ایران نادیده انگاشته شده‌اند. کارگردان با استعداد سینما وقتی این گزاره را به زبان حرفه خود و تولید سینمایی ترجمه کند، متوجه خواهد شد از چه نیرو و استعدادِ بالقوه‌ای حرف می‌زنیم. نکته! آیا قرار است روی تئاتر بازیگرمحور سرمایه‌گذاری کنیم یا کارگردان‌محور؟!

تهیه‌کننده‌ای با چهار نمایش

نوید محمدزاده چندسالی است که به تهیه‌کنندگی تئاتر علاقه نشان داده؛ او نمایش‌های «صامت» اثر امیر بهاور اکبرپور دهکردی و «بودن» کاری از مرتضی جلیلی‌دوست، «شب شک» به کارگردانی امیرحسین بریمانی و «کریم‌لوژی» اثر رضا بهرامی را تهیه کرده است.

استراتژی تولید تازه و بازتولید یا ادامه اجرا در کنار هم. معتقدم چنین حمایت‌هایی می‌تواند و باید شامل بخشودگی‌های مالیاتی برای هنرمندان شود ولی بد نیست به این نکته هم فکر کنیم که در میان فعالان جوان، به‌ویژه گروه‌های دانشجویی چه نتایجی به بار می‌آورد.

بعضا می‌شنویم که «گروه جوان انتظار دارد نوید محمدزاده در حین تمرین‌ها حاضر شود» یا یکی از دوستان نزدیک این تهیه‌کننده در پیام ستایش‌آمیز تبریک تولدش اشاره می‌کند که «تو گاهی حتی فرصت نمی‌کنی به تماشای تئاترهایی که تهیه کردی بنشینی» و مواردی از این جنس که بیانگر نوعی شیفتگی غیرعادی، شاید با هدف شبکه‌سازی، سلیقه‌سازی و برندسازی است.

چنین رویکردهایی از این منظر که شکاف ناشی از فقدان حمایتی را که وظیفه دولت‌هاست، پر می‌کنند، قابل توجهند و البته شایسته تقدیر ولی وقتی بوی ساخت‌و‌ساز روابط انحصاری معطوف به قدرت به مشام می‌رسد، باید نهیب زد. انحصار فساد می‌زاید.

بین نمایش‌های تهیه‌شده، «شب شک» و «کریم‌لوژی» به‌نوعی بازتولید (نه به معنای دقیق کلمه) محسوب می‌شوند و نمایش‌های «صامت» و «بودن» تجربه‌های تازه. کارگردان‌های دو نمایش آخر هر دو چهره‌های برگزیده جشنواره تئاتر دانشگاهی در دوره‌های گذشته‌ هستند و خلاق. امیر بهاور دهکردی پیش از این با نمایش «باغ‌وحش» خودش را به منتقدان و تماشاگران معرفی کرد و تا حدی مورد توجه قرار گرفت.

اجرایی که به روابط پیچیده درون خانواده (سرکوب زن توسط مرد) می‌پرداخت و در فرم اجرایی هم از بازی‌های نسبتا یکدست و صحنه‌ مینیمال (و کاربردی) بهره می‌گرفت. مرتضی جلیلی‌دوست نیز در اجرای گذشته‌اش «دریم‌لند» موفق شد جنسی از برخورد با حضور بازیگر روی صحنه و فضاسازی را به نمایش بگذارد که برای تماشاگران جذابیت زیادی داشت. اجرا یادآور سینمای صامت بود و شخصیت‌های پرشمار تا انتها کلمه‌ای بیان نمی‌کردند؛ با این‌حال تمام اجرا، چنانکه از نامش پیداست، سرشار بود از رویا و عاطفه. «ولگرد (چاپلین) از خواب بیدار می‌شود و خودش را در محیطی محصور به همراه تعدادی از افراد دیگر می‌یابد. همه بسیار خوشحال هستند اما این خوشحالی برای ولگرد به زودی پایان می‌یابد. معشوقه چاپلین اعدام می‌شود...» حالا با مرور خلاصه داستان نمایش تازه این گروه به نظر می‌رسد می‌توان به ملاقات دوباره گروه امیدوار بود. «بازیگر جز یک عکس، چیز دیگری از آنچه بوده است باقی نخواهد گذاشت. حرکاتش، سکوت‌هایش و چگونگی عشقش به ما نخواهد رسید. شناخته نشدن او بازی نکردن است و بازی نکردن صد مرتبه مردن است با همه موجوداتی که او به وجود آورده یا جان و توان داده است. آنچه مهم است تحرک ابدی است نه زندگانی جاودان. باید سیزیف را خوشبخت انگاشت. آلبر کامو».

