مسعود عربشاهی با انتزاع اسطورهای در کلکسیون رها گالری
مسعود عربشاهی هنرمند شهریوری است؛ ۱۹ شهریور ۱۳۱۴ به دنیا آمد و ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ درگذشت. به همین مناسبت در زادروز این هنرمند بزرگ، اثری از او در کلکسیون رها گالری را بررسی می کنیم: این نقاشی زیبا نمونهای روشن از رویکرد دیرینهی عربشاهی به "انتزاع اسطورهای" است. در کارنامه او، چنین اثری یادآور دغدغه همیشگیاش برای بازآفرینی زبان تصویری ایران باستان در قالبی معاصر است. از نظر ابعاد و تکنیک نیز این کار جزو آثار مهم او محسوب میشود که هم مهارت استاد نقاش در کنش نقاشانه را بازتاب می دهد و هم اندیشهورزی.
ایران آرت: آزاده جعفریان: کلکسیون رها گالری که توسط مهندس محمدرضا قائم مقامی بنیانگذاری شده و مدیریت می شود بیش از دو دهه است با تمرکز بر ارتقای هنر منطقه فعالیت فرهنگی مستمر دارد، شاهکارهای مدرنیستی و معاصر متنوعی از هنرمندان ایرانی و عرب را نگاهداری می کند.
یکی از این آثار ارزشمند، اثری بدون عنوان از زنده یاد مسعود عربشاهی ست؛ اثری که با تکنیک رنگ روغن روی بوم در ابعاد ۱۷۴ × ۱۹۵ سانتیمتر در سال ۱۳۸۱ خلق شده است.

مسعود عربشاهی زاده ۱۹ شهریور ۱۳۱۴ بود که ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ در تهران به درود حیات گفت. او را از نقاشان پیشرو و از شاخصترین هنرمندان مفهومی ایران برمی شمارند؛ نام او با مروج نقش و نقوش اساطیری و رد و نشانههای پیچیده و مانده در ابهام ایران عهد باستان مترداف شده است.
عربشاهی تا بدانجا پیش رفت که در پارهای از آثارش آشکارا محاسبات ریاضی و هندسی را مدنظر قرار داد. او بنمایههای اساطیری هنر کهن را با روشهای مدرن و رویکردی انتزاعی بازنمایی میکرد.
مسعود عربشاهی جایزهٔ نخست چهارمین بیینال تهران (جایزهٔ اول هنرهای زیبای کشور) را در فروردین ۱۳۴۳، جایزهٔ اول در نمایشگاه بینالمللی موناکو ـ فرانسه را در سال ۱۳۵۲، جایزهٔ اول در نمایشگاه روز مادر ۱۳۵۲ و همچنین جایزهٔ اول در مسابقهٔ مجسمهسازی تهران را در سال ۱۳۵۳ به دست آورده است.
این نقاشی شاخص مسعود عربشاهی در کلکسیون رها گالری خاورمیانه، ساختاری انتزاعی دارد که بافتهای پیچیده و لایهلایه بر سطح بوم شکل گرفتهاند.

حضور خطوط مورب و متقاطع در دل فضای تیره، نوعی حرکت درونی و دینامیک پنهان ایجاد کرده است.
فرمها فاقد روایت مستقیم هستند، اما حس "نقشهوارگی" و "کهننگاری" در آنها مشهود است، چیزی شبیه به الواح و کتیبههای باستانی که هماره در کار عربشاهی دیده میشود.
پالت غالب تیره و سرد است (آبیهای تیره، خاکستریها، مشکی) که در جاهایی با لکههای رنگی گرم (قرمز، سبز، زرد) قطع میشود.
این ترکیب باعث میشود فضا حالت "شبانه" یا "پوشیده در غبار زمان" به خود بگیرد.
رنگهای پراکندهی کوچک نقش نشانههای حیات، مقاومت یا انرژی در دل یک زمینهی تاریک و فرسوده را ایفا میکنند.
تکنیک قلمگذاری متراکم و خراشگونه است، که یادآور فرایند کند و مستمر حفاری یا نوشتن است.
هنرمند از لایههای رنگی روی هم بهره برده و گویی سطح بوم مانند دیواری است که بارها رنگ شده و دوباره تراش خورده است.
این تکنیک به اثر حس باستانشناسانه میدهد؛ انگار شاهد تکهای از یک دیوار یا کتیبه کهن هستیم.
ترکیببندی این اثر در کلکسیون رها گالری خاورمیانه در عین آشوب بصری، انسجام دارد. محورهای مورب و خطوط متقاطع ساختار کلی را نگه داشتهاند.

