کد خبر: 62451 A

نادر مشایخی: می‌خواستم بگویم صدای مملکت گل و بلبل در سال 1400 اینگونه است/ مسئله موسیقی «شنیدن» است نه اجرا/ اثر جدیدم در اتاقِ تدوین رهبری می‌شود

نادر مشایخی: می‌خواستم بگویم صدای مملکت گل و بلبل در سال 1400 اینگونه است/ مسئله موسیقی «شنیدن» است نه اجرا/ اثر جدیدم در اتاقِ تدوین رهبری می‌شود

پیشرفت از حالت ابتدایی و بدوی به حالت ساده رسیدن است؛ اما از طریقی پیچیده! یعنی شما در نهایت باید به سادگی برسید، اما پیش از آن باید اصطلاحا پیچیده شوید و بعد کم کم به آن سادگی برسید.

ایران آرت: نادر مشایخی درباره قطعه جدیدش با عنوان «گل و بلبل»، از وضعیت موسیقی معاصر و دلیل علاقه‌اش به جان کیج (موزیسین و آهنگساز سده بیستم) سخن گفت. او همچنین اشاره‌ای به وضعیت موسیقی معاصر و روند کیفی فعالیتش از گذشته تاکنون کرد.

 

شاید ندیده و نشنیده بتوان گفت قطعه شما برای آلبوم «بیست» اثر ویژه‌ای است و این ویژه بودن حتی از نام آن «گل و بلبل» پیداست. کمی درباره جزییات اثر توضیح دهید.

قطعه‌ «گل و بلبل» اثری است که رهبری آن در اتاق تدوین انجام می‌شود. در حالی که شیوه رهبری ارکستر در موسیقی، به شکل دیگری است. به هر حال قطعه من در سی‌دی «بیست» با تدوین رهبری خواهد شد. اگر اثر را بشنوید متوجه منظورم خواهید شد. موضوع جالب برای من این بود که امکان این کار فقط زمانی ایجاد می‌شود که قطعات با هدف ارائه در یک آلبوم یا سی‌دی ساخته و ضبط می‌شوند و کنار هم قرار می‌گیرند. طی این روند تمام موارد، موضوعات و انگیزه‌هایی که در مقوله رهبری ارکستر پیش می‌آید در اتاق تدوین به سرانجام خواهد رسید.

انتخاب عنوان «گل و بلبل» بر چه اساس بوده؟

انتخاب اسم «گل و بلبل» برگرفته از جمله یا مثالی است که در مورد کشور به کار می‌رود. همیشه می‌شنویم که می‌گویند «ایران مملکت گل و بلبل است»، با انتخاب عنوان مذکور می‌خواستم بگویم صدای مملکت گل و بلبل در سال 1400 اینگونه است.

از علاقه و ارادتان به «جان کیج» بگویید. این هنرمند برای شما چه جایگاهی دارد و به چه دلیل دوستش دارید؟

این هنرمند برای من جایگاه ویژه‌ای دارد و علاقه من به او زمانی بیشتر شد، که فهمیدم مسئله موسیقی شنیدن است،‌ نه اجرای آن. من با شنیدن است که می‌توانم هر صدایی را به موسیقی تبدیل کنم. این نگرش خیلی برایم جالب بوده و هست.

شما آثار عظیم و پیچیده‌ای مانند «اپرای ملکوت»، «سمفونی فیه ما فیه»، «تولدی دیگر» را در کارنامه دارید. چه اتفاقی رخ داده که از آن شیوه نگارش و سبک آهنگسازی تو در تو، به استایل اخیر که ظاهرا ساده و دارای عدم پیچیدگی است، رسیده‌اید؟

می‌دانید جولیوس رابرت اوپنهایمر (فیزیک‌دان و نظریه‌پرداز آمریکایی) درباره­ پیشرفت چه می‌گوید؟ او می‌گوید پیشرفت از حالت ابتدایی و بدوی به حالت ساده رسیدن است؛ اما از طریقی پیچیده! یعنی شما در نهایت باید به سادگی برسید، اما پیش از آن باید اصطلاحا پیچیده شوید و بعد کم کم به آن سادگی برسید. این اتفاقی است که در من هم در حال رخ دادن است و از این قضیه خوشحالم.

شما پروژه‌های نیمه کاره کمی دارید و اغلب برنامه‌هایتان را به نتیجه می‌رسانید. درباره «بریکولاژ» وضعیت به چه شکل است و آن را به کجا رسانده‌اید؟

به نظر من، «بریکولاژ» همچنان ادامه پیدا کرده و به جنبه‌های خیلی جالبی رسیده است. به این دلیل که با زبان مرتبط است. دیدگاهی که من دارم خیلی روی زبان متمرکز شد. برای اینکه زبان هم جنبه‌های «بریکولاژ» بی‌نهایت زیادی دارد.

