بیتا وکیلی و نقشه ایران در کلکسیون رها گالری/ اثر نقاشی که موسیقی و ترانه اختصاصی دارد
این نقاشی بیتا وکیلی که موسیقی و ترانه ای اختصاصی دارد، را میتوان اثری دانست که هویت ملی را از چشماندازی معاصر و چندرسانهای بازخوانی میکند. بیتا با ترکیب علم مواد، نقشهنگاری و هنر مفهومی، «ایران» را نه بهعنوان محدودهای جغرافیایی، بلکه بهعنوان موجودی زنده، پویا و چندلایه به تصویر میکشد. در این نگاه، فلزات همچون رگهای تمدن در تن خاک جریان دارند و هر مهره و واشر، نشانی از تلاش، زحمت و تاریخ است. نقشه ایران در این بستر، تبدیل به استعارهای از پایداری، تنوع و وحدت ملی میشود — اثری که در آن، زیباییشناسی و معنا در هم تنیدهاند.
ایران آرت : کلکسیون رها گالری خاورمیانه که توسط مهندس محمدرضا قائم مقامی، بنیانگذاری شده و مدیریت می شود بیش از دو دهه است با تمرکز بر ارتقای هنر منطقه فعالیت فرهنگی مستمر دارد، شاهکارهای مدرنیستی و معاصر متنوعی از هنرمندان ایرانی و عرب را نگاهداری می کند.
یکی از این آثار، اثر "ایران، شعرِ بیپایان" بیتا وکیلی ست که با ترکیب مواد روی بوم در ابعاد: ۲۰۰×۲۰۰ سانتیمتر در پنج ماه خلق شده است.

بیتا وکیلی، نقاش زن متولد ۱۳۵۲ تهران، بیش از سه دهه است با نقاشی زندگی می کند: تحصیلات آکادمیک در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و حضور در بالاترین سطح صحنه هنر خاورمیانه از درخشش در حراجی های بین المللی تا ارائه آثارش در بیش از ۸۰ نمایشگاه در امارات، کانادا، آمریکا، چین، موناکو، ارمنستان، مالزی، فرانسه، آلمان ، انگلستان، عمان و البته ایران.
بیتا وکیلی در حراج کریستیز شش فروش جالب توجه دارد که رکورد او به ۱۸ آپریل ۲۰۱۲ برمی گردد که اثر " رویای نیویورک " او ۴۵ هزار دلار چکش خورد.
آثار بیتا وکیلی در گنجینه های مهمی مانند بانک پاسارگاد، بانک گردشگری، و معتبرترین مجموعه داران ایرانی نگهداری می شود.
اثر "ایران، شعر بی پایان" ، بیتا وکیلی در کلکسیون رها گالری در واقع پنجمین اثری ست که با موضوع نقشه ایران خلق کرده است و دستکم از ۴ منظر با دیگر آثار او در این زمینه متفاوت است:
نخستین ویژگی متمایز کننده این اثر با ایران های قبلی بیتا ، اجرای نقشه ایران به صورت برجسته و تلاش در نشان دادن اقلیم مناطق مختلف جغرافیای ایران از جمله رشته کوه ها ، جلگه ها ، دریاچه ها و کویر است.
دیگر ویژگی خاص این اثر ، حلقهای نوشتاری از ترانه ای درباره ایران است که با تکنیک پاپیه ماشه ، با رنگ های سبز سرخ سفید [رنگ های پرچم ایران] گویی نقشه ایران را به آغوش کشیده است.
ویژگی سوم و البته منحصر به فرد، موسیقی و ترانه ای ست که توسط " محمدرضا ابراهیمی" موزیسین شناخته شده ایران، مختص این نقاشی ساخته شده است و هنگام تماشای اثر در کلکسیون رها گالری می توان آن را شنید.
ویژگی چهارم را می توان در تحلیل اثر دید:
این اثر بسیار بزرگ و خیره کننده، نمایی از نقشه ایران را در قالبی کاملاً بدیع و چندلایه ارائه میدهد.
بیتا وکیلی، با بهرهگیری از ترکیب مواد گوناگون و تکنیکهای متفاوت، مرز میان نقاشی، حجم و طراحی صنعتی را از میان برده و اثری خلق کرده است که همزمان در سه حوزه زیباییشناسی، معنا و ساختار، واجد ارزش هنری است.
یکی از شاخصترین ویژگیهای اثر، تنوع و پیچیدگی مواد مورد استفاده است. در این نقاشی از حدود ۵۰۰۰ عدد واشر فلزی در اندازههای متفاوت، سوزن منگنه، مهرههای فلزی، رنگهای صنعتی، تکسچرهای متنوع و تکنیک پاپیهماشه بهره گرفته شده است. این ترکیب، بافتی زنده و پرجزئیات را ایجاد کرده که یادآور فرسایش زمین، لایههای خاک و سازوکارهای مکانیکی تمدن است.
پارچه و چهارچوب اثر نیز بهصورت اختصاصی طراحی شده تا توان تحمل ۸۰ کیلوگرم وزن مواد فلزی را داشته باشد؛ این خود نشانگر نگاه مجسمهسازانهی هنرمند به نقاشی است.
مرکز و قلب اثر، نقشهی ایران است که با رنگها و بافتهای طبیعی (قهوهای، بژ، خاکی، آبی و سبز) شکل گرفته و حالتی توپوگرافیک و زمیننگارانه دارد.
از مرکز به پیرامون، ترکیببندی بهصورت شعاعی گسترش مییابد؛ گویی ایران چون قلبی زنده، نیرو و انرژی خود را به اطراف میفرستد.
مرزها در این نقشه، بهصورت رشتههای فلزی و خطی جلوه میکنند و پیرامون اثر با خطوط خوشنویسیگونه و فرمهای چرخان و ارگانیک تزئین شده است که میتواند استعارهای از فرهنگ، زبان و تاریخ پیوستهی این سرزمین باشد.
پالت رنگی اثر ترکیبی است از تناژهای خاکی و معدنی در مرکز (نماد بوم و طبیعت ایران) و رنگهای متالیک و سبز-فیروزهای در حاشیه، که یادآور میراث هنر ایرانی است.
درخشش فلزات و بازتاب نور بر سطح اثر، کیفیتی دینامیک و متغیر به آن میدهد، بهگونهای که هر زاویه دید، تجربهی بصری متفاوتی ایجاد میکند.
نقشهی ایران در این اثر نه صرفاً بازنمایی جغرافیا، بلکه تمثیلی از هویت و پیکر جمعی یک ملت است.
استفاده از مواد صنعتی و سخت، نشان از پایداری، مقاومت و سازندگی دارد. در عین حال، تراکم لایهها و تنوع مصالح، بر پیچیدگی فرهنگی و تاریخی این سرزمین تأکید میکند.
اثر، مرزی میان نقاشی و نقشبرجسته دارد. بافت سطح بهواسطهی لایههای رنگ، فلز و واشر، نوعی ریتم مکانیکی و منظم میسازد که در عین حال با فرمهای طبیعی و سیال تضاد دارد. این تضاد میان «طبیعت و صنعت»، یکی از نقاط قوت زیباییشناختی اثر است.
از منظر نماد شناسی:
واشرها و مهرهها: یادآور سازوکارهای صنعتی و اجتماعی، و پیوند انسان با ساختار تمدن.
پاپیه ماشه: نماد زایش از کاغذ و اندیشه، پلی میان سنت ایرانی و تکنیکهای مدرن.
نقشهی ایران: بهمنزلهی بدن زندهای که لایههای زمین، حافظه و فرهنگ را در خود حمل میکند.
این نقاشی را میتوان اثری دانست که هویت ملی را از چشماندازی معاصر و چندرسانهای بازخوانی میکند. بیتا وکیلی با ترکیب علم مواد، نقشهنگاری و هنر مفهومی، «ایران» را نه بهعنوان محدودهای جغرافیایی، بلکه بهعنوان موجودی زنده، پویا و چندلایه به تصویر میکشد.
در این نگاه، فلزات همچون رگهای تمدن در تن خاک جریان دارند و هر مهره و واشر، نشانی از تلاش، زحمت و تاریخ است.
اثر بیتا وکیلی آمیزهای از نقاشی، حجم، طراحی صنعتی و هنر مفهومی است؛ تلفیقی از سنت و مدرنیته، از زمین و انسان. نقشه ایران در این بستر، تبدیل به استعارهای از پایداری، تنوع و وحدت ملی میشود — اثری که در آن، زیباییشناسی و معنا در هم تنیدهاند.

پیرامون اثر که با نشانههای نوشتاری و الگوهای تکرارشونده محاصره شده، مرزهایی از فرهنگ، حافظه و زبان را تداعی میکند؛ گویی هنرمند نقشه را به نماد فرهنگی و روحی ایران تبدیل کرده است. دانستن متن این شعر می تواند به کشف بیشتر اثر کمک کند:
ایران ای سرای من
خاکت توتیای من
جاویدان بهشت من
عشقت کیمیای من
ایران ای سرای من
خاکت توتیای من
جاویدان بهشت من
عشقت کیمیای من
ای سرزمین بی کران
ای یادگار عاشقان
ای خفته در میان تو
صد قلب مهربان تو
هزاران شهید بی گناه نوجوان
هزاران عاشق گذشته در رهت به جان

_ دل نوشته بیتا وکیلی برای اثر نقاشی " ایران، شعر بی پایان":
[[ گاه، رنگها زبان میشوند و بوم، دفترِ دلی که میخواهد از وطن بگوید.
این اثر ، روایتِ من است از سرزمینی که خورشید در آن هر روز به شکلی تازه طلوع میکند.
ایران برای من تنها خانه نیست ، نغمهایست که در رگهایم میدود، عطریست از خاکِ بارانخورده، نوریست که از دیوارِ کهنِ تاریخ بر چهرهی امروز میتابد.
در هر رنگِ این اثر، تپشِ زندگی نهفته است؛ آبیِ آسمانِ شیراز، طلاییِ کویر، سبزیِ جنگلهای شمال، و سرخیِ دلی که هنوز برای فردا میتپد.
من ایران را نه از روی نقشه، که از میانِ نگاهِ مردمانش می بینم ؛ از دستانی که کار میکنند، از لبخندی که در سختیها نمیمیرد، از امیدی که همیشه در چشمها روشن است.
چرا ایران؟
زیرا هیچ هنری بیریشه نمیبالد.
زیرا هر هنرمند ، در ژرفای جانش به خانهی نخستینِ خود بازمیگردد.
و من در این بازگشت، وطنم را یافتم؛
ایرانی که در دلِ تاریخ میتپد و در جانِ من ادامه دارد.]]
این اثر به کلکسیون رها گالری خاورمیانه تعلق دارد.