نگاه مخاطب بهطور مداوم در سطح بوم حرکت میکند، اما به مرکز ثابتی باز نمیگردد. این خود نوعی بیانگر بیقراری و جستوجوی مداوم است.
قاب مربعوار در حاشیه، به اثر حالت "محدوده مقدس" میدهد.
عربشاهی همواره در آثارش به میراث تمدنی و نشانههای تاریخی ایران و شرق توجه دارد. این اثر نیز چنین حسی را منتقل میکند: مانند اثری است که از دل زمین یا از دل تاریخ بیرون کشیده شده باشد.
سطح تیره، استعارهای از فراموشی یا گذر زمان است و خطوط و رنگهای پراکنده همان نشانههای پایداری فرهنگ و معنا.
اثر فاقد روایت مستقیم است اما فضایی رازآلود و آیینی دارد؛ همچون لوحی که معنایش در زمان گم شده و تنها نشانههایی مبهم از آن باقی است.

تاریخ خلق اثر (۱۳۸۱) دورهای است که عربشاهی تجربهی پختگی کامل هنری را میگذراند. در آن زمان، جریان هنر مدرن ایران به سمت نوعی بازاندیشی در ریشههای هویتی و فرهنگی حرکت کرده بود. عربشاهی با زبان انتزاعی خود، پیوندی میان مدرنیسم جهانی و میراث شرق باستان برقرار کرد.
این تابلو نمونهای روشن از رویکرد دیرینهی عربشاهی به "انتزاع اسطورهای" است.
در کارنامه او، این اثر یادآور دغدغه همیشگیاش برای بازآفرینی زبان تصویری ایران باستان در قالبی معاصر است. از نظر ابعاد و تکنیک نیز جزو آثار مهم او محسوب میشود که هم مهارت استاد نقاش در کنش نقاشانه را بازتاب می دهد و هم اندیشهورزی.

کاتالوگ سومین حراج تهران در سال ۱۳۹۳ درباره این اثر متنی مفصل منتشر کرده است؛ در بخش هایی از این متن آمده است:
جاذبه بصری و فضای ابهامبرانگیز تاریخی در آثار مسعود عربشاهی، همزمان با نوعی تأثیرگذاری معاصر ارائه میشود. این تأثیرگذاری در اثر حاضر، با استفاده از نقوش رنگی و علائمی رمزگونه بر زمینهای تاریک رقم خورده است. حتی در انتخاب رنگ آبی که در نقاطی به فیروزهای نزدیک میشود نیز نمیتوان ارجاعات تاریخی و بومشناختی آن را از نظر دور داشت. وی با بهره از نمادگرایی و نوعی تصویرپردازی اسطورهای، گذشته و حال را در آثار عظیم و پر جزئیات خود، در قالب ترکیبی واحد خلق میکند. در واقع غنای آثار عربشاهی از شناخت و تسلط وی در یافتن نسبت میان نقاشی، معماری و نماد با سوژه حکایت دارد. نقشمایههای متعددی که عربشاهی از آنها بهره میبرد عمدتاً انتزاعی هستند، اگر چه ممکن است گاه نقشمایههای کهن پیکرهگون نیز در آثار وی ظاهر شوند.
اثر انتزاعی حاضر، قدرتی بیانگر را با استفاده از خطوط محکم رنگی و ترکیببندی خلاصه شدهای از نمادها و خطنماهای باستانی عرضه میکند ...نقشمایههایی مانند علامتهای ریاضی، پیکان، نقشههای معماری، اعداد و خطوط درهم این اثر را تشکیل میدهند.
خطوط سیال، اشکال هندسی و سطوح رنگی در این اثر، همچون خط تحریری، ترکیبی آزاد را به نمایش میگذارد؛ ترکیبی که به واسطه رنگ و ساختوساز زمینه، کلیت اثر را به شیئی تاریخی شبیه میسازد که در عین حال رویکردی مدرنیستی دارد. این شیء تاریخی همچون یک نقشه باستانی، کنجکاوی بیننده را برمیانگیزد تا از طریق آن به دنیای آفریده نقاش راه یابد. در واقع کلید خوانش نقشه گویی در خود اثر نهفته است.

مسعود عربشاهی طی چندین دهه فعالیت هنری، همواره از طریق آثارش به کنکاش در فرهنگهای باستانی پرداخته است. در دورههایی کاربست صریح نقشمایههای بومی بینالنهرین، ایران باستان و حتی ایران دوره اسلامی در آثارش مشهود است و گاه همچون اثر پیشِرو ترجمانی مدرنیستی از آنها را بر عرصه بوم میکشاند. این آثار در استفاده از عناصر و نقشمایههای بومی چنان به اجزای سازندهشان خرد شدهاند که نتیجه نهایی بدل به چیزی مشابه تجربیات نقاشان اکسپرسیونیست انتزاعی میشود.
این اثر به کلکسیون رها گالری خاورمیانه تعلق دارد.