نجومالغانم؛ زن هنرمند اماراتی و سفری شاعرانه در میان آسمان و زمین
این مقاله به تحلیل یک اثر تکتصویر از هنرمند و فیلمساز برجستهٔ اماراتی، نجوم الغانم میپردازد: میان آسمان و زمین، بدنی که وام گرفتهام. در این اثر قدرتمندِ تصویری-اجرایی، فیگوری تنها که در شنلی سیاه پوشیده شده، در چشماندازهای خالیِ طبیعی و شهری حضور دارد؛ چهرهاش با الگوهای جسورانه و آیینی نقاشی شده است. این ترکیببندی، حالتی از تعلیق را القا میکند—بدنی میان زمین و فضای معنوی، میان دیدهشدن و پنهانبودن، میان هویت و دگرگونی. نجوم الغانم از خلال این تصویر اجرا-محور، مضامینی محوری در کارهایش را واکاوی میکند: حضور جنسیتی، خودبازنمایی، حافظهٔ فرهنگی و معماری احساسیِ تعلق.
ایران آرت : آزاده جعفریان : در این تصاویر، فیگوری پوشیده در پارچهٔ سیاه، رو به بیرون نگاه میکند؛ چهرهپردازیاش تداعیکنندهٔ نشانهگذاریهای آیینی و شدّت عاطفی است. موقعیت میان یک جادهٔ خلوت و جنگلی زمستانی بدون برگ جابهجا میشود—دو فضایی که از هر گونه حواسپرتی تهیاند و بدن را به رانهٔ مرکزیِ معنا بدل میکنند.
این زبان تصویریِ انزوا، پوشش آیینی و تبدیل چهره به بوم نقاشی، پیوندی پرقدرت با پروژهٔ گستردهترِ میان آسمان و زمین، بدنی که وام گرفتهام برقرار میکند؛ اثری شاعرانه که نجوم الغانم آن را در قالبی چندرسانهای بسط داده است. در اینجا، بدن صرفاً دیده نمیشود—زیسته میشود، به پرسش گرفته میشود و از مرزهای هویت، جنسیت و تعلق فرهنگی عبور داده میشود.
چه در فضای عمومی ایستاده باشد، چه در سکوت طبیعت، این فیگور به گواهیگر، به زائر، یا شاید شاعری در هیئت مبدّل بدل میشود. سکون او همزمان در حکم اعتراض و دعاست.

فراتر از امر مرئی: شعر، فیلم و صدا بهمثابهٔ آرشیوهای زنده
کارِ الغانم با سیالیتی میان رسانهها حرکت میکند—شعر به صدا بدل میشود، اجرا به تصویر، و تصویر به اسطوره. در میان آسمان و زمین، او بخشهایی را کنار هم قرار میدهد:
یک اینستالیشن صوتی برگرفته از اجرای شعر فضا، یک «شعر بصری» سلسلة الرماد، جلد نخست (۱۹۸۵)، مجلهای خودانتشار که با همکاری گروه «اقواس» شکل گرفت.
این منظومه، نوعی خودکاوی است: ردگیری مسیر تکامل هنرمند از یک نشریهٔ رادیکال جوانانه تا فیلمسازی بینالمللی که چندین جایزه معتبر دریافت کرده است.
تصمیم او برای بازتولید آن نشریهٔ اولیه، نوستالژیک نیست؛ کنشی آرشیوی است. این کار، نسل هنرمندان آوانگارد اماراتی را به یاد میآورد که بسیار پیش از شکلگیری نهادها، بنیان هنر معاصر منطقه را بنا کردند.

بدنی وامگرفته، صدایی از آنِ خود
در این عکسها و در آثاری که بازتابشان هستند، بدن منفعل نیست. حامل تاریخهاست، سطحی مناقشهبرانگیز برای معنا، و آینهای برای نگاه مخاطب.
تماشای کارهای الغانم یادآور این حقیقت است که هویت امری ثابت نیست—اجرا میشود، به یاد آورده میشود، وام گرفته میشود و بازپس داده میشود؛ همچون نفسی میان آسمان و زمین.
در جهانی سرشار از هیاهو، او فیگوری آرام را به ما نشان میدهد—در پارچهٔ شب پیچیده، ناآرامکننده و باوقار، بیهراس از تنهایی—و ما را دعوت میکند که گوش بسپاریم.

هنرمندی که با فیلم و شعر سخن میگوید
نجوم الغانم، متولد دوبی در سال ۱۹۶۲، کارنامهای بنا کرده که میان روزنامهنگاری، نوشتار تجربی و سینما پل میزند. پیش از آنکه در ایالات متحده تولید ویدئو بخواند و سپس در استرالیا فیلم، بیش از یک دهه روزنامهنگار بود—پیشزمینهای که لنز انسانی و دقیق او را شکل داده است.
امروز او یکی از چهرههای مهم هنر معاصر خاورمیانه شناخته میشود؛ با: ۱۱ فیلم، از جمله شش مستند بلندِ چندجایزهای، داوری در جشنوارههای بینالمللی، عضویت در هیئتمدیرهٔ «جایزهٔ جهانی داستان عربی».
فیلمهای او—عسل، باران و غبار (۲۰۱۶)، آسمان نزدیک (۲۰۱۴), قرمز آبی زرد (۲۰۱۳), أمل (۲۰۱۱), و حمامه (۲۰۱۰)—اغلب بر زندگی و صداهایی تمرکز میکنند که در روایتهای رسمی نادیده گرفته میشوند: سالخوردگان، زنان، کوچنشینان و عارفان روزمره.