حسین زنده رودی با آبی ایرانی تا آبی مدیترانهای در کلکسیون رها گالری
اثر ۵۳ ساله "Tendre Tourmaline " حسین زندهرودی نامی فرانسوی دارد به معنای "تورمالین لطیف" که اشارهای شاعرانه به سنگی نیمهقیمتی دارد؛ این عنوان، حس مادهای گرانبها و لطیف را به متن تزریق میکند و بر کیفیت گوهرین خط میافزاید. اثر، تجربهای عرفانی ـ بصری است؛ حروف بهسان ذرات انرژی در حال چرخشاند و مخاطب را به تأمل در معنا و فرم فرامیخوانند
ایران آرت: کلکسیون رها گالری خاورمیانه که توسط مهندس محمدرضا قائم مقامی بنیانگذاری شده و مدیریت می شود بیش از دو دهه است با تمرکز بر ارتقای هنر منطقه فعالیت فرهنگی مستمر دارد، شاهکارهای مدرنیستی و معاصر متنوعی از هنرمندان ایرانی و عرب را نگاهداری می کند.
یکی از این آثار، اثری ۵۳ ساله از حسین زنده رودی ، هنرمند پیشگام ایران است؛ اثری از سری شاخص نقاشی خط حسین زنده روی، با نام "variation Tendre Tourmaline" که سال ۱۹۷۲ با تکنیک اکریلیک روی بوم خلق شده است، این اثر فوق العاده مارس ۲۰۱۴ در حراجی کریستیز خاورمیانه ارائه و به فروش رسیده است.

حسین زندهرودی نقاش معاصر ایرانی زاده ۱۹۳۷ میلادی در تهران متولد شد؛ او در خارج از ایران با نام شارل [ چارلز] حسین زندهرودی شناخته میشود.
حسین زندهرودی در سال ۱۳۳۵ وارد هنرستان هنرهای زیبای تهران شد. زندهرودی در بیست و دو سالگی به پاریس رفت و در سال ۱۹۶۱ بیینال پاریس برنده جایزه شد و یک بورس تحصیلی به او تعلق گرفت.
حسین زندهرودی در سال ۱۹۷۲ قرآنی نفیس با طرحهای رنگی را از طرف انتشارات «کلوب کتاب» در پاریس منتشر کرد که جایزه «زیباترین کتاب در سال جهانی کتاب» از طرف یونسکو به آن تعلق گرفت.
موزهٔ بریتانیا در آوریل ۲۰۱۳ بزرگداشتی به احترام این هنرمند برگزار کرده است.
در چهارمین حراج بینالمللی کریستیز آپریل ۲۰۰۸ که در دبی برگزار شد، تابلو نقاشیخط " چهار باغ حسین زندهرودی" به مبلغ یک میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروخته شد که در زمره مهم ترین رکوردهای یک هنرمند متولد خاورمیانه محسوب می شود
اثر "variation Tendre Tourmaline" که در کلکسیون رها گالری خاورمیانه نگاهداری می شود نمونه ای شاخص از خوانش متفاوت زنده رودی ست که او را در نوابغ نقاشی خط خاورمیانه تثبیت می کند.

