محمدعلی زاویه و داستان عاشقانه شاهنامه در کلکسیون رها گالری
این نقاشی نمونهای درخشان از تداوم سنت مکتب نگارگری ایرانی در دوران معاصر است؛ اثری که گذشتهی حماسی و اسطورهای ایران را با بیان تصویری دقیق، زنده و شاعرانه بازآفرینی میکند. زاویه توانسته است در عین وفاداری به فرمهای سنتی، با رنگ، ترکیب و ریتمی شخصی، اثری خلق کند که هم روایتگر تاریخ است و هم بازتاب حس درونی و زیباییشناسی ایرانی.
ایران آرت : کلکسیون رها گالری خاورمیانه که توسط مهندس محمدرضا قائم مقامی، بنیانگذاری شده و مدیریت می شود بیش از دو دهه است با تمرکز بر ارتقای هنر منطقه فعالیت فرهنگی مستمر دارد، شاهکارهای مدرنیستی و معاصر متنوعی از هنرمندان ایرانی و عرب را نگاهداری می کند.
یکی از این آثار، اثر شکارگاه استاد زنده یاد محمدعلی زاویه است؛ نقاشی حماسی زیبایی که با تکنیک گواش و آبرنگ روی مقوا در ابعاد ۵۵×۳۵ سانتی متر در سال ۱۳۶۵ ، تنها چهار سال پیش از درگذشت هنرمند خلق شده است.

این اثر تیر ۱۳۹۶ در هفتمین حراج تهران ارائه و به فروش رسیده است و تا لحظه انتشار این مطلب تنها کاری ست که از محمدعلی زاویه در یک حراجی ارائه شده است.
محمدعلی زاویه [ ۱۲۹۱_۱۳۶۹ ] متولد تهران بود؛ اودر ۱۷ سالگی به مدرسه صنایع مستظرفه [ کمال الملک ] رفت و در رشته مینیاتور و تذهیب مشغول تحصیل شد. فقط دو سال بعد با درجه ممتاز فارغالتحصیل شد.
او در تذهیب به شیوهای خاص دست یافت، رنگهایی که او در کارهایش استفاده میکرد طبیعی بودند و به شکل خاص تهیه میشدند.
۳۶ساله بود که برای نمایش آثارش به اروپا سفر کرد و در همین سفر، یکی از تابلوهای مینیاتورش را به «جورج ششم» پادشاه انگلستان اهدا کرد. پادشاه با دیدن آثار این هنرمند، او را مورد ستایش قرار داد.
آوازه هنر او در اروپا به حدی بود که سه بار از طرف دولت انگلستان برای برپایی نمایشگاه دعوت شد.
زاویه در سال ۱۳۳۷ خورشیدی مدال طلا در رشته مینیاتور از نمایشگاه بین المللی بروکسل و نشان هنر از وزارت فرهنگ و هنر و دیپلم «گراندپری» دریافت کرد.
آثار او از بهترین نمونههای هنر مینیاتور و تذهیب به شمار میروند. تابلوهای این هنرمند تلفیقی از چندین هنر مختلف است که همین موضوع ارزش زیادی به آنها میبخشد. تذهیب چند جلد قرآن کریم از مهمترین فعالیتهای این هنرمند به شمار میرود.
آثار این هنرمند در موزه رویال تراست لندن و موزه هنرهای ملی ایران نگهداری میشود.
اثر زیبای شکارگاه محمدعلی زاویه که در کلکسیون رها گالری خاورمیانه نگاهداری می شود، صحنه ای جذاب از یکی از عاشقانه های شاهنامه فردوسی را بازنمایی می کند: «بهرام گور و آزاده».
استاد زاویه با تکیه بر سنت نگارگری ایرانی و در عین حال با نگاهی شخصی و معاصر به ترکیببندی و رنگ، صحنهی شکاری را تصویر کرده است که در آن بهرام، پادشاه ساسانی، سوار بر اسب در حال تعقیب غزالهاست و در کنار او، آزاده—کنیز محبوب و نوازندهی چنگ—بر اسبی دیگر نشسته است.
زاویه در این اثر ضمن وفاداری به اصول مینیاتور کلاسیک ایرانی، از پویایی، ترکیب رنگهای زنده و حرکات موزون برای جانبخشی به روایت استفاده کرده است.
روایت مربوط به بخشی از شاهنامه است که در آن بهرام گور با آزاده به شکار میرود. آزاده از رفتار خشن و غرورآمیز پادشاه در شکار غزالها آزرده میشود و در نتیجه، بهرام او را به خشم آورده و به قتل میرساند.
زاویه در این اثر، لحظهی شکار و نشاط پیش از تراژدی را به تصویر کشیده است— زمانی که همه چیز هنوز در چرخش زیبای زندگی است، پیش از آنکه غرور و قدرت چهرهی تاریک خود را نشان دهد.
ترکیببندی اثر از نوع افقی و پویا است. حرکت اسبها از راست به چپ، جریان داستان را هدایت میکند و چشم بیننده را در امتداد صحنه پیش میبرد.
زاویه با قرار دادن کوههای لطیف در پسزمینه و فرمهای منحنی در مسیر اسبها، نوعی ریتم تصویری ایجاد کرده که یادآور موسیقی است— چیزی که با حضور ساز (چنگ آزاده) در صحنه هماهنگی دارد.
تقارن نسبی در چینش فیگورها، با تأکید بر فیگور مرکزی (بهرام) که بر اسب قهوهای تیره سوار است، ساختار کلی را منسجم و متوازن کرده است.

زاویه در این اثر از پالت درخشان ایرانی استفاده کرده است: رنگهای فیروزهای، لاجوردی، سبز یشمی، نارنجی و ارغوانی با توازن دقیق در سراسر اثر پخش شدهاند. استفاده از رنگهای مکمل (آبی و نارنجی، سبز و قرمز) تضادی زنده و پویا ایجاد کرده است.
چهرهها و جامهها با درخشش لطیف و بدون سایههای طبیعی اجرا شدهاند، مطابق سنت نگارگری که بیشتر بر نور درونی و قدسی تکیه دارد تا نور فیزیکی.
پسزمینهی کوهستان و آسمان روشن نیز به تعادل دیداری و آرامش پسزمینه کمک کرده است.
فیگورها با ظرافت و کشیدگی خاص مینیاتور ایرانی طراحی شدهاند؛ حرکات دستها و اسبها از طراحی خطی تبعیت میکند، نه از قواعد پرسپکتیو غربی.
بهرام با لباس قرمز و سبز و کلاه خود مزین به پر، نماد قدرت و شکوه شاهانه است.
آزاده در جامهای روشنتر، با چنگ در دست، نماد لطافت و هنر است—عنصری زنانه در تضاد با نیروی مردانهی شکارگر.
چهرهها با نرمی و تقارن چهرههای آرمانی ایرانی اجرا شدهاند؛ نگاهها آرام ولی پر از حرکت درونیاند.
زاویه از پرسپکتیو ذهنی و تزیینی بهره برده است. فضا عمق طبیعی ندارد بلکه بر اساس توالی و تداخل سطوح ساخته شده است؛ اسبها در لایههای متوالی پیشزمینه تا میانهنما حرکت میکنند، در حالی که کوهها و آسمان بهصورت نمادین در بالا قرار دارند. این ساختار ذهنی، نگاه بیننده را در صفحه میگرداند و حس رؤیایی و شاعرانهای به اثر میدهد.
قاببندی با تذهیب پرکار گوشهها و نقوش اسلیمی و ختایی، ارجاع مستقیم به نسخههای مصور شاهنامه است. این تذهیبها علاوه بر زیبایی بصری، به اثر حالتی معنوی و آیینی میبخشند و آن را از سطح صرفاً روایی فراتر میبرند.
محمدعلی زاویه از آخرین نسل نگارگران سنتی ایران است که هم به اصول کلاسیک نگارگری وفادار ماند و هم کوشید تا روح معاصر را در آن بدمد.
استفاده از گواش و آبرنگ روی مقوا، رنگها را زنده، شفاف و در عین حال لطیف نشان داده است.
