کد خبر: 66932 A

صدای مردم در تلویزیون

روزنامه دولت: تلویزیون صدای مردم نیست/ صدا و سیما در خواب است

روزنامه دولت: تلویزیون صدای مردم نیست/ صدا و سیما در خواب است

ایران، ارگان رسمی دولت : اگر بخواهیم با معنای عرفی صدا و سیما را برابر تلویزیون در نظر بگیریم، اوضاع خوب نیست! و برای حدس این وضعیت لازم نیست مخاطب حرفه‌ای تلویزیون، متخصص رسانه یا برنامه‌ساز باشیم. وضعیت برای همه مشهود است.

ایران آرت: هدی محمدی، پژوهشگر ارتباطات در صفحه آخر روزنامه ایران نوشته است: ​​​​​​​من از آنهایی هستم که وقتی همه از دوران افول تلویزیون حرف می‌زنند، سرم را بالا می‌گیرم و می‌گویم: «جنازه تلویزیون هم اثرگذاریش از همه رسانه‌ها بیشتره»!

و این حرف را از روی علاقه و احساس نمی‌زنم. باور دارم که تلویزیون اثرگذارترین رسانه در بین رسانه‌هایی‌ است که تاکنون در جوامع عمومیت پیدا کرده است.

اما در این تعریف و ادعا یک چیز را جا می‌اندازم. تلویزیون برابر صدا و سیما نیست، رسانه بزرگتری است که صدا و سیما به‌عنوان یک نهاد رسانه‌ای فرهنگی از آن استفاده می‌کند.

اما اگر بخواهیم با معنای عرفی صدا و سیما را برابر تلویزیون در نظر بگیریم، اوضاع خوب نیست! و برای حدس این وضعیت لازم نیست مخاطب حرفه‌ای تلویزیون، متخصص رسانه یا برنامه‌ساز باشیم. وضعیت برای همه مشهود است.

در این نوشتار قصد دارم به دلایلی که گمان می‌کنم در وضعیت امروز تلویزیون تأثیر دارند، بپردازم.

1- جایگاه گمشده تلویزیون :

رسانه ملی، رسانه رسمی، رسانه دولتی و به‌طور کلی رسانه‌ای که با بودجه عمومی کشور گردانده می‌شود جایگاهش درست بین مردم و حاکمیت است. به همان اندازه که مسئولیت دارد تریبون حاکمیت باشد تا با مردم حرف بزنند، موظف است که صدای مردم نیز باشد تا مطالبات‌شان را به گوش حاکمیت برساند. اتفاقی که مدت‌هاست در رسانه ملی رخ نمی‌دهد. در ارتباطات، مخاطب زمانی دست به مصرف یک رسانه می‌زند که صدای خود را در آن بشنود، تصویر خود را در آن ببیند و در نهایت در آن نماینده داشته باشد. وقتی این حس در مخاطب رسانه ملی ایجاد نمی‌شود به این معناست که جایگاه تلویزیون گم شده، حالا دیگر نه صدای مردم را به حاکمیت منتقل می‌کند و نه حتی تریبون تمام ارکان حاکمیت به‌حساب می‌آید. شبیه هیاهویی است که در آن هیچ صدایی شنیده نمی‌شود. البته حتی اگر در این هیاهو برنامه‌هایی چون «شیوه» تولید شود کسی آن را به حساب تلویزیون نمی‌نویسد. این «شیوه» است که دیده می‌شود. «شیوه» یک استثناست در برابر جریان تک‌صدای تلویزیون، استثنایی که عملکردش به پای تمام تلویزیون نوشته نمی‌شود.

2- سرگرمی رسالت فراموش شده:

تلویزیون رسانه سرگرمی است، مخاطبان برای گذراندن اوقات فراغت به سراغ این رسانه می‌روند. در حالی که رقبای تلویزیون هر روز دست به تولیدات سرگرم‌کننده‌تری می‌زنند تلویزیون با برنامه‌های «کارشناس‌زده» و «روانشناسی‌زده» و تولید سریال‌هایی که نسبت به تولیدات گذشته همین رسانه، جذابیت لازم را ندارند هر روز مخاطبی را که برای سرگرمی از این رسانه استفاده می‌کند از دست می‌دهد.

3- رسانه پیام است:

این جمله احتمالاً معروف‌ترین جمله دانشمند بزرگ ارتباطات مک لوهان است. معنای کلی این عبارت این است: هر رسانه مشخص می‌کند که چه پیامی در آن منتقل شود و هر پیام خود نشان می‌دهد باید در چه رسانه‌ای منتشر شود. ساعات زیادی از کنداکتور تلویزیون صرف تولید و پخش برنامه‌هایی می‌شود که بیشتر مناسب انتشار در فضای مجازی هستند نه رسانه ملی! چرا که در فضای مجازی مخاطب امکان انتخاب دارد و می‌تواند محتوایی را ببیند که با سویه‌های سیاسی او هم‌راستا باشد. اما تلویزیون رسانه‌ای برای مخاطبان با گرایشات مختلف سیاسی است و اگر قدرت تولید برای مخاطبان متکثر را ندارد نباید با تولید محتوای یک‌سویه و نادیده گرفتن بخش دیگری از مردم دست به ایجاد چرخه نارضایتی در بین مخاطبان بزند.

همان‌طور که در ابتدا گفتم، تلویزیون رسانه مهمی است. می‌تواند همه رسانه‌ها را تحت تأثیر خود قرار دهد. می‌تواند جهت‌دهی کند و جریان بسازد، اما این امکانات بالقوه این رسانه است، امکانی که از آن استفاده نمی‌کند!

تلویزیون هنوز قادر است برجسته‌سازی کند. هنوز می‌تواند برای جامعه اولویت خبری ایجاد کند اما مدت‌هاست قابلیت اقناعی خود را _به دلایلی که گفته شد و برخی دلایل دیگر_ از دست داده است. بهترین توپ ورزشی دنیا نمی‌تواند از کسی فوتبالیست بسازد، همان‌طور که بهترین مواد اولیه نمی‌تواند کسی را به آشپزی ماهر تبدیل کند. بالفعل کردن استعداد تلویزیون نیازمند شناخت این رسانه، شناخت جامعه، افکار عمومی و مخاطب است.

 

صدا و سیما
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین