سیراک ملکونیان و آبستره 50 ساله در کلکسیون رها گالری
اثر سال ۱۹۷۵ سیراک ملکونیان، تنها یک آبستره بصری نیست؛ بلکه ساختاری ذهنی از زمان، حافظه، و زمین را بازتاب میدهد. تلفیقی از سکوت رنگها، سنگینی فرمها، و فشردگی فضا، این نقاشی را به نقطهای از تأمل بدل میسازد. اثری که همزمان معمارانه، شاعرانه، و فلسفی است ... نقاشی پیش رو حاصل تفکری است که خاستگاه آن را باید در سفرهای سیراک در اوایل دهه پنجاه خورشیدی به سیستان و بلوچستان، چابهار، جاسک و دیگر مناطق جنوبی ایران جستجو کرد.
ایران آرت : "کلکسیون رها گالری خاورمیانه" که توسط مهندس محمدرضا قائم مقامی بنیانگذاری شده و مدیریت می شود بیش از دو دهه است با تمرکز بر ارتقای هنر منطقه فعالیت فرهنگی مستمر دارد، شاهکارهای مدرنیستی و معاصر متنوعی از هنرمندان ایرانی و عرب را نگاهداری می کند.
یکی از این آثار، اثر بدون عنوان منحصر به فردی از سیراک ملکونیان، هنرمند ایرانی ارمنی تبار است که در سال ۱۹۷۵ با تکنیک رنگ روغن روی بوم در اندازه ۱۸۴/۴ × ۱۲۴/۹ سانتیمتر خلق شده است.
این اثر اکتبر ۲۰۱۵ در کریستیز خاورمیانه ارائه به فروش رسیده است.

در میان نسل نخست مدرنیست های ایرانی، نام سیراک ملکونیان به عنوان چهره ممتاز از نگاه تجریدی-ساختاری می درخشد.
آثار او تلفیقی درخشان از فرم، بافت، و عمق مفهومی را به نمایش میگذارد.
او شیفته طبیعت است، اما نه آن طبیعت آشنایی که در آثار هنرمندان نوگرای همنسلش دیده میشود.
طبیعت تصویر شده در آثار سیراک ، بیشتر نمودی عرفانی و شهودی از زمین دارد.
ملکونیان بیش از اینکه دل در گرو رنگ یا بازنمایی طبیعت داشته باشد، در پی شناختی عمیق و مداوم از طبیعت است.
او با بهکارگیری رنگهای همخانواده و گرم، نگاه دقیق خود را به ترکیببندی و همنشانی اشکال هندسی برگرفته از طبیعت و نیز عنصر تأثیرگذار خط، آشکار میکند.
این آثار گرچه در نگاه اول چینوشکنهای تپهماهورها یا رگههای سنگی را تداعی میکند، اما همچنان در ادامه جستوجوهای فرم و هندسه هستی میگیرد.
سیراک ملکونیان به سالِ ۱۳۰۹ در تهران متولد شد. او در سال ۱۳۳۶ برندهٔ جایزهٔ هنرمندان معاصر ایران در انجمن ایران و آمریکا و در سال ۱۳۳۷ برندهٔ جایزهٔ بیینال تهران شد.
سیراک برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای رم مشغول به تحصیل شد اما آن را نیمهکاره رها کرد و یادگیری هنر را بهصورت تجربی ادامه داد.
او در بیینال ونیز شرکت کرد و کمی بعد اثارش در بیینال پاریس نمایش داده شد. او در دههٔ پنجاه خورشیدی برندهٔ رتبهٔ نخست نمایشگاه بینالمللی هنر تهران شد.
آثار او در سومین دورهٔ نمایشگاه گروه آزاد تهران در سال ۱۳۵۴، آرتفر واشآرت ۷۷ و آرتفر فیاک ۷۷ نمایش داده شد.
وی در سال ۱۳۶۰ ایران را ترک و به تورنتو کانادا مهاجرت کرد.
استاد ملکونیان روز شنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ (۱۷ اوت ۲۰۲۴) در سن ۹۳ سالگی در تورنتو درگذشت.