جمع پرشورِ اشکانِ خطیبی

درحالی‌که بسیاری از مدرسان بازیگری چندان پای هنرجویان خود نمی‌ایستند، اشکان خطیبی ظاهرا رویه متفاوتی در پیش گرفته است.

او حالا علاوه بر اینکه به نوجوانان و جوانان علاقه‌مند درس بازیگری می‌دهد، در تمام مراحل کسب تجربه آنها را قدم به قدم دنبال می‌کند. به معنای دیگر، با یک راهبر طرف هستیم که شاید معادل دقیق انگلیسی‌اش همان master باشد. «چخوف‌خوانی زیر نظر نماینده فدراسیون روسیه» و «پزشک نازنین» هر دو ساخته اشکان خطیبی با هنرجویانش به شکل عجیبی مورد توجه قرار گرفت و نمونه‌‌ای شد که می‌توان با خیال آسوده به خانواده‌ها پیشنهاد داد.

در لحظه نگارش این گزارش بیشتر بلیت‌های نمایش‌ها تا روز جمعه 16 اردیبهشت‌ماه، یعنی یک ماه آینده فروش رفته است. این استقبال در مورد نمایش‌هایی که بازیگرهایش را یک جمع هنرجو تشکیل می‌دهند، خیره‌کننده به نظر می‌رسد. به‌ویژه که سلیقه تئاتری خطیبی (طرفدارش باشم یا منتقدش) به ما می‌گوید او کسی نیست که با نمایش‌های نازل و کمدی‌های مبتذل قصد جذب مخاطب کند. «پزشک نازنین» نوشته نیل سایمون و «چخوف‌خوانی...» به قلم مایکل فرین هردو برای تماشاگران غیرحرفه‌ای تئاتر جالبند و مواجه شدن با فضا و شخصیت‌های‌شان برای جوان‌ها کار آنچنان دشواری نیست. 

خطیبی ابتدا از ۲۴ بهمن دو نمایش را در تماشاخانه «سپند» روی صحنه برد که به دلیل تعطیلات فعالیت‌های هنری در پی شیوع ویروس کرونا متوقف شد. او حالا به تماشاخانه ملک رفته و مثل دوره اجرای قبل با استقبال مواجه شده است.

خونین‌زار، خونین شد!

ایجاد فاصله ناخواسته یک‌روزه در جریان نگارشِ گزارش کافی بود تا خبر توقیف نمایش «خونین‌زار» به کارگردانی سهراب حسینی و بازی نسیم ادبی از راه برسد و در متن پیش‌رو جا خوش کند. نمایشی که به گفته تهیه‌کننده‌اش 150 شب روی صحنه رفته و در مقاطع مختلف حدود 9 مرتبه بازبینی را تجربه کرده بود. بدعت‌ها و ممنوعیت‌ها فزونی یافته و شورای نظارت دیگر با کارگردان یا تهیه‌کننده برای مطرح کردن موارد تماس نمی‌گیرد بلکه در موارد متعدد مشابه، آقایان یک راست با سامانه فروش بلیت تماس گرفته و دستور لغو بلیت‌فروشی صادر می‌کنند. یعنی تضییع حقوق تهیه‌کننده، نویسنده، کارگردان و تمامی عوامل یک نمایش را برای خودشان کاملا عادی می‌دانند. حسن مصطفوی، تهیه‌کننده این نمایش توضیح می‌دهد: «مساله من نمایش خودم نیست، بلکه مساله مهم‌تر این است که چرا یکسری افراد غیر کارشناس درباره کارهای هنری نظر کارشناسی می‌دهند و از آن بدتر چرا این افراد می‌توانند تصمیم‌گیرنده و تعیین‌کننده باشند. اگر اثری تخطی کرده، شکل حرفه‌ای این است که به تهیه‌کننده و کارگردان آن اعلام کنند و آنها توضیحات خود را ارایه بدهند. اگر مشخص شد تخلفی صورت گرفته، کار را اصلاح کنند و اگر باز هم تخطی کردند، آن زمان می‌توان نمایش را توقیف کرد.» با این حال اداره‌ کل هنرهای نمایشی تا اینجای کار نشان داده دست همگان برای دست‌اندازی به صحنه‌ها باز است و قرار نیست در دوره ایشان آرامش و امنیت شغلی فراهم باشد. فهرست موارد توقیفی در ماه‌های اخیر رفته‌رفته به سیاه‌های بلندبالا تبدیل می‌شود.