اینتر ارکستر تهران که چند سال پیش آن را راه‌اندازی کردید، در حال حاضر چه فعالیت‌هایی دارد؟

اینتر ارکستر تهران هم در دوسال گذشته واقعا نمی‌توانسته کاری انجام دهد. بیماری کرونا نمی‌گذاشت اتفاقی بیفتد و فعالیتی وجود داشته باشد، ولی خب باید از چنین زمان‌هایی استفاده کرد و از این دوسال هم باید برای پرداختن به جنبه‌های دیگر استفاده می‌شد تا دینامیک دیگری به خودش بگیرد، که در اینباره زمانش که فرا برسد توضیح خواهم داد. از آنجا که در حال نزدیک شدن به پساکرونا هستیم، برای من خیلی جالب و بدیع است که ببینم چه اتفاقاتی می‌افتد و ما چه تغییراتی کرده‌ایم. این تغییرات، تاثیرات مثبت زیادی روی تفکر ما خواهد داشت.

نظرتان درباره همجواری هنرهای مختلف و اصولا «هنر چند رسانه‌ای» چیست؟

من فکر می‌کنم فرهنگ ایرانی خود همجواری هنرها را دربردارد. ما ایرانی‌­ها حتی در فرهنگمان درهم تنیدگی هنرها را داریم و این آمیختگی مقوله‌ای بسیار قدیمی است و چیز جدیدی نیست.

موسیقی معاصر کشور را چگونه و در چه حد و اندازه‌ای می‌بینید؟ و دلیل همکاری مستمر شما با گروه «یارآوا» چیست؟

به طور کلی یکی از مشکلاتی که در رابطه با موسیقی معاصر وجود دارد این است که هیچ تداومی ندارد؛ در حالی که می‌دیدم تنها گروهی که در تهران فعالیت‌ها و کارش تدام دارد،‌ «یارآوا» است. به نظرم این گروه مهم‌ترین انگیزه برای تداوم موسیقی معاصر کشور است. اینکه گروه‌های معاصر به یک یا دو کنسرت اکتفاء می‌کنند رویه‌ درستی نیست و فعالیت‌ها باید مداوم و جدی باشد. گروه «یارآوا» اینگونه است و فعالیت‌هایش جدی و مستمر و پویاست.

فعالیت مستمر تنها یکی از ویژگی‌های گروه‌های حرفه‌ای است. چه ویژگی‌های دیگری لازم است که گروه‌ها حرفه‌ای و بر اساس استانداردهای جهانی فعالیت کنند؟

ساخت آثار جدید و معاصر یکی از خصوصیات مهم گروه‌های حرفه‌ای است. اتفاقا یکی از نکات مهمی که «یارآوا» را به گروهی خاص تبدیل کرده، همین موضوع است. اعضای این گروه هر بار قطعاتی جدید و معاصر عرضه می‌کنند و این اتفاق باعث می‌شود که مخاطب موسیقی را طور دیگری بشنود. مخاطب زمانی که به کنسرت چنین گروه‌هایی می‌رود، واقعا نمی‌داند چه در انتظارش است! این اتفاق معدود بسیار هیجان‌انگیز و جالب است.

شما تجربه سفر به شهرهای مختلف ایران را دارید، از این روند بگویید. و اینکه واکنش مردم دیگر شهرها نسبت به موسیقی معاصر چیست؟

اتفاقا من در شهرستان‌ها با یک دیدگاه خیلی بکر و جالب مواجه شدم. در تهران نسبت به موسیقی دیدگاهی وجود دارد که افراد بر اساس آن، مدام خودشان را با غرب مقایسه می‌کنند. حتی برخی افراد در خیلی از موارد ادای موسیقی غربی را درمی‌آورند! در شهرستان‌ها چنین الگویی وجود ندارد. می‌توان گفت موسیقی در شهرستان‌ها به نسبت تهران بکرتر است. کارهایی هم که هنرمندان شهرهای مختلف انجام می‌دهند، خاص است و با آثاری که در تهران ساخته می‌شوند، تفاوت دارد. این اتفاقات خوب است و می‌توان با توجه نشان دادن به چنین تفکری، روی آن کار کرد.

به عنوان سوال آخر، آیا طی دو، سه دهه گذشته اطلاعات درست و جامعی از موسیقی معاصر ایران و جزییات آن به مردم ارائه شده است؟

ارائه موسیقی معاصر به مردم کشور طی سه دهه گذشته بسیار کم اتفاق افتاده؛ اما طی ده سال گذشته توجه‌ها نسبت به آن بیشتر شده است و اوضاع در آینده بهتر خواهد شد. اما در کل هیچ­گاه اینطور نبوده که مخاطب هر زمان می‌خواهد موسیقی معاصر بشنود؛ در حالی که در انواع موسیقی‌ها این اتفاق افتاده است. من موافق این هستم که چنین امکانی برای موسیقی معاصر ما وجود داشته باشد و در این صورت است که می‌توانیم به بهتر شدن اوضاع امیدوار باشیم.

 

نادر مشایخی گل و بلبل
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین