بازگشت به خاک: کاهگلنگارانهی پرویز کلانتری در کلکسیون رها گالری

پرویز کلانتری در نقاشی واحه تصویری از سبک زندگی، نوع زیستن و مناسبات اجتماعی گذشته را به تصویر میکشد؛ خانههایی رو به درون، حیاطهایی پر از درخت و کوچههایی که نه تنها محل عبور، که فضای تعاملات انسانی بودند. گویی او در این قاب، هم یاد آن روزها را زنده میکند و هم تلویحاً نقدی بر گسست امروزی انسان با ریشهها و محیط زندگیاش دارد.
ایران آرت: کلکسیون رها گالری خاورمیانه که بیش از دو دهه است با تمرکز بر ارتقای هنر منطقه فعالیت فرهنگی مستمر دارد، شاهکارهای مدرنیستی و معاصر متنوعی از هنرمندان ایرانی و عرب را نگاهداری می کند.
یکی از این آثار، اثری از سری معروف کویری های کاهگلی پرویز کلانتری، نقاش شناخته شده ایرانی است که واحه [ Oasis ] نام دارد. نقاشی واحه در ابعاد ۲۳۱×۱۱۵ سانتی متر در سال ۲۰۰۷ با تکنیک کاهگل روی بوم خلق شده و برای نخستین بار ۲۰ اکتبر ۲۰۱۵ در حراج کریستیز دبی در حالی که ۳۰ تا ۴۰ هزار دلار قیمت گذاری شد، به فروش رسید.
واحه به نقطهای سرسبز در میان صحرا گفته میشود و استاد نقاش این معنا را به شایستگی تصویر سازی کرده است.
پرویز کلانتری (زادهٔ فروردین ۱۳۱۰ زنجان – درگذشتهٔ ۳۱ اردیبهشتماه ۱۳۹۵) هنر را آکادمیک فراگرفت؛ نام او با نقاشی کتب درسی ایران و نیز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوند خورده است؛ یک اثر از آثار این نقاش برجسته، در فهرست تمبرهای ویژه سازمان ملل به چاپ رسیده است. هم چنین تابلوی مشهور "شهر ایرانی از نگاه نقاش ایرانی" او در مقر سازمان ملل در نایروبی قرار دارد.
او از سال ۱۳۵۳ نقاشیهای کاهگلی اش را شروع کرد که به امضای او بدل شد؛ او می گفت: "من نقاش مناظر خاک آلود مملکتم هستم"، اما در واقع پرویز کلانتری هماره در این آثار یک آرمانشهر، بافتار آرمانی ، یک سرزمین موعود آکنده از آرامش، تعادل، زیبایی و سعادت را آفریده است در حالی که در هیچ یک از آنها هرگز انسانی را نقاشی نکرد.
نقاشی واحه پرویز کلانتری که در کلکسیون رها گالری نگهداری می شود تنها یک نقاشی نیست؛ بلکه دریچهای است به حافظهی جمعی یک ملت، به روزگاری که خشت، آفتاب و سایههای آرام عصرگاهی بر دیوار خانهها معنا میآفریدند.
در دل کویر، جایی که خاک و باد به هم میپیوندند، پرویز کلانتری با هنر خود زندگی را از نو روایت میکند.
کلانتری، استاد بیبدیل تصویرسازی از معماری بومی ایران، با بهرهگیری از متریال خاص کاهگل، نه تنها بافتی واقعی و زنده به اثر بخشیده، بلکه با انتخابی هوشمندانه، بُعدی مفهومی نیز به آن افزوده است. کاهگل در این اثر صرفاً مادهای تزئینی نیست، بلکه زبانی بصریست که از گذشتهای ساده، صمیمی و مردمی سخن میگوید.
در این قاب گرم و خاموش، خانههای گنبدی، بادگیرها، دیوارهای خشتی، و برج آرامگاهی با گنبد فیروزهای، همچون نغمهای آرام، در کنار یکدیگر نشستهاند.
ترکیب متعادل خطوط منحنی گنبدها با عناصر عمودی چون درگاهها و برجها، نه تنها ترکیببندی اثر را به تعادل رسانده، بلکه حس ایستایی و استواری جامعهای سنتی را بازتاب داده است.
رنگهای خاکی و گرم، در همنشینی با آبیهای آرام و کاشیکاریهای فیروزهای، حالوهوایی نوستالژیک و فصلی پاییزی به اثر دادهاند.
درختانی که برگهای زرد و قرمز به خود گرفتهاند، گویی نشانی از گذر زمان و دگرگونیاند؛ چنانکه جامعه ایرانی نیز از آن گذشتهی آرام به امروز پرشتاب و مدرن رسیده است.
از منظر جامعهشناسی، نقاشی واحه پرویز کلانتری که در کلکسیون رها گالری خاورمیانه نگهداری می شود، فراتر از یک بازنمایی صرف از معماری سنتی است. استاد نقاش تصویری از سبک زندگی، نوع زیستن و مناسبات اجتماعی گذشته را به تصویر میکشد؛ خانههایی رو به درون، حیاطهایی پر از درخت و کوچههایی که نه تنها محل عبور، که فضای تعاملات انسانی بودند. گویی او در این قاب، هم یاد آن روزها را زنده میکند و هم تلویحاً نقدی بر گسست امروزی انسان با ریشهها و محیط زندگیاش دارد.
این اثر، نمونهای گویا از دغدغهی ماندگار پرویز کلانتری است: حفظ حافظهی بصری ایرانی، بازگشت به خویشتن فرهنگی، و ایستادن در برابر فراموشی.
در روزگاری که برج و بتن جای بادگیر و حوض را گرفتهاند، یادآوری چنین تصاویری، نه تنها یک ضرورت زیباییشناختی، که یک رسالت فرهنگی است.