موردِ غریبِ کاظم نظری

عجیب‌تر از فرآیند منجر به توقیف نمایش «خونین‌زار» گفته‌های مدیر کل هنرهای نمایشی بعد از انتشار خبر ماجرا بود که بر حیرت‌ها افزود. کاظم نظری در گفت‌وگو با خبرگزاری کار ایران گفت: «این نمایش به ادعای خود کارگردان بیش از صد اجرا رفته است. می‌دانید صد اجرا رفتن یعنی چه؟ یعنی سه ماه یک سالن در اختیار این گروه قرار گرفته، سه ماه نمایش اجرا کرده و سه ماه درآمد کسب کرده‌اند. آیا عدالت است گروهی که در سالنی می‌خواهد اجرا برود به او بگویند سه ماه است نمایش دیگری در حال اجرا بوده و سالن پر است و او مجبور شود به سالن دیگری برود که شاید مخاطب آنجا نرود؟»

مدیر کل هنرهای نمایشی کشور طوری صحبت کرده که گویی با کسب درآمد گروه‌های تئاتری مشکل دارد! آن‌هم در شرایطی که خودش و مجموعه بالادستی‌اش، نه‌تنها در جذب بودجه که در زمینه لابی برای افزایش رقم بودجه هنرهای نمایشی را ناتوان نشان می‌دهند.

در پاسخ به این اظهارات باید گفت شما سالن‌های مرگ مغزی شده زیر دست دولت را رونق دهید، «سنگلج»، «هنر»، «تئاتر شهر» و...؛ ترسیم وضعیت برای یک مرکز فرهنگی- هنری غیردولتی پیشکش. مشخص نیست واکنش «انجمن صنفی تماشاخانه‌های ایران» به دخالت‌ آشکار مقام دولتی چه خواهد بود ولی باید به اداره‌ کل هنرهای نمایشی توصیه‌ کرد یا سیاست حمایتی موظفی‌اش در قبال گروه‌های تئاتری را از وضعیت قطره‌چکانی و گنجشک‌روزی خارج کند، یا در صف توقیف‌کنندگان و مانع‌تراشان کسب درآمد هنرمندان قرار نگیرد.

«تئاتر شهر» همچنان بدون برنامه

رویکرد مجموعه تئاترشهر در قبال گروه‌های نمایشی هیچ‌گاه روشن نبوده. در صورت‌بندی دیگر، حتی نتوانسته مشخص کند به چه نوع تئاتر‌هایی بها می‌دهد و این دقیقا سم مهلکی است که سال‌ها از جانب مدیران اداره کل حقنه شده و می‌شود، چراکه آنها برای خوشامد هنرمند مورد علاقه‌شان، توصیه فلان نهاد یا خودنمایی برای بهمان جریان، به هر‌ سازی رقصیده‌اند.

مدیریت «تئاتر شهر» در دهه‌های گذشته - جز دوره حضور حسین پاکدل- شاهد استقلال رای نبوده و عملا به کارگزار اوامر یا مکان رانت‌ساز بدل شده است. به همین دلیل روز به روز با مجموعه‌ای بدون هویت مشخص مواجه شده‌ایم که مدت‌هاست دیگر تماشاگران پروپاقرص دهه هفتاد و اوایل دهه هشتادش را روی صندلی‌ها نمی‌بینید.

این روزها نمایش «دکتر نون» به کارگردانی هادی مرزبان در این سالن روی صحنه رفته و «خماری» کاری از امین بهروزی، دیگر نمایش قابل ذکر در این مجموعه است. ابراهیم پشتکوهی هم بعد از مدت‌ها نمایشی به نام «هملت پشتکوهی» را روی صحنه آورده که برخلاف تجربه‌های گذشته‌اش رویکرد کاملا رئالیستی دارد و تماشایش به احتمال زیاد خالی از لطف نیست.

ساختن از هیچ

در پایان تماشای نمایش «ساختن» به کارگردانی مصطفی ذره‌پرور در کنار نمایش‌های «فرآیند»، «بودن» و «خماری» پشنهاد می‌شود. اجرایی که در سالن اصلی تئاتر مولوی روی صحنه می‌رود و حاصل یک‌ سال تمرین مداوم و سخت‌کوشانه یک گروه جوان دانشجویی است. دانشجویان؛ تنها روزنه امید این روزهای تئاتر ایران که می‌دانند چطور از هیچ، شگفتی بسازند.

اشکان خطیبی نوید محمدزاده سعید روستایی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین