حمیدرضا شفیعی : به هنر پناه ببریم که بهترین التیام است

در روزگاری که اضطراب و خستگی روانی به صفت جمعی ما بدل شده، بیشتر از هر زمان دیگر نیاز داریم به چیزی پناه ببریم که فراتر از منطق، ما را در آغوش بگیرد. چیزی که نه برای سود، بلکه برای معنا خلق شده باشد. در این میان، اگر هنوز جایی برای نجات و آرامش باقی مانده باشد، آنجا بدون شک، هنر است.
ایران آرت : حمیدرضا شفیعی، مدیر عامل رنگ وستا می گوید: به هنر پناه ببریم که بهترین التیام است. شاید در نگاه اول شعاری شاعرانه بهنظر برسد، اما حقیقتی پنهان در دل زندگی مدرن را یادآور میشود: اینکه ما بدون هنر، بدون رنگ، بدون موسیقی و تصویر، بدون تخیل و حس، چیزی کم داریم؛ اکسیری حیاتی. در جهانی که سرعت، رقابت و خشونت پنهان اقتصادی و اجتماعی هر روز انسان را در تنگنا قرار میدهد، هنر تنها قلمروییست که هنوز میشود بیواسطه واردش شد و آسوده نفس کشید.
این مدیر هنری تاکید کرد:" در هنر، قضاوتها کمرنگاند، زبانها بیمرز و معناها انسانیاند. برای همین است که هنر میتواند التیام باشد؛ بینیاز از نسخه و دارو، فقط با یک رنگ، یک ملودی یا یک تصویر."
شفیعی یادآور شد" صحبت از «پناه بردن به هنر» تنها یک توصیه اخلاقی یا زیباییشناسانه نیست؛ بلکه نوعی ضرورت است، درست مانند پناه گرفتن زیر سقفی امن در طوفان. هنر میتواند زخمهای روح را لمس کند، گرههای نادیدنی روان را باز کند و حتی گاهی کاری کند که انسان دوباره خودش را، دیگری را و زندگی را باور کند. از همین روست با گسترش فشارهای روانی و اجتماعی، توجه به ظرفیتهای درمانی هنر هم افزایش یافته است."
شفیعی خاطر نشان کرد:" رنگدرمانی، نقاشی درمانی، موسیقیدرمانی و تئاتردرمانی دیگر فقط ابزارهای رواندرمانگرها نیستند، بلکه به زبان مشترکی میان افراد جامعه تبدیل شدهاند. انسان امروز نیاز دارد حس کند، ببیند، بیافریند و از طریق خلق، خود را بازسازی کند. و هنر دقیقاً همین است: بازسازی روح انسان از دل ویرانیها."
مدیر رنگ وستا می گوید:" به عنوان نمونه رنگ فقط یک مادهٔ شیمیایی برای پوشاندن بوم ها، کاغذها و یا دیوارها نیست؛ رنگ یک زبان است، یک بیان. رنگها احساس دارند، روان دارند، تأثیر دارند. با این نگاه پای هنر به زندگی واقعی مردم باز می شود. این همان نقطهایست که هنر از گالریها و کتابها فراتر میرود و وارد خانهها، مدارس، بیمارستانها و حتی کارخانهها میشود."
او افزود: " پناه بردن به هنر یعنی پناه بردن به خود؛ به آن بخشی از انسان که هنوز زنده است، هنوز رؤیا میبیند، هنوز میتواند خلق کند. و شاید در میانهی جهانی که دائم ما را از خودمان دور میکند، هیچ کاری مهمتر از بازگشت به خویشتن نباشد. بازگشتی که هنر آن را ممکن میکند. هنر را نباید به حاشیهها و حواشی تقلیل داد. نباید آن را صرفاً به عنوان «سرگرمی» یا «زینت زندگی» دید. هنر، بهویژه در این عصر، ضرورتی است به اندازهٔ نان و امنیت. چرا که گاه یک لحظهی عمیق زیبایی، میتواند ما را از پرتگاه افسردگی نجات دهد."
حمیدرضا شفیعی در پایان تاکید کرد:" به هنر پناه ببریم؛ نه از سر تفنن، که از سر نیاز. نه به عنوان گزینهای فرعی، که به عنوان راهی برای ترمیم، برای ادامه دادن و برای زنده ماندن."