ضربههای قلم مو و لایهگذاری رنگی دقیق، به ویژه در لباسها و بافت پوست اسبها، تسلط تکنیکی نقاش را بهخوبی آشکار میکند.
در لایهی نمادین، این اثر فراتر از یک صحنهی شکار است. میتوان آن را تمثیلی از نسبت میان قدرت و لطافت، عقل و احساس، یا سلطه و هنر دانست.
بهرام نمایندهی نیروی اراده و قدرت است. آزاده، تجلی وجدان و لطافت روح انسانی.
بر اساس روایت شاهنامه، بیتوجهی به صدای وجدان (آزاده) منجر به تراژدی میشود. از اینرو، زاویه با نمایش لحظهی پیش از فاجعه، زیبایی در آستانهی زوال را تصویر میکند.
این نقاشی نمونهای درخشان از تداوم سنت مکتب نگارگری ایرانی در دوران معاصر است؛ اثری که گذشتهی حماسی و اسطورهای ایران را با بیان تصویری دقیق، زنده و شاعرانه بازآفرینی میکند.
زاویه توانسته است در عین وفاداری به فرمهای سنتی، با رنگ، ترکیب و ریتمی شخصی، اثری خلق کند که هم روایتگر تاریخ است و هم بازتاب حس درونی و زیباییشناسی ایرانی.

همچنین کاتالوگ حراج تهران در هفتمین دوره در ستایش این اثر متنی را منتشر کرده است.
حراج تهران نوشته است: "
در اثر حاضر، یکی از جذابترین داستانهای شاهنامه، یعنی داستان بهرام گور و آزاده را دستمایه کارش قرار داده است. این مضمون در طی سدهها، بیشترین روایتهای تصویری هنرمندان ایرانی در نسخههای خطی نفیس، مرقعات و ظروف فلزی و سفالین مینایی و زرینفام به خود اختصاص داده است. در این نگاره بهرام پنجم معروف به «بهرام گور»، پادشاه نامدار ساسانی به همراه کنیزش «آزاده» که رومی بود و چنگ مینواخت، برای شکار آهو به نخجیر میرود. نمای زیبای طبیعت در پسزمینه با نقش پرشکوهی جلوهگر شده است. بهرام با لباس و کلاه ساسانی، درحال انداختن تیر به سمت آهوان و آزاده به نواختن چنگ مشغول است. تجانس رنگها و گردش خطوط با قلمگیریهای ظریف، در کنار رنگآمیزی هوشمندانه ملازمان و حیوانات، همه و همه روایتی چشمنواز و در نوع خود ممتاز از این شاهکار ادبی پدید آورده است. علاوه بر اینها دو گوشه تابلو نیز با دو لچک ترنج مذهب تزیین شده است. باوجود آنکه این اثر در سالهای پایانی حیات محمدعلی زاویه خلق شده، همچنان میتوان تسلط هنرمند را بر شیوه رنگگذاری، ساخت و ساز صورتها و لباسها، و فضاسازی خیالانگیز مشاهده کرد. محمدعلی زاویه یکی از چهرههای ممتاز نگارگری و تذهیب ایرانی در سده اخیر است. او از جمله شاخصترین نگارگران مکتب تهران و از شاگردان استاد هادی خان تجویدی در مدرسه صنایع قدیمه بوده است. آثار نگارگری زاویه از نظر کمپوزیسیون، رنگ و حسی متفاوت با دیگر همنسلانش بوده و یادآور شکوه از دست رفته نگارگری عصر صفوی است. او برخلاف گذشتگان، چهره افراد را بسیار امروزی و رئال میکشید. زاویه در عین ظرافت و مهارت در قلمگیری، همچون استادش پرسپکتیو را وارد نگارگری کرد، اما پرسپکتیوی که با فضای نقاشی ایرانی هماهنگی داشت. تخصص منحصر بهفرد زاویه، صورتسازی شخصیتهای ادبیات تغزلی ایران است، هرچند در پرترهسازی هم بسیار توانا بود ..."

این اثر به کلکسیون رها گالری خاورمیانه تعلق دارد.