اما این اثر چشمگیر سیراک ملکونیان که در کلکسیون رها گالری خاورمیانه نگهداری می شود هم از نظر اندازه و هم کنش نقاشانه پرکار، یکی از شاخص ترین آثار اوست.
در نگاه نخست، ساختار این نقاشی به شدت تحت تأثیر خطوط، کنش هندسی و چینش لایهای فرمهاست. سطوح کشیده، منحنیها و تقاطع خطوط شکسته، فضایی شبیه به سازههای معماری یا لایههای زمینشناختی را میسازند.
رنگهای خاکی همچون قهوهای، بژ و مشکی، با کمترین حضور رنگهای خالص، نوعی سکوت بصری و حس تأمل را به تصویر تزریق میکنند.
نقاشی یادآور تنشی میان تکهتکهبودگی و یکپارچگی است؛ فرمهایی که در ظاهر از هم گسیختهاند، اما در نهایت کلیتی هماهنگ را شکل میدهند. این تنش تصویری را میتوان بازتابی از تجربه زیستهی انسان مدرن دانست؛ گسسته در فرم، اما جویای معنا و انسجام.
نقاشی پیش رو حاصل تفکری است که خاستگاه آن را باید در زندگی شخصی نقاش و سفرهای او در اوایل دهه پنجاه خورشیدی جست.
سفرهای ملکونیان در این زمان به سیستان و برخی دیگر از شهرهای جنوبی ایران، به نقطه عطفی در روند کارهایش تبدیل میشود.
در این طیف از آثار او، طبیعت ساده شده صحرا، کویر، کوهها و تپههای رنگباخته را میتوان با دقت مشاهده کرد. طبیعتی از جنس مناظر بکر سیستان، چابهار، جاسک و دیگر مناطق جنوبی ایران و در کنار آن، نقوش سفالها و بافتههای خوشنقش ایرانی که در آثار او نمودی جدی دارد. بعدها سطوح دو بعدی با خطوط مرزی و رنگهای محدود، به تدریج مشخصه اصلی کارهای ملکونیان میشود.
اثر حاضر، حاصل نگاه کمینهگرا و ساده نقاش به طبیعت است. با حذف پیچیدگیها و آشفتگی بصری طبیعت، ساختاری در کار او شکل گرفته که به شیوه استخوانبندی شناخته شده است.
ملکونیان در این اثر، از ویژگیهای منحصربهفرد رنگ روغن برای ایجاد سطوح چندلایه و بافتدار بهره برده است.

ضربهقلمها دقیق، خشن و کنترلشدهاند. سایهروشنهای مشخص، تضاد میان خطوط سفید و سطوح تیره، نوعی عمق فضایی ایجاد کرده که مخاطب را به درون سازههای انتزاعی خود میکشد.
این اثر را نهتنها میتوان دید، بلکه میتوان لمسش کرد؛ بافت در خدمت محتوا و مفهومی است. در تداوم سنت، اما بیتعلق به گذشته. رجوع به میراث فرهنگی، استفاده از زبان فرمهای بومی، و بازتعریف آنها در قالبی مدرن و جهانی.
در واقع، این اثر را میتوان بخشی از موجی دانست که در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی در ایران در جریان بود؛ موجی که با وامگیری از معماری سنتی، خوشنویسی و هنرهای آیینی، به بازآفرینی هنر مدرن ایرانی پرداخت.
اثر سال ۱۹۷۵ سیراک ملکونیان، تنها یک آبستره بصری نیست؛ بلکه ساختاری ذهنی از زمان، حافظه، و زمین را بازتاب میدهد. تلفیقی از سکوت رنگها، سنگینی فرمها، و فشردگی فضا، این نقاشی را به نقطهای از تأمل بدل میسازد. اثری که همزمان معمارانه، شاعرانه، و فلسفی است.
این اثر به کلکسیون رها گالری خاورمیانه تعلق دارد.