ساختار کلی اثر بر اساس حرکات نرم و سیال حروف سامان یافته است؛ خوشنویسی در اینجا نه بهعنوان متن خواندنی، بلکه بهعنوان مادهی بصری بهکار رفته است.
حروف در لایههای متفاوت و با مقیاسهای گوناگون روی هم نشستهاند، از بزرگترین فرمهای پررنگ در مرکز تا خوشههای ظریف پیرامونی؛ این امر عمق فضایی و ضرباهنگی پویا ایجاد کرده است.
فضای خالی سفید در میان خطوط پررنگ، تنفس بصری میآفریند و مانع از تراکم خفهکننده میشود.
لطافت در این کار موج می زند و هنرمند برای تاکید عنوان فرانسوی "Tendre Tourmaline" به معنای "تورمالین لطیف" را برگزیده که اشارهای شاعرانه به سنگی نیمهقیمتی دارد؛ این عنوان، حس مادهای گرانبها و لطیف را به متن تزریق میکند و بر کیفیت گوهرین خط میافزاید.
اثر، تجربهای عرفانی ـ بصری است؛ حروف بهسان ذرات انرژی در حال چرخشاند و مخاطب را به تأمل در معنا و فرم فرامیخوانند.
_ آبی ایرانی اسلامی تا آبی مدیترانه ای
پالت رنگی این تابلو از مهمترین مؤلفههای بیانی آن است و به شکل مستقیم بر حسوحال کلی اثر تأثیر میگذارد.
عملاً اثر با یک پالت محدود شکل گرفته است: آبی در درجات گوناگون فیروزهای، آبی متوسط، لاجوردی و سرمهای بههمراه سفیدی بوم.
نبود رنگهای گرم، انتخابی آگاهانه است و تمرکز را بر کیفیتهای درونی آبیها میگذارد.
آبی تیره/لاجوردی: در حروف اصلی استفاده شده و ستون فقرات ترکیببندی را میسازد؛ ثبات و قدرت بصری را القا میکند.
آبیهای میانه و روشن: در لایههای ریز و بافتی پیرامون، حس حرکت، ارتعاش و سبکی میآفرینند. این طیف گسترده، حس عمق و چندلایگی را در همان پالت محدود به وجود آورده است.
سفیدی، نهتنها پسزمینه، بلکه بخشی فعال از اثر است؛ مرزهای حروف را برجسته و به رنگها اجازه میدهد «تنفس» کنند.
تضاد سفید و آبی، کیفیتی درخشان ایجاد کرده که گویی نور از درون خطوط میتابد.
آبی در فرهنگ ایرانی و اسلامی با مفاهیمی چون آسمان، بیکرانی، معنویت و آرامش پیوند دارد.
در عین حال، لاجورد و فیروزه از مصالح سنتی در تزیینات معماری و کاشیکاریاند؛ ارجاعی ناخودآگاه به حافظهی بصری شرقی. پالت سرد، فضایی آرام و مراقبهگونه میسازد و با جنبهی عرفانی اثر همخوان است.
با وجود سرمای طیف، شدت و غلظت آبیهای پررنگ، انرژی و تحرک را به فضای تابلو تزریق میکند.
پالت محدود به آبیهای متنوع (از فیروزهای تا سرمهای) با سفیدی بوم است. این انتخاب، حس آرامش، روحانیت و در عین حال طراوت ایجاد میکند.
تضاد میان آبی تیره و زمینهی سفید، نوعی «نور درونی» القا میکند؛ گویی متن از درون میدرخشد. همنشینی طیفهای آبی با ضرباهنگ قلممو، کیفیتی مدیترانهای و شرقی به اثر میبخشد.
خطوط ضخیم مرکزی، خوشنویسی با ساختاری شکسته ـ ثلثمانند است که در خدمت بیان تصویری درآمده و قابلیت خوانایی خود را تا حدی از دست داده است.
خوشههای ریز پیرامونی، با تکرار حروف، بافتی شبهمیکروگرافیک ساختهاند؛ شبیه اذکار یا ادعیه که در فرهنگ اسلامی بار معنوی دارند.
زندهرودی با تبدیل خط به عنصر تزئینی و استعاری، مرز میان متن و تصویر را محو کرده است. ضربات قلممو، انرژی و حضور فیزیکی هنرمند را آشکار میسازد. لایهگذاری رنگ در برخی نقاط، به اثر کیفیتی زنده و پویا میدهد.
استفاده از اکریلیک، درخشندگی و سرعت خشکشدن را ممکن کرده و باعث شفافیت رنگهای آبی شده است.

زندهرودی در دههی ۱۹۷۰ به اوج تجربههای «نقاشیخط» خود رسید؛ این اثر نیز در همان دوره است و نگاه او به پیوند سنت و مدرنیته را نمایندگی میکند.
این تابلو از نمونههای درخشان «مدرسه پاریس» در کارنامه زندهرودی است؛ زمانی که او در پاریس اقامت داشت و بر تأثیرگذاری هنر مدرن غرب و خوشنویسی اسلامی تأکید میکرد.
هماهنگی بین خط، رنگ، و فضا، اثری ایجاد کرده که هم چشمنواز است و هم ذهن را درگیر میکند.
ترکیب سنت خوشنویسی و زبان نقاشی مدرن، بیانی یگانه ساخته که همچنان الهامبخش هنرمندان معاصر است.
در این اثر حسین زندهرودی، خط فارسی ـ عربی را به جوهر نقاشی بدل کرده و با ترکیبی شاعرانه از آبیهای شفاف و فرمهای خوشنویسانه، تجربهای عرفانی و معاصر میآفریند. این تابلو سندی از توانایی هنرمند در عبور از مرزهای سنت و مدرنیسم است و جایگاه او را بهعنوان یکی از ستونهای نقاشیخط خاورمیانه تثبیت میکند.

این اثر به کلکسیون رها گالری خاورمیانه تعلق دارد.