واحد خاکدان و نوستالژی در کلکسیون رها گالری
واحد خاکدان، نقاش صاحب سبک ایرانی چند روز پیش،اول آبان، در ۷۵ سالگی درگذشت. برای گرامی داشت این هنرمند بزرگ، اثری شاخص و تأمل برانگیز از او که در کلکسیون رها گالری خاورمیانه نگاهداری می شود را بررسی می کنیم. اثری شاخص از واحد خاکدان که استاد نقاش میان کودکی و خشونت، میان زیبایی و تخریب، گفتوگویی شاعرانه و تلخ را سامان داده است. هر جزء اثر حامل حافظهای بصری است که در مجموع، به یک بیانیهی تصویری دربارهی انسان معاصر بدل میشود.
ایران آرت: کلکسیون رها گالری خاورمیانه که توسط مهندس محمدرضا قائم مقامی،بنیانگذاری شده و مدیریت می شود بیش از دو دهه است با تمرکز بر ارتقای هنر منطقه فعالیت فرهنگی مستمر دارد، شاهکارهای مدرنیستی و معاصر متنوعی از هنرمندان ایرانی و عرب را نگاهداری می کند.
یکی از این آثار، اثر زیبا و تفکر برانگیز واحد خاکدان از سری بسیار شناخته شده او با سبک سوررئالیستی-واقعگراست که در سال ۲۰۱۶ با تکنیک رنگروغن روی بوم و در ابعاد ۱۰۰×۱۲۰ سانتیمتر خلق شده است.

واحد خاکدان [ ۷ آذر ۱۳۲۹ – ۱ آبان ۱۴۰۴] نقاش هایپر رئالیست ایرانی است. تحصیلات آکادمیک او در رشته معماری داخلی بود، سبک کاری او به هایپررئالیسم گرایش داشت هر چند که تئوریسین های هنری به او نئو رئالیسم ممتاز ایران و خاورمیانه لقب می دهند. سوژه آثار این هنرمند لوازم و اشیا بسیار ساده و معمولی بود که با پرداختی هنرمندانه، ارزشی مضاعف یافته و بر سطح بوم جاودانه شدهاند. اولین نمایشگاه انفرادی خاکدان در گالری سیحون در سال ۱۳۵۳ و آخرین آن مرداد ۱۴۰۴ در گالری ماه برگزار شد و آثار او در حراجی ها با اقبال روزافزون روبروست.
واحد خاکدان در این نقاشی خاص که در کلکسیون رها گالری خاورمیانه نگاهداری می شود، با رویکردی استعاری و انتقادی، جهان اشیاء، خاطرات، و زوال را به گفتوگویی شاعرانه تبدیل کرده است.
ترکیب مرکزی و هرمیشکل اثر، بیننده را مستقیم به نقطهی کانونی — مجموعهای از پارچههای چینخورده، اسباببازی، و صورت لبخندانی کلاژشده — هدایت میکند.
ساختار کلی بر محور تقارن نسبی استوار است، اما جزئیات درون آن سرشار از ناهمگونی و آشوب کنترلشدهاند.وزن بصری ترکیب را نگه میدارند و از فروپاشی صحنه جلوگیری میکنند.
پالت رنگی گرم با طیفهای قهوهای، اُخرایی، و طلایی، حال و هوایی از زوال، غروب و خاطره را القا میکند. نور موضعی از بالا و چپ تابیده، بافت پارچه و چوب را برجسته میکند و بر حس تئاتری و مصنوعی فضا میافزاید. در پسزمینه، سایهها و بخشهای سوختهرنگ نوعی درام بصری میسازند که بین روشنایی لبخند و تاریکی اطراف در نوسان است.
خاکدان با مهارت مثالزدنی خود در واقعنمایی بافتها، میان دنیای واقعی و خیال پلی زده است. پارچهها چنان دقیق و نرم نقاشی شدهاند که بیننده حس لمس آنها را دارد، در حالی که عناصر دیگر مانند چوب، اسباببازی و شاخههای خشک، هرکدام جنسیت خاص خود را حفظ کردهاند. این دقت در بازنمایی، تضاد درونمایهای اثر را تشدید میکند: زیبایی در دل ویرانی.
اثر سرشار از نشانهها و استعارههای چندلایه است:
عروسک کودکانه نماد معصومیت ازدسترفته یا نوستالژی دوران امن کودکی است.
لبخند کلاژشده بر چهرهی بیهویت، میتواند نمادی از خوشبینی تحمیلی، یا ماسکی بر رنج و واقعیت تلخ باشد.
پارچهی پیچیده و چینخورده، استعارهای از ذهن آشفته، حافظهی انباشته و پنهانکاری اجتماعی است.
اسلحهی نیمهپنهان زیر میز، تهدید خشونت یا سرکوب در پس ظاهر آرام اثر را نشان میدهد.
شاخههای خشک و برگهای تکهچسباندهشده اشارهای شاعرانه به طبیعت مرده و خاطرات فرسوده دارند.

این اثر در ادامهی دغدغهی همیشگی خاکدان دربارهی نقش انسان در ویرانی و ازخودبیگانگی است.
در نگاه اول، صحنه آرام و تزئینی بهنظر میرسد، اما در عمق، تضاد میان کودک و سلاح، میان پارچهی سفید و چوب پوسیده، میان لبخند و خشونت، بیننده را به پرسشی فلسفی دربارهی ماهیت زیبایی، حقیقت و پوشیدگی درد میکشاند.
خاکدان با بهرهگیری از رئالیسم جادویی و کلاژ تصویری، فضایی خلق میکند که نه کاملاً واقعی است و نه خیالی. شیوهی او یادآور سنت نقاشی باروک در پردازش نور و حجم، اما با محتوایی معاصر و انتقادی است. چیدمان اشیا حالتی از طبیعت بی جان دارد، ولی روح و درونمایهی اثر فراتر از آن، به سمت نقد اجتماعی و تأمل هستیشناسانه میرود.

این نقاشی را میتوان تصویری از خاطره، زوال، و تداوم زندگی در میان ویرانهها دانست.
واحد خاکدان در این اثر، میان کودکی و خشونت، میان زیبایی و تخریب، گفتوگویی شاعرانه و تلخ را سامان داده است. هر جزء اثر حامل حافظهای بصری است که در مجموع، به یک بیانیهی تصویری دربارهی انسان معاصر بدل میشود.
این اثر به کلکسیون رها گالری خاورمیانه تعلق دارد.